آمادگی برای مصاحبه و نکات مربوط به آن
18 فوریه 2017 - 19:15
بازدید 568
9

تجربه های شخصی خاطره انگیز!  قبل از این که به تکنیک های گوناگون برای موفقیت در مصاحبه بپردازیم، می خواهم دو تجربه و داستان شخصی و بسیار خاطره انگیز در مورد مصاحبه  برایتان تعریف کنم. یکی از آن ها مربوط به زمانی است که من در جایگاه مصاحبه شونده بودم و دیگری مربوط به زمانی […]

ارسال توسط :
پ
پ

تجربه های شخصی خاطره انگیز!

 قبل از این که به تکنیک های گوناگون برای موفقیت در مصاحبه بپردازیم، می خواهم دو تجربه و داستان شخصی و بسیار خاطره انگیز در مورد مصاحبه  برایتان تعریف کنم. یکی از آن ها مربوط به زمانی است که من در جایگاه مصاحبه شونده بودم و دیگری مربوط به زمانی است که مصاحبه گر بودم. این داستان ها به شما کمک می کنند که از روزهای سخت مصاحبه، زمانی که افسرده هستید و همه چیز برایتان رنگ سیاهی دارد، گذر کنید. با خودتان فکر خواهید کرد که «خب، ممکن است ضایع و شرمنده شوم اما نه بیش تر از این مرد». و یا شاید مهم تر از همه، این ماجراها واقعا خیلی خنده دار به نظر برسند. باز هم ایرادی ندارد، چون بعضی از شوخی ها به من کمک می کند بیش تر به مسائل توجه کنم، و بدون شک به شما هم کمک خواهد کرد!

مصاحبه با بانک

چندین سال پیش، در هنگ کنگ زندگی می کردم و برای شغل هایی مصاحبه می دادم که بتوانم به آمریکا منتقل شوم. در زمان یکی از این مصاحبه ها، در سفر آسیای جنوب شرقی، ویتنام و کامبوج  بودم. این داستان در یکی از هتل های هانول،که در ویتنام شمالی قرار دارد اتفاق افتاد.

برای بانک کوچکی در سان فرانسیسکو مصاحبه می شدم. آن زمان، میل مفرطی به بانکداری داشتم و می خواستم از این طریق، خیلی زود پولدار شوم. بعد از دور چهارم مصاحبه، برنامه ریزی شده بود که با مدیر عامل مصاحبه دهم. خیلی هم خوب است، مگه نه؟ اما مشکلی وجود داشت: آن ها تا روز قبل در مورد مصاحبه چیزی به من نگفته بودند و از آن جایی که در سفر بودم، به طرز اسف باری اصلا آمادگی لازم برای مصاحبه را نداشتم.

چیزی که از همه بدتر بود این بود که مصاحبه ساعت چهار و نیمِ نیمه شب به وقت ویتنام برنامه ریزی شده بود. ویتنام 15 ساعت از سان فرانسیسکو جلو است. کنار آمدن با این موضوع که مصاحبه ساعت چهار و نیم نیمه شب آن هم در یک کشور بیگانه که به زبان آن ها صحبت نمی کنید کار خیلی ساده ای نبود. در اینترنت جست وجو کردم تا ببینم کجا می توانم تماسی بگیرم؛ با یکی از دوستانم به سفر رفته بودیم  و متاسفانه اتاق مان هم دونفره بود. بعد از کلی درماندگی، به این نتیجه رسیدم که بهترین مکان برای مصاحبه با مدیر عامل، دستشویی اتاقم در هتل است. بله، درست است، دستشویی! فکر کردم که می توانم در را ببندم و حتی هم اتاقی ام را هم بیدار نکنم.

ساعت چهار از خواب بیدار شدم، آبی به دست و صورتم زدم، چند تا از جواب ها را مرور کردم و در دستشویی را بستم و روی صندلی توالت نشستم (صندلی دیگری وجود نداشت)، و برای مصاحبه آماده شدم. ساعت چهار و نیم تلفنی از طرف مدیر عامل به من شد. و کاملا به خاطر دارم که می گفت «این صدای اِکو از طرف منه یا از تلفن شماست؟» و مطمئنا به این نکته توجه نکرده بودم که در فضای کوچکی مثل دستشویی، صدای من انعکاس دارد.

سریع بلند شدم و در و پنجره را باز کردم تا انعکاس صدا کم تر شود. او پشت سر هم سوال می پرسید و من هم پشت تلفن به تته پته افتاده بودم. همین طور که مصاحبه  پیش می رفت کمرم درد گرفت چون حدود یک ساعتی می شد که روی توالت نشسته بودم. و حالا قدر یک صندلی خوب را می دانستم! همین قدر بس که، نتوانستم نقشم را به خوبی بازی کنم. در پایان مصاحبه، شکست خورده و پریشان و ژولیده بودم. به دوستم خیره نگاه می کردم که با چهره ای گیج روبه رویم ایستاده بود. فقط می توانستم تصور کنم که به چه فکر می کرده است: دوستش، روی توالت، تلفن به دست نشسته است و سرش از شانه هایش آویزان است. شکست خورده بودم.

دیگر هیچ خبری از آن شرکت نشنیدم (این اتفاق کاملا اعصابم را بهم ریخت!). و بدترین قسمتش برایم این بود که آن زمان هنوز اسکایپ و این جور برنامه ها وجود نداشت و بنابراین، هزینه تلفن حدود 100 دلار برایم آب خورد. حال کسی را داشتم که زمین خورده و شما هم او را با لگد دوباره به زمین بزنید!

مطمئنا خیلی چیزها در آن مصاحبه اشتباه پیش رفت. اما از همه مهم تر، من خودم  را برای موفقیت آماده نکرده بودم. در آن لحظه که روی دستشویی نشسته بودم هیچ شانسی برای گر فتن آن شغل نداشتم. فضا و ذهنیت درست، اهمیت بسیاری برای رسیدن به اهداف تان دارند. این دو عامل را دست کم نگیرید.

مصاحبه با یک کاندیدا

این داستان به شما می گوید که چه کارهایی را در مصاحبه انجام ندهید. برای پُستِ تحلیل گر، با یک کاندیدا قرار ملاقات داشتم. از همان ابتدا فهمیدم که چیز عجیبی در مورد این فرد وجود داشت. او در مورد مشکلات بین پدر و مادرش حرف می زد. به عنوان مصاحبه کننده سعی می کردم بحث را به موضوع اصلی بکشانم ولی بیهوده بود.

بعد از بیست دقیقه، برای  کاندیدا مشخص شد که مصاحبه آن طور که برنامه ریزی شده پیش نرفته است. مطمئنا با حرکات بدنم این موضوع را به او فهمانده بودم. بعد از آن موقع بود که اوضاع کمی عجیب و غریب شد. این هم از بحث ما:

مصاحبه شونده:   ایرادی نداره در کیفم را باز کنم؟

من:               آممم…..خب نمی دونم چرا می خواهید این کار را بکنید. همه چیز روبه راهه؟

مصاحبه شونده:   نه، نگران نباش. می خوام چیزی بهت بدم.

من:               هممم…. باشه. اما واقعا مایلم در مورد این موقعیت شغلی حرف بزنیم.

در این لحظه، مصاحبه شونده برگشت و در کیفش را باز کرد و همه چیز داخل آن را بیرون ریخت. توپ فوتبال مارک نرف. بله، فکر نکنید اشتباه تایپی است،یک توپ فوتبال مارک نرف. بعد گفت که اگر بخواهم، می توانم این توپ را به عنوان هدیه نگه دارم. گیج و حیران بودم، اما هدیه اش را قبول کردم. مصاحبه 5 دقیقه دیگر ادامه یافت. پس از پایان مصاحبه، به سمت مسئول منابع انسانی رفتم و به او گفتم ارزشیابی برای این موقعیت شغلی تمام شده است؛ این کاندیدا مردود است، اما برای سال آینده در اداره مان توپ داریم! لابد می پرسید که نکته اخلاقی این داستان چیست؟ نکته ی اخلاقی: در مورد زندگی شخصی تان صحبت نکنید، و هیچ هدیه ای به مصاحبه کننده ندهید!

 

 آمادگی برای مصاحبه و نکات مربوط به آن

 گام نخست : ذهنیتِ درست

 

 همه ما در این موقعیت ها قرار داشته ایم. شما با اولین مصاحبه این کار را انجام داده اید، و برای دور نهایی به دفتر دعوت شده اید؛ و بعد از یک روز تلاش خستگی ناپذیر، کارتان را به خوبی انجام داده اید. اما با تاسف بسیار، از تیم مدیریت انسانی خبری نمی شنوید. شروع به سوال کردن از خودتان می کنید. با گذشت هر ساعت، نگرانی شما بیش تر و بیش تر می شود. و بعد در نهایت، تلفن شما زنگ می خورد و خیلی سریع گوشی را جواب می دهید و متوجه می شوید که آن ها فرد دیگری را برای آن کار انتخاب کرده اند. شما یا مناسب آن کار نبوده اید، یا تجربه کافی نداشته اید. و بدتر از همه ی این ها آن است که کارفرمای مذکور، هیچ دلیلی برای نپذیرفتن تان ارائه نکند. حالا زمان آن است که خودتان را جمع و جور کنید!

تمامی این ها واکنش های طبیعی به روند مصاحبه است. صادقانه بگویم، شما خراب کرده اید، اما اتفاقی که معمولا بعد از این گند زدن می افتد، از این قرار است: سراغ مصاحبه ی دیگری می روید، همان مراحل را طی می کنید، احساسات مانند پاندول می روند و می آیند، و متاسفانه همان نتیجه را تجربه می کنید. دوباره افسرده می شوید و در حالی که سعی دارید  بفهمید که اشکال از کجاست و چه اشتباهی رخ داده است، ناخودآگاه خود را دقیقا در همان جایی مشاهده می کنید که قبلا بوده اید.

این چیزی است که من به آن «آهنگ نبض» می گویم. اگر به نمایشگر نوار قلب نگاه کنید، می بینید که مانند زیگ زاگ بالا و پایین می رود، و معمولا بعد از هر بالا و پایین رفتن، به حالت حد وسط بر می گردد. این حد وسط، نشان دهنده ی سلامتِ فرد است. اما در دنیای مصاحبه، حد وسط، نشان دهنده ی عدم سلامتِ مصاحبه شونده است. برگشتن به حالت حد وسط، چیز بدی است. ما باید از موفقیت، پیشرفت و خطاهایمان درس بگیریم و قدم های بعدی را برای خود بسازیم. شاید بپرسید که منظور از قدم های بعدی چیست؟

برای توضیح بیش تر مثالی می زنم. می خواهید کفش ورزشی بفروشید. به ازای هر صد نفری که از وب سایت تان دیدن می کنند، پنج جفت کفش ورزشی می فروشید؛ که نرخ تبدیل این فروش، برابر با 5% است. خیلی بد نیست! خب شاید تصمیم بگیرید که عکس کفش های ورزشی را عوض کنید و تصاویری بگذارید که همه زوایای کفش را نشان دهند. این تصاویر، کیفیت خیلی بالایی دارند و مشتری ها می توانند کل کفش را ببینند. بعد از این تغییر، می بینید که به ازای هر 100 بازدید کننده، شما 10 جفت کفش می فروشید؛ که نرخ تبدیل آن، معادل 10%  (یعنی دو برابر 5%) است. شما در واقع با این تغییر، قدم های بعدی را برای خود ساخته اید. 

این نوع پیشرفت را می توان برای مصاحبه (یا هر رویداد مهم دیگری در زندگی) به کار بست. تنها کافی است دیدگاه تان را تغییر دهید. منظورم از این حرف چیست؟ منظورم این است اساسا دست از اجرا بردارید و به جایش ابتدا تجزیه و تحلیل کنید.

خب، چطور این کار را انجام دهید؟ برای این کار باید هر مصاحبه را به چشم فرصتی برای یادگیری ببینید. معمولا بین هر دو مصاحبه ، چند دقیقه وقت خالی خواهید داشت. همین چند دقیقه فرصتی برای شما است تا مصاحبه ی قبلی تان را مرور کرده و نکات لازم را برای خود یادداشت کنید (در هر مصاحبه، یک دفترچه یادداشت و یا ابزار اولیه تایپ به  همراه داشته باشید). اگر در پاسخ دادن به سوالی در مصاحبه ی قبل، مشکل داشتید، در این فاصله، کنار آن پرسش، علامت سوالی بگذارید. در ضمن، اگر هنگام پاسخ به سوالی، متوجه بازخوردهای منفی و حرکات بدنِ مصاحبه کننده شدید آن هارا هم یادداشت کنید. در آخر، به سوالاتی که از خود پرسیده اید جواب دهید. این نکته، خیلی مهم است. هرچه بیش تر در مورد موقعیت شغلی و تیمی که با آن ها مصاحبه می کنید مواردی را به خاطر بسپارید تا در دوره های بعدی مصاحبه، اطلاعات بیش تری داشته باشید.

هنگام اتمام تمامی مصاحبه ها، یادداشت های خود را مرور کنید. زمانی را برای پی بردن به این که چه چیزهایی موثر بوده و چه چیزهایی نبوده است اختصاص دهید. اگر هم در مورد سوالی به مشکلی برخوردید، جواب های جدید را جلوی آینه و یا با یکی از دوستانتان تمرین کنید. با این شیوه ی جدید، کم کم شما دیگر در مصاحبه ها از نظر احساسی درگیر می شوید و و به طور طبیعی دیگر با این جریان همانند یک روند یادگیری برخورد خواهید کرد که منجر به پیشرفت سریعی می شود. به این روش رشد فکری می گویند.

قدم های بعدی

در راستای شروع روند بازخورد و پیشرفت فردی، باید به چند سوال پاسخ دهید. لطفا با خودتان صادق باشید. برای هر سوال، سه تا پنج مورد ذکر کنید.

  • در طول مدت زمان مصاحبه، چه کاری را درست و به خوبی انجام داده ام؟
  • در طول جریان مصاحبه با چه مشکلی مواجه شده ام؟
  • قوی ترین قسمت رزومه ام کجاست؟
  • ضعیف ترین قسمت رزومه ام چیست؟

 

 گام دوم: نُه نکته جهت آماده شدن برای مصاحبه های شغلی

  1. تحقیق و مطالعه کنید- تمام چیزهای مربوط به شرکتی که با آن مصاحبه دارید را مطالعه کنید. این مورد را در قسمت مربوط به قوانین مصاحبه به صورت مفصل بیان خواهیم کرد.
  2. به گونه ای لباس بپوشید که دیگران را تحت تاثیر قرار دهد- به نظر من، لباسی محافظه کارانه بپوشید و حتما آن ها را اتو بزنید. همیشه لباس های رسمی بپوشید، مگر این که از طرف مدیر استخدام و یا از طرف واحد منابع انسانیِ آن شرکت با شما تماس بگیرند و بگویند که چه لباسی بپوشید.
  3. به سایت LinkedIn سری بزنید- در مورد افرادی که با آن ها مصاحبه دارید تحقیق کنید. غیرعادی جلوه نکنید، اما هر چه بیش تر بدانید، با موفقیت بیش تری روبه رو خواهید شد. اگر افرادی را در آن شرکت می شناسید، سراغ شان بروید و از آن ها بخواهید تا به شما توصیه های لازم را بکنند. این کار، یکی از تاکتیک های مورد قبول در مصاحبه است. در واقع با این کار شما نشان می دهید که چقدر خواهان این شغل هستید.
  4. سراغ سایت glassdoor.com بروید- این سایت یک ابزار فوق العاده برای فهمیدنِ سوالاتی است که در مصاحبه ها پرسیده می شود. این سایت، فضایی بسیار عالی و منبعی الهام بخش برای سوال های قابل طرح در مصاحبه های تان است.
  5. فهرستی با حداقل ده سوال برای مصاحبه کننده تان تهیه کنید- درست است، اشتباه تایپی نیست. همیشه این احتمال وجود دارد که با مصاحبه کننده ای روبه رو شوید که از شما اصلا سوالی نپرسد، چرا که مصاحبه کننده ترجیح می دهد روی صندلی بنشیند و از شما بخواهد خودتان نقش او را ایفا کنید. این کار همیشه مایه ی اعصاب خردی است، پس حتما حتما آماده ی ایفای این نقش باشید؛ و به خاطر داشته باشید که به جواب ها حتما گوش کنید. ذهنیت خود را از حالت ارتجاعی به حالت کنجکاو تغییر دهید. اگر در مورد پاسخ های مصاحبه کننده کنجکاو باشید، به صورت کاملا طبیعی به سوالات بیش تری در این موضوع فکر خواهید کرد. برای پرسیدن و دنبال کردن سوالات، تاکتیک دیگری هم وجود دارد که فرصت دیگری را برای فهمیدنِ هر چه بیش تر در مورد آن موقعیت شغلی فراهم می کند. 
  6. درمقابل آینه تمرین کنید- این یک روش عالی جهت آماده شدن برای مصاحبه است. این روش به شما امکان می دهد تا پاسخ های خود را با صدای بلند بشنوید. مطمئن شوید که پاسخ هایتان اطمینان بخش به نظر برسد. وقتی به سوالات جواب می دهید به صندلی تان تکیه دهید. به ارتباط چشمی و حرکات بدن تان توجه داشته باشید. حرکت دستان تان با شانه ها هماهنگ بوده و نزدیک به میز باشد تا اگر مصاحبه کننده به دستان تان اشاره ای کرد، بتوانید آن ها را سریع در هم قفل کنید تا دیگر حرکت نکنند. و در آخر، به مکث های کلامی ِ و تکیه کلام های خود (مثل «آممم»، «مثلا»، «می دونی»،…) گوش کنید. جلوگیری از تولید چنین صداها و کلماتی مشکل است، مخصوصا زمانی که از شما سوالی پرسیده می شود که اصلا آمادگی آن را ندارید؛ اما استفاده از این اصوات و تکیه کلام ها، رسمی نیست. باید در عوض،کمی آهسته به پیش روید و زمان را در دست بگیرید. چند ثانیه مکث برای فکر کردن به سوالِ طرح شده و جواب آن، مشکلی نخواهد داشت.
  7. ژست قدرت- زمانی که قبل از آمدن به مصاحبه در ماشین تان نشسته اید، دست هایتان را بالای سرتان قرار دهید. این حالت، «ژست قدرت» است. این حرکت، آزادسازی هورمون تستوسترون را به میزان بالایی افزایش داده و سطح کورتیزون را در بدن تان پایین می آورد. این تغییرات، از یک سو منجر به افزایش حس خوب قدرت شده و از سوی دیگر، تحمل تان در برابر ریسک را افزایش می دهد. برای آشنایی بیش تر با این تغییرات، فیلمِ «تِد»اثر آمی کادی را تماشا کنید.
  8. وقت شناس باشید- هرگز برای هیچ مصاحبه ای دیر نکنید؛ که دیر کردن، نشانه ی غیر حرفه ای بودن است. توصیه ی من این است که کافی شاپی نزدیک به محل مصاحبه پیدا کنید و سی دقیقه زودتر از موعد قرار در آن جا حاضر شوید. قهوه ای بنوشید؛ دستشویی بروید و سر و وضع تان را مرتب کنید.
  9. در مورد آن شغل، شور و هیجان داشته باشید- می دانم که اغلب اوقات، این کار سختی است. خیلی وقت ها انتظار شما از شغل تان فقط همان چکِ حقوقِ آخر ماه است. اما واقعیت این است که مدیران به دنبال استخدام فردی هستند که نسبت به شغل خود و شرکت خود، شور و هیجان داشته باشد. اگر این شور و هیجان برایتان غیر عادی است، آن را تمرین کنید! از جملاتی مانند «خیلی از این شغل هیجان زده ام» یا «واقعا علاقه مندم که در این شرکت کار کنم» استفاده نمایید. در مورد شرکت مورد نظر، مطالعاتی انجام دهید و چیزهایی که برایتان جالب است را پیدا کنید. شاید چیزی که باعث شور و هیجان شما شود، خود آن شغل نباشد، بلکه چیزی مربوط به شرکت مورد توجه تان قرار گیرد. همین موضوع را در مصاحبه خود مطرح کنید. هر نوع شور و هیجانی که از جانب شما بروز پیدا کند، به طور طبیعی مصاحبه تان را پر بارتر خواهد کرد.

قدم های بعدی

دو مورد از نکاتی که در این فصل بیان کردیم را انتخاب کرده و قبل از مصاحبه ی بعدی تان تمرین کنید. سپس برای خود یادداشت کنید که کدام موارد، اثرگذار بوده اند و کدام موارد، تاثیری نداشته اند.

 

 گام سوم: پنج اصلِ مصاحبه ی شغلی که سریعاً منجر به بهبود عملکردتان خواهند شد

 در حین مصاحبه باید پنج اصل را از یاد نبرید:

  1. مصاحبه همانند جذب مشتری است- زمان مصاحبه، زمان کم رویی و ترسو بودن نیست. شما دارید خودتان را می فروشید. بی تردید کاندیداهای دیگری هم برای این موقعیت شغلی مورد توجه قرار گرفته اند. از این که فرد مهاجم و ستیزه جویی هستید هراسی نداشته باشید. هر سوال فرصتی است تا خود را به عنوان فردی مناسبِ آن جایگاه و شغل به فروش بگذارید. می دانم که خیلی از شما ها به این موضوع فکر می کنید که «نمی خواهم فردی متکبر و پرمدعا به نظر بیایم». این طرز فکر، کاملا طبیعی هستند و معمولا نادیده اش می گیریم. به خاطر داشته باشید که این مصاحبه، رقابتی است که تنها یک برنده دارد. جلوی آینه یا پیش دوست تان تمرین کنید. مانند افراد فروشنده باشید. توانایی هایتان را به رخ بکشید. فقط به یاد داشته باشید که باید در عین حال، تواضع خود را حفظ کنید. با رشد ذهنیت و بازخوردهای فردی تان، می توانید خودتان را به بهترین شکل به نمایش بگذارید.
  2. فرضیه پردازی را کنار بگذارید؛ باید خودتان نقاط را بهم وصل کنید- هرگز چنین فرض نکنید که مصاحبه کننده برایتان نقاط را به یکدیگر متصل می کند. مهم نیست که موضوع چه باشد، هرگز چنین اتفاقی از طرف مصاحبه کننده نخواهد افتاد. شما باید برای مصاحبه کننده این کار را انجام دهید. هرگز فکر نکنید که مصاحبه کنندگان با یکدیگر در مورد جواب های قطعی صحبت می کنند. پس زمانی که به شما می گویند به سراغ رزومه تان بروید و آن را شرح دهید، و یا وقتی از شما می خواهند توضیح دهید که چرا مناسبِ آن موقعیتِ شغلی هستید، بسیار حیاتی است که خودتان نقاط مختلف پیشنه و رزومه تان را به هم ارتباط دهید. اجازه دهید با یک مثال، این مورد را برایتان روشن کنم.

فرض می کنیم شما در شغل قبلی تان به عنوان تحلیل گر مالی برای مایکروسافت کار می کرده اید. در آن موقعیت شغلی، شما برای سهام داران داخلی توصیه هایی در مورد نحوه ی تخصیص سرمایه شان داشته اید. حال تصور می کنیم که اکنون شما برای شغل فروشنده ی بیمه عمر با شرکت مت لایفمصاحبه دارید. مطمئنا از شما در مورد مهارت های فروشندگی تان سوال هایی پرسیده می شود زیرا چون شما هیچ گونه تجربه آشکاری در زمینه ی فروش نداشته اید. در این راستا می توان سوال و جواب های زیر را متصور شد:

مصاحبه کننده: چرا فکر می کنید که می توانید در فروش بیمه عمر فرد توانمندی باشید در حالی که قبلا هیچ تجربه فروشندگی نداشته اید؟

مصاحبه شونده: سوال خوبی پرسیدید. به نظرم، من مهارت های فروشندگی بسیار خوبی دارم.در شغل قبلی ام، یکی از وظیفه های اصلی من نوشتنِ توصیه هایی در مورد نحوه ی تخصیص سرمایه ی سهام داران داخلی بوده است. برای نمونه، وقتی که با تیم ایکس باکس کار می کردم، در مورد نحوه ی سرمایه گذاری روی تولید کنترل کنند های ایکس باکس بحث می کردم. تیم ایکس باکس با سه فرضیه سرمایه گذاری به سراغ من آمدند. بعد از محاسبه و بررسی تمامی تحلیل ها، توصیه و نظراتم را با آن ها به اشتراک گذاشتم. در واقع پس از بررسی های لازم، من با استفاده از اعداد و ارقام به آن ها ثابت کردم که سرمایه گذاری بر روی تولید کنترل کننده ها با استفاده از وام بلند مدت، کاری بسیار هزینه بر است. به این منظور، من تمامی هزینه ها و سودهای هر کدام از این راهکارها را محاسبه کرده و نتایجم را به صورت خلاصه برای کل تیم مطرح نمودم. نتیجه به گونه ای بود که آن ها به صورت قطعی، نتایجی که به دست آورده بودم را پذیرفتند، و همین تصمیم گیری، مانعِ از بین رفتن 10 میلیون دلار از سرمایه ی شرکت شد. درواقع، من از مهارت های فروش استفاده کردم تا بتوانم تیم ایکس باکس را در مورد نتایج به دست آمده ام متقاعد نمایم، و این مهارت ها بسیار تعیین کننده بود.

ظاهرا، پاسخ فوق، بسیار تاثیرگذار است. کاندیدا کار بسیار خوبی کرده که در مورد چرایی مهارت های بالای تجزیه و تحلیل و نحوه ارائه اش توضیح داده است. با حساب همه ی این ها، او فروشنده ی بسیار خوبی به حساب می آید. اما از طرفی، مشکل این جاست که وی اگرچه زمانی را که برای اثبات مهارت های خوب فروشندگی اش گذاشته است، اما اصلا اشاره ای به این موضوع نکرده که او می تواند برای فروش بیمه ی عمر نیز فرد مناسبی باشد. یعنی کافی نیست که فقط مصاحبه کننده را تحت تاثیر مهارت های فروش تان قرار دهید. پس بهتر بود پاسخ فوق، با جملاتی مثل جملات زیر به پایان می رسید:

مصاحبه شونده:  … نتیجه به گونه ای بود که آن ها به صورت قطعی، نتایجی که به دست آورده بودم را پذیرفتند، و همین تصمیم گیری، مانعِ از بین رفتن 10 میلیون دلار از سرمایه ی شرکت شد. و حالا اگرچه می دانم که تا به حال بیمه ی عمر نفروخته ام، ولی اگر فرصت این کار به من داده شود، می دانم که بی شک باید در مورد پیچ وخم محصولات بیمه، چیزهایی یاد بگیرم. با این وجود، خودم چنین تصور می کنم که برای تبدیل شدن به یک فروشنده ی خوبِ بیمه عمر، به مهارت های قوی میان فردی نیاز است؛ یعنی فرد باید بتواند به خوبی ارتباط برقرار کند، و بتواند محصولات پیچیده را برای مشتریان کم و یا حتی بی سواد، به خوبی توضیح دهید. مهارت من در توضیحات واضح و مختصر در مورد محصولات مالی پیچیده برای افراد غیرمتخصص، بسیار خوب است و همین مهارت، در کنار مهارت های بالایی که در زمینه ی ارایه و فروش دارم، باعث می شود بتوانم یک فروشنده بسیار خوب و تاثیرگذارِ بیمه ی عمر بشوم.

تفاوت را دیدید؟ در نمونه ی دوم، شما به روشی کاملا هوشیارانه و قانع کننده نقاط را به یکدیگر متصل کردید. بعلاوه، با اظهار این که تجربه ای در این زمینه ندارید، خود را فردی فروتن نشان دادید، که این، خود یکی دیگر از تاکتیک های خوب مصاحبه است.

  1. شما تحت کنترل هستید- هیچ موقع این موضوع را فراموش نکنید. مصاحبه کننده ها به این قصد سوال می پرسند که حفره های پنهان داستان شما را پیدا کنند. آن ها تیری در تاریکی رها کرده تا شما را خلع سلاح کنند. و خیلی مهم است به یاد داشته باشید که کلمات تان را کنترل شده بیان کنید. زمان تان را محاسبه کرده و به جواب هایتان فکر کنید. در مورد سوالات منفی، با احتیاط زیاد بر روی نقاط قوت تان تمزکز کنید. تمرکزِ محتاطانه بر نقاط قوت، باعث می شود که گفت وگو از نقاط ضعف تان دور شود. این کار منجر به رشد و تقویت ذهنیتی می شود که پیش تر در موردش صحبت کردیم. هر چه بیش تر تمرین کنید، رسیدن به این هدف برایتان راحت تر خواهد شد؛ و این هدف، برای اصل بعدی بسیار مهم و حیاتی است.
  2. ریسک را به حداقل برسانید- اگر در رزومه تان نقاط ضعفی وجود دارد، اصلا حرفی از آن ها به میان نیاورید. ولی اگر مصاحبه کننده در مورد این نقاط ضعف سوالی پرسید، حتما به آن ها بپردازید. اگر شک دارید که می توانید از پسِ این نقطه ضعف ها برآیید، مکالمه را به سمت توانایی های خود سوق دهید. هیچ موقع به سراغ چیزهایی که بلد نیستید و یا شک دارید نروید. به چیزهایی اصلی و نقاط قوت تان بچسبید. همیشه جواب های کوتاه از جواب های بلند بهتر هستند، چون جواب های طولانی منجر به تحقیقات بیش تر در مورد فرصت هایتان می شود. اگر سریعا جوابی در آستین نداشتید، ایرادی ندارد که از مصاحبه کننده بخواهید سوالش را تکرار کرده و یا به شکل دیگری مطرح کند. هر کاری که برای خرید زمان می توانید، انجام دهید تا به جوابی قانع کننده و تاثیرگذار برسید.
  3. بیش از حد آماده باشید- من در زندگی شعارهای زیادی دارم، اما مهم ترین آن ها این است: قصور در آماده شدن، مقدمه ی شکست است. در این جا به چند مثال در مورد نحوه ی آماده شدن برای مصاحبه می پردازیم:
  • اگر در یک شرکت دولتی مصاحبه می شوید، گزارش عملکرد سالانه ی آن شرکت را مطالعه کنید، از قیمت سهام آن شرکت با خبر شوید، و آخرین اطلاعیه های عمومی آن شرکت را را بخوانید.
  • نام مدیر عامل را بدانید. اگر کتابی هم نوشته است آن را خریداری کرده و فصل اولش را مطالعه کنید.
  • اگر شرکت، محصولاتی مصرفی تولید کرده است، از آن محصولات استفاده کنید. نمی توانم به شما بگویم که من تا به حال با چند کاندیدا مصاحبه کرده ام که در مورد محصولات شرکت مان هیچ چیزی نمی دانسته اند.
  • به وب سایت لینکدین بروید و ببینید آیا با کسی از افرادِ آن شرکت ارتباط دارید یا خیر؛ اگر پاسخ مثبت بود، به هر یک از آن اشخاص که در لیست لینکدین تان هستند زنگ بزنید و تا می توانید، در مورد آن شغل و شرکت، اطلاعات به دست آورید.
  • اگر عضو هر یک از شبکه های مجازیِ انجمن های فارغ التحصیلان هستید، ببینید که آیا در میان فارغ التحصیلان آن انجمن، کسی هست که در شرکت مورد نظر مشغول به کار باشد یا خیر. اگر بود، برای کسب اطلاعات بیش تر در مورد آن شغل و شرکت، با او تماس بگیرید. هر چه به موقعیتِ شغلیِ مورد نظرتان نزدیک شوید بهتر است.

 

 گام چهارم: ده نکته در مورد آن چه نباید در مصاحبه انجام داد

  در این گام به فهرستی از کارهایی اشاره می کنیم که باید از آن ها دوری کنید. اگرچه این فهرست، فهرست جامع و کاملی نیست، اما اشاره به آن ها کاملا ضروری است.

  1. از این در و آن در حرف نزنید- این مورد را در بخش مربوط به «حداقل ریسک» نیز توضیح خواهم داد. اگر شروع به پراکنده گویی کنید، نشان دهنده ی این است که شما اصلا نمی دانید در مورد چه چیزی صحبت می کنید. بعلاوه، پراکنده گویی معمولا شما را به سمت صحبت در مورد نقاط ضعف تان خواهد کشاند.
  2. در مورد زندگی شخصیتان حرفی به میان نیاورید- زمان هایی وجود دارد که شاید صحبت در این مورد مناسب باشد، اما صادقانه به شما می گویم که در مصاحبه ها، پای زندگی شخصی تان را وسط نکشید. من مصاحبه شونده هایی داشته ام که از بین این همه موضوع، در مورد طلاق والدین، رویاهای مختلف دوران کودکی، و جدایی های دردناک شان صحبت کرده اند. در بیش تر موقعیت ها، اصلا درست نیست که پیرامون مسایل شخصی تان حرف بزنید. اصلا نگذارید که مصاحبه کننده فکر کند که چقدر شما عجیب و غریب هسستید. احتمال ریسک ها را به حداقل برسانید.
  3. از حرکات اضافی دست خودداری کنید- دست هایتان را هم سطح با شانه هایتان بر روی میز قرار دهید و یا در یکدیگر قفل کنید. حرکات کوتاه و آرام مشکلی ندارد، اما تنها به همین حرکات اکتفا کنید. اگر دیدید مصاحبه کننده دارد به دست هایتان اشاره می کند، فورا حرکات دست هایتان را متوقف کنید.
  4. پشت سر شرکت های قبلی بدگویی نکنید- صحبت کردن آن هم به صورت منفی در مورد  شرکت هایی که طبق گفته ی رزومه ی خودتان، قبلا برایشان کار کرده اید، نتیجه ی خوبی برای شما نخواهد داشت. طبیعی است که هر فرد، تجربه های تلخ و بدی از کار کردن با یک شرکت داشته باشد، اما نباید از آن شرکت ها به بدی یاد کنید. اگر در مورد شرکت قبلیِ خود به تندی و با دید منفی صحبت کنید، این گونه برداشت می شود که شما در آینده، در مورد شرکتی که با آن مصاحبه می شوید نیز همین گونه صحبت خواهید کرد. من تا به حال کاندیداهای زیادی دیده ام که به خاطر همین موضوع در آخرین دقایقِ مصاحبه رد شده اند.
  5. لباس معمولی و غیررسمی نپوشید- پوشش، موضوع بسیار حساسی است. بسیار دشوار است که آدم بفهمد برای هر مصاحبه، دقیقا چه لباسی بپوشد. بهتر است همیشه لباس کاملا رسمی بپوشید، مگر این که از طرف خودِ کارفرما یا یکی از معرف هایتان به شما اطلاع داده شود که چگونه لباس بپوشید. در غیر این صورت، باید لباسی کاملا رسمی بپوشید، و منظور از لباس کاملا رسمی، کت و شلوار است. از قوه تشخیص خود استفاده کنید، و در عین حال، به سمت لباس های رسمی بروید.
  6. بعد از مصاحبه، پیگیرِ پاسخ دادن به سوالاتی که در مصاحبه، اشتباه جواب داده اید نباشد- اگر فکر می کنید که به سوالی جواب اشتباه داده اید، سعی نکنید با ارسال پاسخ درست، پیگیرِ ماجرا شوید. با این کار به هیچ چیز خوب و مثبتی نمی رسید. اگر احساس می کنید که فقط همان یک سوال عامل تعین کننده ی استخدام شما است، کاملا در اشتباه هستید؛ و اگر فکر می کنید بعد از این اتمام مصاحبه، ارسال پاسخِ آن سوال کمکی به شما خواهد کرد، باز هم سخت در اشتباه اید. غرورتان را کنار بگذارید؛ منتظر نتیجه باشید؛ و بعد از آن، با ذهن و ذهنیتی درست، از اشتباهات تان درس بگیرید.

اجازه دهید ماجرایی را تعریف کنم که اشتباه فوق را به روشنی نشان می دهد. چندین سال پیش، در یکی از واحدهای تجاری در  یک  بانک بزرگِ سرمایه گذاری  کار می کردم. در یکی از مصاحبه هایی که برای استخدام نیروی جدید برگزار می شد، مدیر مربوطه، یک مسأله ی پیچیده و سخت ریاضی از داوطلبان پرسید و به آن ها 5 دقیقه زمان داد تا آن مساله را حل کنند. هیچ کدام از کاندیداها موفق به حل مساله نشدند و از این رو، در مصاحبه رد شده و پی کار و زندگی شان رفتند. اما چند روز بعد، یکی از آن مصاحبه شوندگان، در ایمیلی دو صفحه ای، جواب مسأله را برای مدیر مربوطه ارسال کرد. حالا من همه ی این ها را از کجا می دانم؟ خب، به محض دریافت آن ایمیل، جناب مدیر، ایمیل آن شخص را پرینت گرفت، روی صندلی ای ایستاد و در مقابل بیش از صد نفری که در آن واحد تجاری بودند، آن ایمیل را با صدای بلند خواند. همگی آن قدر خندیدند که از چشمانش اشک سرازیر شد. البته من شخصا فکر می کردم که این رفتار جناب مدیر، خیلی پست و ناخوشایند است (و راستش یکی از دلایلی که باعث شد شغلم را عوض کنم، همین رفتار بود)؛ اما ما در دنیایی زندگی می کنیم که چنین کارهایی غیرعادی نیست. پس اجازه ندهید که چنین اتفاقی برای شما هم بیفتد. اشتباهات رخ می دهند؛ اما نکته در این جاست که از آن ها درس بگیریم، نه این که کار را بدتر کنیم.

  1. ناسزا نگویید و حرف زشت نزنید- لطفا مراقب زبان خود باشید. فحش دادن به این معنا است که شما در محیط کارتان، رفتاری شایسته و حرفه ای ندارید.
  2. اگر از شما پرسیده شد که سوالی ندارید، «نه» نگویید- همیشه سوال هایی در آستین داشته باشید. سوال پرسیدن نشان دهنده ی کنجکاوی و اشتیاق شما است، که خود مهارتی مهم برای یک کارمند موفق به حساب می آید. حداقل سه سوال بپرسید. خیلی بعید است که مصاحبه کننده هایتان بعدا در مورد مصاحبه ی شما با هم صحبت کنند؛ پس نگران این نباشید که یک سوال تکراری را در دورهای مختلف مصاحبه، از مصاحبه کنندگان مختلف بپرسید. ولی در هر حال اگر از قبل، طبق توصیه ای که کردم، ده سوال مناسب را آماده کرده باشید، می توانید به راحتی از هر یک از مصاحبه کنندگان، سوال متفاوتی بپرسید.
  3. گوشی هوشمند و یا تبلت خود را از جیب و یا کیف تان بیرون نیاورید- مصاحبه ای را تصور کنید که در آن، مصاحبه شونده، تبلتش را جلویش گذاشته و پاسخ های از پیش آماده اش را می خواند. واقعا این اتفاق بارها افتاده است و خود من بارها شاهد چنین صحنه ای بوده ام. در طول مصاحبه، اصلا به گوشی خود نگاه نیندازید و از هیچ تکنولوژی ای استفاده نکنید.
  4. متکبر و مغرور ظاهر نشوید- مرز ظریفی بین بیان موفقیت ها، و فخرفروشی و تکبر وجود دارد. همیشه در عین حال که به نقش خود در بهبود عملکرد و ارتقاء سود شرکت تان اشاره می کنید، بر نقش همکاران خود در کسب این موفقیت هایتان نیز تاکید ورزید.

 

گام پنجم: نقش شخصیت ها

برای پیروز شدن در مصاحبه، باید اهداف و انگیزه های افرادی را که روبه روی شما قرار دارند بشناسید و درک کنید. این خواسته ها و علایق، بسته به شغلی که مد نظر دارید به صورت کاملا بارزی تغییر می کنند. برای مثال، مصاحبه ی دانشجویی که برای اولین شغل خود در بانک مصاحبه می دهد، کاملا متفاوت از مصاحبه ی کسی خواهد بود که به دنبال کاری صنعتی در جنرال موتورز است. اما با این حال، چند شخصیت محدود وجود دارد که در همه ی مصاحبه ها یکسان هستند. در ادامه، به نقش همین شخصیت ها می پردازیم.

مامور استخدام

مامور استخدام معولا عضو تیم منابع انسانی است. این فرد مسئول پیدا کردن بهترین کاندیدا برای مورد موقعیتِ شغلیِ مورد نظر است. این مامور،  بر حسب فرد یا افرادی که استخدام می شوند پاداش می گیرد؛ پس مامور استخدام، به دنبال آن است که فرد یا افرادی را به مدیر استخدام معرفی نماید که بهترین و مناسب ترین گزینه برای آن شغل هستند. در واقع مامور استخدام نیز خواهان استخدام و موفقیت شما است زیرا اگر شما به موفقیت برسید، او نیز موفق خواهد بود. در این راستا باید به سه مرحله ی موجود در روند استخدام اشاره کنیم:

  1. آزمایش- یک مامور استخدام خوب، قبل از این که با شما تماس بگیرد باید امتحان تان کند. او می خواهد مطمئن شود که آیا شما به خوبیِ چیزی که در رزومه تان ادعا کرده اید هستید یا خیر. هنگام صحبت با مامور استخدام، حتی می توانید انتظار شنیدن جملاتی مانند «در مورد خودتان بگویید» و «چرا این شرکت؟» را هم داشته باشید. هنگام صحبت با مامور استخدام، باید خود را فردی هوشمند و مشتاق نشان دهید. اگر موفق به این کار شدید، مطمئن باشید که از امتحان مذکور نمره ی قبولی گرفته اید. برای این منظور، نباید حرف های احمقانه بزنید. اگر بتوانید این ریسک را به حداقل برسانید، برنده ی بازی خواهید بود.
  2. حمایت- پس از آن که مامور استخدام، شما را آزمایش کرد و به این نتیجه رسید که فرد مناسبی هستید، او نیز در جبهه ی شما خواهد بود زیرا از آن به بعد، هدف و انگیزه اش موفقیت شما است. به همین دلیل، می توانید از خود آن مامور استخدام، در مورد گام های بعدیِ استخدام سوال کنید و از راهنمایی های مفید او بهره ببرید. باید در حد امکان، شور و اشتیاق داشته باشد زیرا هر چه بیش تر بدانید، بهتر خواهید توانست خود را برای مصاحبه آماده کنید. در این مرحله، مامور استخدام، دوست شما خواهد بود.
  3. مذاکره- اگر تا به این جای کار پیش آمده اید، خیلی عالی است. اما از لحظه ای که وارد فاز مذاکره می شوید، مامور استخدام تبدیل به سخنگویِ مدیر استخدام می شود. در مورد این مرحله، حرف های زیادی برای گفتن دارم و می توانم کتاب مستقلی در این باره بنویسم، اما فعلا به همین مقدارِ کم بسنده می کنم.

مدیر استخدام

مدیر استخدام مهم ترین بازیکنِ این بازی است. او فردی است که تصمیم نهایی را می گیرد، زیرا او همان کسی است که قرار است برایش کار کنید. انگیزه ی این فرد پیدا کردن بهترین شخص برای این شغل است، و از این رو می خواهد کاملا مطمئن شود که شخص درستی را انتخاب می کند. مدیر استخدام، خواهان کسی است که بیش ترین تجربه ی لازم را داشته باشد، زیرا استخدام فردِ باتجربه، احتمالِ استخدام افراد بد و نامناسب را کاهش می دهد و اگر اوضاع استخدام مطابق میل اش پیش نرود، وی می داند که باید به رئیسِ خود درباره ی این انتخاب توضیح دهد، و مثلا به صلاحیت های شما نزد رئیس خودش اشاره کند تا به خاطر اشتباهی که در استخدام شما کرده، خودش اخراج نشود.

چه چیزهایی برای مدیر استخدام، بیش ترین اهمیت را دارند؟

  • داشتن تجربه هایی مرتبط با شغل مورد نظر
  • برخورداری از مهارت های مورد نیاز
  • اخلاق کاری
  • هوش کافی
  • حرفه ای گری
  • شخصیت/ تناسب

حال که فهمیدید مدیر استخدام به چه چیزهایی اهمیت می دهد، باید پاسخ های خود را به نحوی آماده کنید که با معیارهای فوق انطباق داشته باشند

مدیر اجرایی

در بیش تر مصاحبه ها، آخرین مرحله از مصاحبه، مصاحبه با رئیسِ مدیر استخدام است. این رئیس، معمولا همان مدیر اجرایی شرکت است. وظیفه ی مدیر اجرایی در مصاحبه، این است که تایید و تضمین کند که مدیر استخدام، فرد مناسبی را برای آن شغل انتخاب کرده است. به همین دلیل است که او خودش در مصاحبه شرکت می کند. مدیر اجرایی معمولا به دنبال یافتنِ موارد ذیل است:

  • ایرادها و خلاءهای موجود در رزومه
  • نقاط ضعف
  • شخصیت/ تناسب
  • میزان اطلاعات و آشنایی شما در مورد شرکت
  • انگیزه ها/ نگرش ها
  • اهداف شغلی

قدم های بعدی

برای مصاحبه بعدی تان، بازیگران اصلی و کلیدی را یادداشت کنید و آن ها را با مامور استخدام، مدیر استخدام و مدیر اجرایی تطبیق دهید. بعد، هر چیزی که در مورد شغل و موقعیت کاری می دانید را به صورت تشریحی بیان کنید و سه مهارتی که هر یک از آن بازیگران می پسندد را فهرست نمایید. زمانی که لسیت تان را تکمیل کردید، برای هر کدام دو مثال بیاورید که بیان کننده ی این مهارت ها باشد. اصلا نگران نباشید، این احتمال وجود دارد که توانایی ها و مثال هایتان  هم پوشانی داشته باشند.

 

 

 

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

مراقب تشابه نام‌ها باشید! مارا با نام کنپارس به دوستان خود معرفی کنید.
This is default text for notification bar