مهاجران و تبعیض در بازار کار کانادا
15 مارس 2013 - 0:21
بازدید 185
8

این نوشتار در دهمین شماره نشریه پرنیان کانادا که به موضوع «مهاجران و بازار کار» می‌پردازد منعکس شده است. به سادگی و در نگاه اول می­شود تصور کرد که بازار کار، کاریابی و استخدام و دستمزد و مواردی از این دست مقوله­هایی اقتصادی هستند که به عرضه و تقاضا، تخصص و توان بستگی دارند. اما […]

ارسال توسط :
پ
پ

این نوشتار در دهمین شماره نشریه پرنیان کانادا که به موضوع «مهاجران و بازار کار» می‌پردازد منعکس شده است.

به سادگی و در نگاه اول می­شود تصور کرد که بازار کار، کاریابی و استخدام و دستمزد و مواردی از این دست مقوله­هایی اقتصادی هستند که به عرضه و تقاضا، تخصص و توان بستگی دارند. اما این همه ماجرا نیست. باید بدانیم که در این زمینه، مثل همه زمینه‌های دیگر زندگی بشری، جامعه و فرهنگ نقشی بسیار بیشتر از آن دارند که در نظر اول به چشم می­آید. کافی است به این نکته دقت کنیم که بسیاری از ما خودمان را با کاری که در آن درگیریم تعریف می­کنیم، ارزش اجتماعی و منزلت خودمان را از آن کسب می­کنیم و با کار است که ارتباطات اجتماعی و شبکه اطرافیان‌مان را شکل می­دهیم. با کار است که سبک زندگی فرد و جایگاه او در قشربندی اجتماعی نیز معین می­شود. با این وصف، گاه به نظر می­رسد که مبحث کسب درآمد فقط بخشی از رویکرد فرد به کار را تشکیل می­دهد و ابعاد اجتماعی آن بسیار مهم­تر است.

برای روشن شدن این امر کافی است به ماهیت دوگانه کار در جوامع مهاجرپذیری چون کانادا توجه کنیم. بسیاری از کسانی که در قالب نیروی کار ماهر به کانادا می­آیند در کشور خود صاحبان مشاغلی بوده­اند که در آن تخصص داشته و بنابراین بر اساس درک عام می­باید گفت با این تخصص و توان و با در نظر گرفتن عوامل دیگری چون سن متقاضی مهاجرت که بر روند مهاجرت تاثیرگذار است، این گونه افراد باید در بازار کار کانادا – که خود به دنبال پذیرش ایشان بوده است – به راحتی جذب شوند و از حقوقی که به طور عمده در مقایسه با دریافتی ایشان در کشور خودشان بیشتر است – و این یکی از عوامل جذب مهاجران است – برخوردار گردند. ولی به طور معمول این اتقاق نمی­افتد. به برخی از این عوامل اشاره می­کنم تا نشان دهم کار مهاجر چگونه از جامعه و فرهنگ تاثیر می­پذیرد.

مهاجر کانادایی که در دور باطل «سابقه کار کانادایی» و یافتن «اولین شغل» گرفتار می­شود ناچار از پذیرفتن مشاغلی است که به نسبت تحصیلات و سابقه کاری­اش در سطحی پایین­تر قرار دارد. ۴۲ درصد مهاجران به کانادا که تحصیلات دانشگاهی دارند در مشاغلی کار پیدا می­کنند که یا به تحصیلات آنها نیازی ندارند یا به سطحی پایین­تر، مثلا کالج، نیاز دارند. این نسبت برای کاناداییان حدود ۲۸ درصد است. از طرف دیگر احتمال یافتن شغلی تمام­وقت هم برای مهاجران بسیار کمتر است، حدود ۴۱ درصد مهاجرانی که می­توانند شغلی پیدا کنند در گروه مشاغل نیمه­وقت کار می­یابند.[i] بنابراین، مهندس معماری ایرانی­ای که در فروشگاهی کانادایی مسئول فروش بخش تزئینات منزل می­شود، با فشار شدید تعارضی درونی روبه­رو خواهد شد که گاه مردافکن است. اما این امر سویه دیگری هم دارد – و البته کاهش ارزش ریال این امر را روشن­تر هم ساخته است – که همین مهندس با حسابی سرانگشتی درمی­یابد که دریافتی­اش در این شغل حتی با میزان دریافت حداقل دستمزد گاه نسبت به دریافتی­اش در کشور خود قابل ملاحظه است. در این حالت آن تعارض پیش­گفته شدیدتر هم می­شود: از سویی می­پرسد اگر من برای زندگی بهتری – هرچه که باشد – مهاجرت کرده­ام، آیا عاقلانه است که خود را درگیر کاری پست، پر خطر و بی­آینده کنم؟ و از سوی دیگر می­پرسد با توجه به امکانات و سطح زندگی در کشور جدید آیا قرار گرفتن در شغلی فرودستانه­تر هم به صرفه نیست؟ پاسخ نومیدانه به این سوالات، مخصوصا در دوره شش ماهه اول ورود مهاجر به سرزمین جدید، گاه موجب بروز ناراحتی­های روحی و گاه منجر به اخد تصمیماتی آنی و شتابزده مثل برگشت می­شود…

متن کامل این نوشتار را در این صفحه از وبسایت پرنیان کانادا بخوانید.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

مراقب تشابه نام‌ها باشید! مارا با نام کنپارس به دوستان خود معرفی کنید.
This is default text for notification bar