تشریح یک نمونه
در پستهای قبلی درباره واژگان مختلفی که برای خاتمه یافتن اشتغال به کار میروند یعنی کلماتی چون laid-off، firedیا quitهم به معنای عرفی و هم حقوقی نکاتی به تفصیل بیان شد. در این پست که آخرین مورد از این مجموعه است به یک نمونه از اخراج و تبعات حقوقی آن اشاره میکنیم.
گاهی بیاطلاعی یا بیتوجهی به قوانین و مراودات بازار کار کانادا میتواند برای طرفین یک منازعه شغلی که به اخراج فرد شاغل انجامیده مشکلاتی به وجود آورد به گونهای که نهایتا هر دو سو ضرر ببینند. نمونه این قصه در ماجرای اخراج ماکی نیشینا اتفاق افتاده که در اینجا تفصیل ماجرا آمده است.
خانم نیشینا نمونه واضحی از یک فرد شاغل موفق است که پلههای ترقی شغلی را به درستی و با جدیت طی کرده اما یک خطای شغلی او وقتی با یک تصمیم عجولانه و نابخردانه کارفرما همراه شده برای هر دو مسئلهآفرین شده است. وی که یک شهروند ژاپنی است به ایالت کالیفرنیای آمریکا آمد تا ادامه تحصیل دهد و پس از فارغالتحصیلی توانست در یک شرکت تولید محصولات غذاهای دریایی ژاپنی (انواع سوشی و سایر غذاهای دریایی ژاپنی محبوبیت خیلی زیادی در آمریکای شمالی دارند) به نام Azuma Foodsبه عنوان دستیار، شغلی به دست آورد. پس از مدتی فعالیت موفقیتآمیز، شرکت از وی خواست تا پست بالاتری را به عنوان سوپروایزر در بخش کنترل کیفیت در شعبه جدید شرکت در شهر ریچموند بریتیشکلمبیا (در کانادا) بپذیرد.
اما خیلی زود میان وی و یکی از مدیران ارشد شرکت به دلیل اینکه نیشینا معتقد بود شرکت، مقررات کانادا در تهیه یکی از محصولات را رعایت نمیکند اختلافاتی در گرفت و همین سبب حساسیت بیشتر شرکت روی وی شد. به زودی با ماجرای ارسال یک ایمیل، بحران بالا گرفت.
ماجرا از این قرار بود که نیشینا نظیر بسیاری از شاغلان کانادایی این امکان را داشت که در مواقعی در خانه کار کند. در یکی از این موارد وی به اشتباه یک ایمیل شغلی را به آدرس ایمیل شخصی خود فرستاده است. در اکثر شرکتهای آمریکای شمالی مقررات خاصی در مورد نحوه استفاده از آدرس ایمیل شرکت و مواردی که مجاز و غیرمجاز شناخته میشود وجود دارد و نقض این مقررات میتواند به معنای تلاش برای افشای اسرار شرکت تعبیر شود.
به هر حال، ایمیل فوق پس از برگشت خوردن به بخش آیتی شرکت رفته و با اطلاع شرکت از این موضوع و به دلیل حساسیت شرکت در ماجرای اختلافات قبلی از وی خواسته میشود تا سریعا در یک جلسه شرکت کند. مدیران نیشینا در این جلسه به وی میگویند که دیگر به وی اعتماد ندارند و لذا وی دیگر حق ندارد از سیستم کامپیوتر شرکت استفاده کند. وی که از این موضوع به شدت دچار آزردگی خاطر شده بوده در بازگشت به پشت میز کار، وسایل شخصی خود را جمع میکند و بخشی از مطالب شخصی خود را هم از روی کامپیوتر پاک میکند. به محض اینکه مدیران از موضوع با خبر میشوند با فرض اینکه وی در گردآوری وسایل و حذف فایلها مطالب یا موارد محرمانهای را گردآوری یا پاک کرده او را سریعا اخراج میکنند.
اما خانم نیشینا که در این ماجرا خود را بیتقصیر میداند از شرکت به دادگاه شکایت میکند و دادگاه پس از بررسی مدارک و گوش سپردن به اظهارات طرفین در مجموع رایی صادر میکند که تماما بر علیه شرکت است. نظر دادگاه این است که زمینهها و بهانههایی که شرکت با استناد به آنها شاغل خود را اخراج کرده ضعیف ارزیابی میشود، تناسبی بین پاسخ شرکت به رفتار خانم شاغل وجود ندارد و نتایجی که شرکت در برابر نحوه عمل شاغل خود برداشت کرده اغراقآمیز بوده است. همچنین نظر دادگاه این است که شرکت در شکل خاتمه بخشیدن به فعالیت خانم نیشینا هم عادلانه عمل نکرده چرا که وی به دلیل اینکه یک کارگر خارجی در کانادا و تحت مقررات ویژه برای مجوز کار است از وضعیت آسیبپذیرتری در این نوع خاتمه یافتن کار (اخراج شدن) برخوردار است و به همین دلیل دادگاه شرکت را به میزان ۲۰ هزار دلار اضافه برای جبران ضرر و زیان به خانم نیشینا جریمه کرده است.
این داستان و نظایر آن که ممکن است در محیط شغلی کانادا اتفاق بیافتد برای کارگر و کارفرما آموزنده است. شاغلین باید یاد بگیرند که اطلاع کامل و توجه دقیق به مقررات شرکت خصوصا زمانی که بنا به دلایلی حساسیت مدیریتی بر روی آنها بیشتر است از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر خانم نیشینا در ارسال ایمیل دقت میکرد و یا زمانی که میخواست وسایل شخصی خود راجمع کند یا مطالبی را از روی کامپیوتر پاک کند (آنهم درست بعد از اینکه به وی تاکید کردهاند نباید از سیستم کامپیوتر شرکت استفاده کند) یکی از مدیران را مطلع میکرد این ماجرا به این سمت نمیرفت.
همچنین اگر شرکت با تحریک برخی از مدیران دست به اقدامات عجولانه نمیزد و درباره درستی یا نادرستی مطالب تجسس بیشتری میکرد و نهایتا هم اگر قصد قطع همکاری با این خانم را داشت آن را به اشکال یا شرایط دیگری انجام میداد که نتیجه آن به شکایت وی منجر نشود قطعا هر دو بیشتر نفع میبردند.
حالا درست است که خانم نیشینا به بخشی از حق خود رسیده اما پس از این ماجرا، قانع کردن یک کارفرمای دیگر برای استخدام وی بسیار دشوار است و شاید او باید به ژاپن بازگردد یا در شرکتهای خیلی کوچکتر در جستجوی کار باشد. از سوی دیگر شرکت مذکور هم ضرر زیادی کرده و مدیر یا مدیرانی که چنین آتشی را افروخته و مقامات بالاتر را به اتخاذ تصمیمات سریع و شدید ترغیب کردهاند قطعا جایگاه متزلزلی در آینده شرکت پیدا خواهند کرد و بر علیه خود عمل کردهاند. در واقع این یک بازی باخت-باخت شده است.
این قصه به ما یادآوری میکند که با وجود قوانین و مقررات متعدد، در بسیاری از موارد نباید اسیر واژههای عرفی شده و گول موقعیتهای اعتباری را خورد. گاهی در حالیکه در حال اخراج یک نفر زیر دست خود هستیم در واقع داریم خودمان را اخراج میکنیم.
امید که مجموعه این پستها اطلاعات مفیدی به شما درباره این موضوع داده باشد.
ثبت دیدگاه