این مطلب در این صفحات از شماره 28 پرنیان کانادا به تاریخ سامبر 2014 منتشر شده است.
تابستان سال 2008 جمعی از ایرانیان ساکن تورنتو پس از حدود یک سال تلاش برای گردآمدن ایرانیان و تشکیل نهادی که به مسائل و مشکلات آنها بپردازد در انتخاباتی دموکراتیک اولین هیات مدیره «کنگره ایرانیان کانادا» را شکل دادند. در آن دوران سخن از 350 تا 500 عضو به میان آمد که به گفتهی یکی از اعضا هیات مدیره وقت، بنا بود در فاصله اندکی تا ده برابر این عدد افزایش یابد. آرزویی که 8 سال پس از آن گردهمایی پرامید هرگز حتی به سایه آن هم نزدیک نشده و عقربه حرارتسنج کنگره، گرمایی را نشان نمیدهد؛ تعداد همان است و مشارکت حتی اندکتر. بدینسان بوده که کنگره ایرانیان کانادا سالهاست که با مشکلات عدیدهای دست به گریبان شده: دوپاره شدن اعضا و استعفای پی دی پی اعضا هیات مدیره، نامهنگاریهای تعدادی از اعضا برجسته آن و انتقاد از مدیریت در رسانهها و افکار عمومی، اتهام به اقدام خلاف اساسنامه و پنهانکاری و…اما اتفاقاتی که در پاییز امسال (2014) در زمان برگزاری انتخابات داخلی حزب لیبرال در حوزه ویلودیل برای برگزیدن نامزد داخلی این حزب بهوقوع پیوست و تبعات بعد از آن را باید یک نقطه اوج برای درام کنگره ایرانیان دانست. در یکی از آخرین تلاشها برای تحلیل و حل مشکلات این تشکل هشتساله که زمانی سودای نمایندگی جامعه ایرانیان در سراسر کانادا را در سر میپروراند جمعی از فعالان ایرانی تورنتو در سیام نوامبر گردآمدند تا در این زمینه تبادل نظر کنند. آیا این اقدامات به راه حلی منجر خواهد شد؟
کنگرهای همیشه در چالش
کنگره ایرانیان از 8 سال پیش با هدف یکپارچهکردن صدای ایرانیان و داشتن یک صدای قوی به منظور تقویت بنیانهای جامعه ایرانیان کانادا شکل گرفت اما به دلیل چالشهای اشاره شده بهویژه در 4 سال اخیر، این کنگره نه یک راه حل بلکه به مشکلی تازه برای ایرانیان کانادا مبدل گشته که مسائل پیرامون آن وقت و انرژی زیادی از چهرههای فعال اجتماع ایرانیان و هیات مدیرههای گوناگون آن تلف کرده و در مقابل، بهرغم حضور پررنگ گهگاه رسانهای و سیاسی، در مجموع تاثیرگذاری زیادی نداشته و نتوانسته هیچ مشکل مهمی را به سامان برساند. بهطور مشخص میتوان به موضوع بسته شدن حسابهای ایرانیان کانادایی در بانک تیدی اشاره کرد که در اعتراض به آن تقریبا هیچ اختلافی میان طیفهای مختلف درون کنگره وجود نداشت و با فعالیت گسترده رسانهای همراه شد اما در ادامه، زمانیکه نیازمند اقدامات چالشیتر فرا رسید، کنگره عملا اقدامی انجام نداد و چهبسا به ترمزی برای اقدامات موثر بعدی تبدیل شد.
اگرچه اختلاف، چنددستگی و درآمیختن منافع حزبی و گروهی بر منافع جمعی، کمابیش آفت همه سازماندهیهای ایرانیان بوده و از روز نخست با آنها متولد میشود اما شاید اولین نمود بارز چنددستگی و اختلاف در کنگره به سال 2011 بازگردد؛ زمانیکه اختلاف میان اعضا هیات مدیره بر سر موضوع تحریمهای کانادا علیه ایران و مجموعهی رفتارهای دولت هارپر که عملا در جهت کوبیدن بر طبل جنگ بود به سطح رسانهها کشیده شد. در آن زمان مشخصا رییس و نایب رییس کنگره و چند تن از اعضا در دستهای که به آشکار یا تلویحی مواضع دولت محافظهکار کانادا را تایید میکردند قرار داشتند و باقیمانده هیات مدیره در گروه مخالف. همین چالشها بود که به دوپاره شدن هیات مدیره، استعفای سه تن از آنها و تشکیل یک نهاد موازی منجر شد که البته عملا دوامی نیاورد و پس از مدتی به فراموشی سپرده شد اما زخم آن واقعه کماکان خونچکان است و موجی که در تداوم آن اتفاق به حرکت افتاد از جمله چند نوبت انتشار نامههای سرگشاده توسط تعدادی از چهرههای شناخته شده بر علیه رفتارهای به تعبیر آنها، خارج از اساسنامه ریاست کنگره و برگزاری جلسات عمومی نقد و ارزیابی عملکرد کنگره (که معمولا به دلیل عدم حضور یک دسته، به جلسات یکطرفه بیپاسخ و بالارفتن تب مشاجرات تبدیل شده) بهرغم آگاهیبخشی عمومی و توجه دادن ایرانیان تورنتو به مسائل مهم پیرامونشان، نتیجهی موثر دیگری که به اصلاح ساختاری رفتارها و رویهها منجر شود نیانجامیده است.
…
متن کامل را در این صفحه از وبسایت پرنیان ببینید.
ثبت دیدگاه