روش های طرح دعوا، زمان رسیدگی، امکان موفقیت و اثر آن بر شرایط متقاضیان
28 سپتامبر 2011 - 20:10
بازدید 367
6

علی مختاری,   از آنجا که اعلام کردیم قرار است با همکاری یکی از معتبرترین موسسات حقوقی کانادایی دعوایی را به نمایندگی از آن دسته از متقاضیان برنامه نیروی متخصص فدرال که در چارچوب لیست مشاغل ۳۸ گانه اقدام کرده اند، در دادگاه فدرال کانادا طرح کنیم سوالاتی از سوی خوانندگان سایت دریافت شده است […]

ارسال توسط :
پ
پ

علی مختاری,

 
از آنجا که اعلام کردیم قرار است با همکاری یکی از معتبرترین موسسات حقوقی کانادایی دعوایی را به نمایندگی از آن دسته از متقاضیان برنامه نیروی متخصص فدرال که در چارچوب لیست مشاغل ۳۸ گانه اقدام کرده اند، در دادگاه فدرال کانادا طرح کنیم سوالاتی از سوی خوانندگان سایت دریافت شده است که در سلسله مقالاتی به آنها پاسخ خواهم داد. مهمترین این سوالات به شرح زیر است:
 
۱- روشهای طرح دعوا, زمان رسیدگی, امکان موفقیت و تاثیر هر یک از آنها بر وضعیت متقاضیان چیست؟
 
۲- آیا طرح دعوا علیه وزیر مهاجرت به منظور احقاق حقوق موکلین در دادگاه فدرال سابقه دارد؟ اگر دارد تا چه حد موفق بوده است؟
 
۳- آیا مشارکت در طرح دعوا می تواند به ضرر متقاضیان عمل کند؟ به عبارت دیگر آیا ممکن است پرونده این متقاضیان با نگاه منفی بررسی شود؟
 
پاسخ به سوال نخست در پی می آید و پاسخ به دو سوال بعدی را به مقالات بعدی در روزهای بعد موکول می کنیم.
 
و اما پاسخ سوال نخست: 
 
در این موارد امکان طرح حداقل دو نوع دعوی وجود دارد. 
 
طرح دعوای گروهی از افراد به نمایندگی از همه کسانی که در شرایط مشابه هستند که به آن Class Action Lawsuit  می گویند (اطلاعات بیشتر در این مورد را اینجا ببینید). در این نوع طرح دعوی عده ای از افراد به دادگاه مراجعه می کنند و خواسته خود را نه تنها از طرف خود بلکه از طرف همه کسانی که در شرایط مشابه وی هستند مطرح می کند و حکم دادگاه برهمه افراد آن طبقه تسری دارد. به عنوان مثال اگر دادگاه مقرر کرد که رقمی به عنوان خسارت پرداخت شود این رقم بین همه آن افراد تقسیم می شود. این نوع دعوا در آمریکا سابقه زیادی دارد ولی در کانادا برای اولین بار در استان کبک و در سال ۱۹۷۸ امکان پذیر شد و از آن زمان تاکنون نمونه های زیادی اتفاق افتاده است.
یکی از این دعاوی کیس حقوقی نورا برنارد (Nora Bernard) است. نورا برنارد از نژاد بومیان کانادا در سال ۱۹۴۵ زمانی که تنها ۹ سال داشت به اجبار به مدرسه شبانه روزی دولتی مخصوص کودکان بومی فرستاده شد این سرنوشتی بوده است که برای بسیاری دیگر از فرزندان بومیان در طول آن سالها رقم زده شد. در این مدارس این بچه ها با انواع سو استفاده ها از سوی اداره کنندگان این مدارس (عموما کشیشهای مسیحی) روبرو بوده اند. اقدام نورا برای به چالش کشیدن دولت کانادا برای اعزام اجباری این کودکان به مدارس شبانه روزی دولتی مورد حمایت حقوقدانان زیادی قرار گرفت و تبدیل به بزرگترین Class Action Lawsuit  کانادایی گردید. دولت کانادا اما قبل از بررسی نهایی این دعوا از سوی دادگاه با این گروه وارد مذاکره شد و نهایتا بر پرداخت مبلغ پنج میلیارد دلار خسارت به ۷۹۰۰۰ نفر از بومیانی که به اجبار در کودکی به این مدارس فرستاده شده بوده اند توافق شد.
نمونه دعوای دیگری که باز به مذاکره و توافق دولت به پرداخت خسارت منجر شد دعوای عوارض سرانه چینی ها هنگام ورود به کانادا بود Chinese Head Tax که از ۱۸۸۵ تا سالها بعد از آن ادامه داشته است. بر اساس قانونی در آن سالها تنها از اتباع چین رقمی را به عنوان مالیات هنگام ورود می گرفته اند که از دیگران دریافت نمی شده است و این رقم بسیار قابل توجه و به منظور کم کردن هجوم چینی ها به کانادا بوده است. در این مورد می توانید اینجا بخوانید.
 
منفعت اقدام از این طریق شمول آن بر همه افراد است اما به نسبت همین گستردگی منفعت مقاومت در برابر آن نیز زیاد است و اینگونه دعاوی معمولا بسیار زمان بر و پر هزینه است و تا بخش بزرگی از افکار عمومی را با خود همراه نکند شانس موفقیت ندارد. 
 
طرح دعوای گروهی از افراد به منظور تامین منافع افرادی که در دعوا شرکت داشته اند و نه همه کسانی که در شرایط مشابه هستند. مثلا هزار نفر از کسانی که متقاضی مهاجرت از طریق نیروی متخصص فدرال هستند یک وکیل و یا جمعی از وکلا را مامور طرح دعوا از طرف آنها می کنند. هزینه های قانونی بین افراد سرشکن می شود و با توجه به حضور تعداد زیادی از افراد دادگاه نیز آنرا ساده نمی انگارد. علاوه بر این شانس جلب توجه رسانه ها و فعال کردن افکار عمومی نیز هست. در این موارد هم دولت معمولا قبل از تصمیم دادگاه وارد مذاکره می شود و در نهایت هر تصمیم تنها به کسانی که اقدام کرده اند و نام آنها در لیست خواهانهای دعوا نوشته شده است تسری دارد و شامل دیگران نمی شود. نمونه این نوع کیس Dragan است که از طرف ۱۲۲ نفر از متقاضیان نیروی متخصص فدرال در سال ۲۰۰۳ به دادگاه رفته و برنده نیز شده است و ما در بخش بعدی مقاله به جزییات آن خواهیم پرداخت. این دعوا را اینجا بخوانید
این دعاوی در یک بازه زمانی ۳ تا ۱۲ ماهه به نتیجه می رسد و این به شرطی است که وزارت مهاجرت برای مذاکره و حل و فصل موضوع وارد مذاکره نشود. در صورت نشستن وزیر به پای میز مذاکره می توان امیدوار بود که خیلی سریع نتیجه این دعوا روشن شود.
 
 
نوع دیگر طرح دعوا می تواند شکایت فردی باشد که یک متقاضی وکیلی را استخدام کند و هزینه های سرسام آور انرا نیز به تنهایی متقبل می شود و در پایان هم از نظر دادگاه کیس یک نفر بر علیه یک دولت مطرح شده است که اگر چه ممکن است برنده هم بشود اما شانس آن بسیار کمتر از حالتی است که تعداد زیادی همان خواسته را مطرح کنند. طرح یک دعوای این چنینی با استخدام یک وکیل خوب بین ۱۵ تا ۲۵ هزار دلار هزینه دارد که این رقم نیز قابل توجه است.
 
در موضوع بحث ما یعنی طرح دعوا بر علیه وزیر مهاجرت در خصوص عدم بررسی لیست ۳۸ گانه به نظر منطقی تر است که از روش دوم استفاده کنیم و همه با هم همراهی کرده و یک دعوای حقوقی سنگین علیه وزیر به راه اندازیم. از یک سو سابقه اینگونه دعاوی علیه وزیر نشان از موفقیت آن دارد (که در این زمینه در مقاله بعدی سخن خواهیم گفت) و از سوی دیگر هزینه کمی بر عهده هر متقاضی خواهد بود.
 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

مراقب تشابه نام‌ها باشید! مارا با نام کنپارس به دوستان خود معرفی کنید.
This is default text for notification bar