قسمت هفتم – تحصیل در مقطع کارشناسی
14 اکتبر 2016 - 18:14
بازدید 413
9

در مقالات قبلی از این سری درباره اینکه چرا، در چه زمان و با چه معیارهایی به فکر ادامه تحصیل در کانادا باشیم سخن گفتیم. همچنین به موضوع ادامه تحصیل در کالج ها و انواع آن پرداختیم. در یک مقاله مستقل ترجمه شده برگردان خانم غیوری، به معرفی تفصیلی «کامیونیتی کالج ها» پرداختیم. در اینجا […]

ارسال توسط :
پ
پ

در مقالات قبلی از این سری درباره اینکه چرا، در چه زمان و با چه معیارهایی به فکر ادامه تحصیل در کانادا باشیم سخن گفتیم. همچنین به موضوع ادامه تحصیل در کالج ها و انواع آن پرداختیم. در یک مقاله مستقل ترجمه شده برگردان خانم غیوری، به معرفی تفصیلی «کامیونیتی کالج ها» پرداختیم. در اینجا می خواهیم موضوع ادامه تحصیل در دانشگاه ها در مقطع کارشناسی یا لیسانس را مورد توجه قرار دهیم. 

 

آیا ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی در کانادا عمل منطقی است؟  

گهگاه دیده شده که برخی برای اینکه به قول خودشان بتوانند فرصت های شغلی بهتری در بازار کار بیابند رشته ای را که در ایران خوانده اند یا رشته ای نزدیک به آن را دوباره بخوانند. دلایل افراد برای این کار زیاد است. 
 

عده ای چنین استدلال می کنند که تحصیل آنها در مقطع لیسانس با ضعف های بسیار آموزشی همراه بوده و به دلیل ضعف اساتید، منابع درسی و امکانات آنها از یک فارغ التحصیل واقعی این رشته بسیار کمتر می دانند. برخی دیگر فاصله افتادن بین دوران تحصیل تا زمان مهاجرت و فراموش شدن مباحث را به عنوان دلیل بیان می کنند اما عده ای دیگر هم با این توجیه که قصد ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس را دارند و نمرات پایین آنها در دوره لیسانس این فرصت را از آنها سلب کرده یا چون گذراندن دوره لیسانس آنها را از برخی آزمون های ضروری خلاص می کند (مثلا آزمون جی-مت برای دوره های فوق لیسانس مدیریت) برای ادامه تحصیل در مقطع لیسانس اقدام می کنند.

آیا دلایل فوق برای ادامه تحصیل در مقطع لیسانس کفایت می کند؟ به باور نگارنده خیر. به همین دلیل معتقدم که ادامه تحصیل در مقطع لیسانس برای مهاجرینی که حداقل مدرک تحصیلی لیسانس دارند هیچ توجیهی ندارد مگر اینکه قصد تغییر شغل کامل و آغاز یک کریر جدید (که رابطه تحصیلی اندکی با رشته قبلی آنها داشته باشد) را داشته باشند که در آن صورت هم باز بهتر است اول، در رشته های کالج به دنبال یک رشته مناسب بگردند و کمتر سراغ دانشگاه بیایند. 
 

اما چرا معتقدم استدلال های فوق کافی و دقیق نیستند؟ چون برخلاف ظاهر برخی از آنها، با رویکرد «اولویت کاریابی» و «تحصیل به هدف اشتغال» انجام نپذیرفته اند. اغلب کسانی که این استدلال ها را می پرورانند برایشان دانشگاه و تحصیل در آن یک اولویت و هدف اولیه و دارای ارزش ذاتی است. آنها دوست دارند دوستان و فامیل (خصوصا در ایران) بشنوند که آنها دانشجوی دانشگاه تورنتو یا مک گیل هستند نه مثلا دانشگاه آزاد واحد رودهن. اگر بر این میل و کشش درونی و مخرب غلبه کنند و با هدف تحصیل به قصد کاریابی، رشته های دانشگاهی را ارزیابی کنند به نتایج بهتری می رسند. 

مثلا درخواهند یافت که تحصیل در کانادا برخلاف ایران سخت و پرهزینه است. سخت است چون برخلاف سیستم آموزشی ایران عموما مبتنی بر بازپس دادن محفوظات یک کتاب و جزوه در یک یا دو جلسه امتحان نیست. در اکثر مراکز تحصیلات تکمیلی در کانادا، نمرات درسی به طیف گسترده ای از تکالیف درسی که تحقیق و نگارش در آنها نقش محوری دارند تقسیم می شوند (و در هر دو مورد، ایرانیان ضعف های اساسی دارند.) بدین ترتیب دانشجو باید در تمام هفته های ترم تحصیلی در حال درس خواندن و انجام تکالیف یا امتحان دادن باشد البته اگر بخواهد واقعا درس بخواند و کارنامه موفقی ارائه دهد.   

از آن مهم تر اینکه تحصیل (حتی به عنوان یک دانشجوی مقیم کانادایی در ارزان ترین دانشگاه های کانادا) گران است. شما عمدتا باید وام تحصیلی بگیرید و تا مدت ها با پرداخت اصل و بهره آن درگیر باشید پس باید انتخاب درستی انجام دهید. اینجا شبیه ایران نیست که بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاه های بی نام و نشان فقط به قصد اینکه مدرکی در رزومه زندگی آنها! ثبت شوند تحصیل می کنند.  

مورد دیگر توجه به طیف سنی و شرایط هم کلاسی ها است. یک مهاجر ایرانی در جوان ترین سالهایی که می تواند به کانادا پا بگذارد معمولا در حدود ۳۰ سال سن دارد. در حالیکه در دوره های لیسانس دانشگاه ها نظیر همه جای جهان غلبه سنی با افراد ۱۸-۱۹ ساله آنهم با تربیت های مختلف است. کسانیکه انگلیسی را به تبع سن و سال خود خیلی متفاوت صحبت می کنند به شکلی که درک آن گاه برای اساتیدشان هم آسان نیست. آنها همچنین علایق و دنیاهای مختلفی با یک مهاجر ده سال بزرگتر از خودشان دارند که ارتباط برقرار کردن را دشوار می سازد. حتی جوانان ایرانی بزرگ شده در کانادا هم گزینه های مناسبی برای این کار نیستند. از سوی دیگر رقابت با این طیف چه در تحصیل و چه در بازار کار ساده نیست. (معمولا این چنین است که دوره های لیسانی روزانه دارای جوان ترین طیف دانشجویان است. در مقاطع بالاتر یا دوره های شبانه و پاره وقت طیف سنی گسترش می یابد. شاید بتوان گفت که متنوع ترین طیف سنی مربوط به دوره های پاره وقت کالج هاست که از سنین ۲۰ و چند ساله تا حدود ۵۰ ساله به راحتی در آن قابل بازشناسی است.)   
 

یک ایراد دیگر این است که شما با گذراندن دوران طولانی تر تحصیل در مقطع لیسانس هم دیرتر وارد بازار کار می شوید (و در واقع در این سال ها میدان رقابت را به فارغ التحصیلان دوره های کوتاه تر واگزار می کنید) و هم اینکه تجارب گران قدر خود در ایران را به نوعی رها می سازید. ضمن اینکه فاصله طولانی میان آن تجارب و زمان فارغ التحصیلی شما در دوران لیسانس عملا آنها را بی اثر خواهد کرد.  
 

اما شاید مهم ترین نکته برای انجام ندادن این کار این باشد که نباید درباره میزان اهمیت دوران لیسانس اغراق کرد. واقعیت این است که دوران لیسانس برای برخی رشته ها چون مهندسی مهم هستند. در برخی رشته ها این دوران مقدمه ادامه تحصیل بعدی هستند یعنی بازار کار تفاوت عمده ای برای آنها با یک فارغ التحصیل کالج قائل نیست (حداقل برای ورود به مشاغل اولیه چنین است). برای برخی رشته ها در برخی پوزیشن ها وضع از این هم بدتر است و دارندگان دیپلم های کالج به دلیل اینکه بر اساس نیاز بازار کار واحد می گذرانند و سهم مطالب تثوریک در آنها کمتر است راحت تر از دارندگان لیسانس می توانند استخدام شوند.

پس بهتر است قبل از اینکه یک دوره لیسانس را آغاز کنید به این سوالات پاسخ دهید: 

  • چرا باید این دوره را بگذرانید؟ آیا بازار کار به شما در وضعیت تحصیلی فعلی امکان حضور نمی دهد؟ مشکل زبان دارید یا مهارت؟  
  • آیا از طریق دوره های کوتاه پیشرفته (که هم کالج ها و هم دانشگاه ها مختص دارندگان مدرک تحصیلی دانشگاهی ارائه می دهند) نمی توانید به اهداف خود برسید و کمبودهای علمی و تکنیکی خود را جبران کنید؟  
  • اگر بخواهید این رشته را بخوانید حدودا چند سال دیگر وارد بازار کار می شوید؟
  • کدام رشته های نزدیک به این لیسانس در کالج ها تدریس می شوند؟ شرایط آنها چگونه است؟ از نظر زمان و هزینه؟ این لیسانس چه فرصت هایی را به طور اختصاصی برای شما فراهم می آورد که آن رشته های در کالج نمی توانند؟
  • با توجه به لیسانس شما در ایران، چه دوره های فوق لیسانس مفیدی برای شما وجود دارند؟ اگر مشکل نمره اولیه و شرایط ثبت نام دارید، آیا راه های دیگری برای ادامه تحصیل در فوق لیسانس نیست؟ مثلاً با تغییر دانشگاه یا مقطع یا شیوه تحصیل؟
  • آیا دولت استانی برای کمبودهای احتمالی شما در دوران تحصیل لیسانس، دوره های هم سطح سازی bridging در برخی دانشگاه ها راه اندازی نکرده است؟  
  • اگر واقعا لازم است تا این دوره را بگذرانید آیا می توان از طریق روش هایی چون advanced standing و با پذیرش بخشی از واحدهای درسی شما توسط دانشگاه، طول دوره را کاهش داد؟

 
   در مجموع به شما یادآوری می شود که تحصیل در مقطع لیسانس در کانادا برای شما (به فرض داشتن مدرک تحصیلی) عملی است که باید پس از بررسی تمامی راه ها و به عنوان آخرین گزینه انتخاب شود. 

   در پست بعدی به ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر می پردازیم 

توجه: این مطلب پیش از این در تاریخ 22 فروردین 89 در همین وب سایت منتشر شده است

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

مراقب تشابه نام‌ها باشید! مارا با نام کنپارس به دوستان خود معرفی کنید.
This is default text for notification bar