برخی از دوستان از اصطلاحاتی چون دولت استان یا دولت فدرال سوال کردهاند و خواستار ارائه توضیحاتی درباره تفاوتهای آنها شدهاند. برخی هم میپرسند چرا وقت و انرژی صرف ارائه اطلاعات درباره دولت یا احزاب استان میکنیم درحالیکه مطالب مربوط به دولت فدرال از اهمیت بیشتری برخوردار است؟ در حالیکه در موارد متعددی اهمیت دولت استانی برای تازهواردان بیشتر از فدرال است.
تصوری که بسیاری از ایرانیان تازهوارد از مفهوم استان Province در کانادا دارند چیزی شبیه معادل آن در ایران است. از این نظر استان انتاریو مثلاً همان استان تهران است اما در واقع امر تفاوت این دو ماهوی است و به چیزی بر میگردد که شاید در یک کلام بتوان آن را «تمرکززدایی» نامید. بدون آنکه بخواهیم وارد جزییات مفصل درباره نظام حقوقی کانادا شویم (که در پستهای جداگانه به آن خواهیم پرداخت) باید تنها متذکر شویم که قدرت قانونگذاری و اجرایی در کانادا در یک سلسلهمراتب طولی به دولتها و مجالس مختلف واگذار شده است.
مثلاً اموری که به کلان کشور، حفظ امنیت و یکپارچگی کشور، تنظیم نظام مالی کل کشور، ارائه آمارهای پایه و اساسی و مستند، تنظیم روابط بین دولتهای استانی، قوانین و مقررات واردات و صادرات بینالمللی، حفظ حرمت و آرامش تمامی شهروندان و رعایت مفاد مصرح در «منشور حقوق و آزادیهای کانادایی» و «قانون اساسی کانادا» تصریح شده با دولت فدرال است. اما تمامی مسائلی که با محدوده زندگی عادی شهروندان سروکار دارد نظیر آموزش، بهداشت، مقررات حمل و نقل جادهای، امنیت راهها و شهرها، اشتغال و… به دولت و مجلس استانی مربوط است.
از این نظر هر دولت استانی نظام مالی و اقتصادی خود را دارد که باید از طریق طراز مخارج و درآمدها درست عمل کند، به مسائل آموزشی در تمامی سطوح از پیش دبستان تا دانشگاه توجه کند، نظام تامین درمانی و اجتماعی موثری داشته باشد و مواردی از این دست. در واقع بسیاری از مسائلی که در ایران در حوزه اختیارات و مسئولیت هیات وزیران و رییس جمهور است در کانادا به دولتهای استانی واگذار شده است و دولت فدرال به غیر از نقش نظارتی و هماهنگی (که آنهم محدود شده و با رویههای روشن قانونی است) دخالتی در امور استانها ندارد و چه بسا برای اتخاذ تصمیمات مهم در حوزههایی چون اشتغال مجبور است تمامی روسای دولتهای استانی را به اتاوا (پایتخت کانادا و محل استقرار دولت فدرال) فرا بخواند و با آنها هماهنگیهای لازم را انجام دهد.
اموری نظیر اصلاح خیابانها، بسط و گسترش حمل و نقل عمومی، کنترل ترافیک، کنترل پلیس و آتشنشانی و سایر خدمات عمومی از مسئولیتهای شهری است و شوراهای شهری بطور محدود و در چارچوب قوانین مجالس استانی اجازه اخذ مالیاتهای جداگانه و تصویب برخی مقررات را دارند.
از این نظر هر چند که برای کسانی که در خارج از کانادا و در انتظار ویزای کانادا هستند تصمیمات دولت فدرال بسیار مهم است اما به محض ورود و زندگی در کانادا این مجموعه سیاستهای دولت استانی است که اهمیت پیدا میکند. این نکته ظریفی است که متقاضیان ویزای مهاجرت کمتر به آن توجه میکنند. مثلاً وقتی میخواهند شهر مورد نظر خود را برای ورود انتخاب کنند (مونترال، تورنتو، ونکوور، کلگری و یا ادمونتون)
به این نکته توجه نمیکنند که مجموعه سیاستهای دولت استانی در مورد آموزش چیست.
آیا برای مهدکودک بچهها کمک هزینه میدهد؟
خدمات ویژه استان برای تازهواردان چیست و با چه کیفیتی ارائه میشود؟
آیا برنامههای اشتغال به کار فعالی دارد؟ آیا برای شرکتهای کوچک کمکهای ویژه یا وامهای کم بهره ارائه میدهد؟
آیا برای جذب پزشکان مهاجر برنامه ویژهای دارد؟
آیا برای جذب سرمایهگذاری سیاستهای منسجم و جذابی دارد؟
نرخ مالیات در این استان چقدر است؟
سیاستهای مالیاتی استان در مجموع به نفع تازهواردان و افراد کم درآمد هست یا نه؟
سیستم حمل و نقل عمومی تحت حمایت موثر دولت استانی قرار دارد یا نه؟
معافیتهای مالیاتی آن به چه میزان و برای کدام گروههای اجتماعی و مشاغل است؟
آیا وامهای دانشجویی خوبی از طریق دانشگاهها و کالجها ارائه میشود؟
آیا برای دانشجویان بومی تخفیفهای خوبی وجود دارد؟
آیا در صورت اتمام موفقیت آمیز تحصیل بخشودگی وام تحصیلی وجود دارد؟
اینها و صدها مورد نظیر آن که همگی در حوزه تصمیمات دولتها و مجالس استانی قرار میگیرند میتوانند در تصمیمگیری یک تازهوارد مهم باشند خصوصاً اگر وی برنامه روشنی برای چند سال اول حضور در کانادا داشته باشد.
باید توجه داشته باشیم به رغم اینکه بسیاری از این سیاستها در هر استان تثبیت شدهاند اما افکار و دیدگاههای احزاب حاکم در آن استانها در شیوه اجرا و بسط و گسترش یا کنترل و محدود کردن آن سیاستها از اهمیت برخوردار هستند و به همین دلیل آشنایی اجمالی با سیاستها، دیدگاهها و اولویتهای احزاب کانادایی میتواند به فهم بهتر این موارد یاری برساند.
لینکهای مرنبط:
ثبت دیدگاه