در هفته گذشته فرصتی دست داد تا برای دو نفر از کسانی که با معضل عدم بررسی پروندههایشان در فهرست اول مشاغل فدرال بعد از تصویب سی-۵۰ دست به گریبان بودند به صورت شخصی و به عنوان یک شهروند کانادا که نگران وضعیت پرونده مهاجرتی دوستان و اقوام خویش است از نماینده شهر محل سکونت پرس و جو کنم. دیدم بد نیست که گزارشی از این وضعیت و جمعبندی خود از این مباحث و آنچه در این هفته رسانهای شده است به شما ارائه دهم.
چه گذشت؟
به شکلی ساده، وضعیت پرونده این دو تن را که به نماینده شهر ریچموندهیل در مجلس فدرال جناب آقای منگاکیس، ایمل زده بودند پیگیری کردم. همانطور که آقای مختاری در وبلاگ خود اشاره کرده بودند، اولین پرسش دستیار نماینده محترم این بوده که آیا این دوستان کسی را در شهری که ایشان، نمایندگی آن را برعهده دارد میشناسند یا نه! من نماینده آنها برای پیگیری موضوع بودم، نکاتی رد و بدل شد و در هر مورد اطلاعاتی از طریق دفتر آقای منگاکیس در پاسخ به سوالات مطرح شد. در مجموع این تجربه هم جنبههای مثبت داشت و هم منفی.
جنبههای مثبت؟
اولین نکتهای که به نظر من جای تقدیر دارد سرعت عمل در پاسخگویی دفاتر و صبر و حوصله کافی در پیگیری این امر بود. این سرعت عمل هم در پاسخ اولیه و هم در پیگیریهای بعدی دیده شد. البته برای من کاملا مسجل است که هدف اصلی از این کار ایجاد احساس رضایت در شهروندان حوزه انتخاباتی مربوطه برای انتخابات بعدی است اما این نکته اصلا منفی نیست. چند ماه قبل هم که برای مورد دیگری مربوط به اداره مهاجرت کانادا مکاتباتی انجام داده بودم برخورد دفتر آقای منگاکیس بسیار خوب و سازنده بود و به شخصه از عملکرد ایشان در همین میزان راضیام. همانطور که قبلا اشاره کرده بودم، کانادا به عنوان یک کشور دموکراتیک به شدت به آرا ساکنان آن وابسته است و دفتر نماینده محترم با این کار در اندیشه کسب محبوبیت است. اما شخصا بسیار مشتاقم بدانم که آیا همین برخورد با دیگرانی که کسی را در کانادا ندارند هم شده است یا نه. لطفا اگر در این مورد مشاهداتی دارید با من در میان بگذارید تا جمعبندی دقیقتری از مجموعه برخوردها داشته باشیم.
جنبه مثبت بعدی این است که در پاسخها از قول وزارتخانه اشاره شده که در حال برنامهریزی جدید برای بررسی پروندههای این گروه برای سال اینده هستند. به این بخش از پاسخ توجه کنید:
They have targets in a variety of categories. The target has been met this year and both files sit waiting for next year. Luckily this is not too far away. They both will begin processing again within the first ۳ months of ۲۰۱۲. MP Menegakis is working hard for you in the committee to reach a common goal.
همانطور که میبینید جنبه مثبت، اشاره به شروع بررسی در فاصله سهماهه آغاز سال ۲۰۱۲ است. و اینکه جناب منگاکیس که خودشان عضو کمیته هستند به شدت در این زمینه فعال هستند.
آیا شما با نمایندگان دیگر کمیته تماس داشتهاید؟ انها چه پاسخی دادهاند؟
جنبههای منفی
در حالیکه از این دفتر مجدد خواستیم که پاسخ اداره مهاجرت را مکتوب بدهند، با این ادعا که پاسخ تلفنی بوده از این کار اجتناب کردند. شکل و شمایل پاسخ و حجم طولانی آن به گونهست که باور این ادعا دشوار است. حتی اگر واقعا انتقال پاسخ غیرمکتوب بوده باشد این طور به نظر میرسد که یک پاسخ واحد در اداره مهاجرت برای این نوع پرسشها تدوین شده است. ایا شما پاسخ دیگری دریافت کردهاید؟ ایا موردی بوده که به این ماجرای سه ماه اشاره نشده باشد؟
مورد منفی دوم این است که پاسخ دارای هیچ جنبه روشنی نیست. نه در این پاسخ و نه در اطلاعیههای مرتبط اداره مهاجرت درباره این موضوع که در فاصله چند هفته گذشته منتشر شده، وزیر حاضر نشده است بگوید دقیقا می خواهد چه کند و در هر سال به چه میزان از حجم پروندهها بکاهد. مثلا در اینجا فقط گفته شده که در سه ماه اول سال ۲۰۱۲ این پروسه مجدد آغاز میشود یا اینکه در سال ۲۰۱۱ اهدافی در هر گروه بوده که چون متحقق شده، بررسی پروندهها در این گروه متوقف شده اما این اعداد و اهداف چقدر بوده که در ماه یازدهم سال، قریب به ۱۰ ماه است این فرایند متوقف شده است؟ چرا وزارت مهاجرت نمیگوید که در سال ۲۰۱۲ میخواهد از هر گروه (قبل از سی-۵۰، فهرست اول یا ۳۸تاییها و دو فهرست بعدی) تقریبا چه میزان پذیرش داشته باشد تا بتوان ادعاهایش را بهتر محک زد. راستی چرا؟
سایر واقعیتها
اجازه دهید قدری از این بحث فاصله بگیریم و تکههای پازل را کنار هم قرار دهیم. هفته گذشته جناب کنی اعلام کرد که سیستم امتیازبندی برنامه نیروی متخصص فدرال تغییرات اساسی خواهد کرد. این تغییر از نظر ما مثبت است و قبلا هم به آن اشاره کرده بودیم و حتی در جهت بهبود آن نظرات اصلاحی کنپارس را برای وزارتخانه ارسال کرده بودیم. اما ببینیم اگر قرار باشد این سیستم به درستی اجرا شود چه اتفاقی خواهد افتاد. الان رشتهها از نظر استقبال متقاضیان چه وضعیتی دارند؟ ما تقریبا ۵ رشته داریم که ظرفیت آنها با سرعت بیشتری تکمیل خواهند شد و حدود ۴-۵ رشته داریم که ظرفیت آنها احتمالا تا قبل از پایان زمان یکساله تکمیل خواهند شد. اما مابقی رشتهها به سختی به ظرفیت ۵۰۰ پرونده خواهند رسید.
حال فرض کنیم که جناب وزیر بخواهد برای سال آینده همان سقف ۱۰ هزار پرونده در همین ۲۹ رشته را مجدد اعلام کنم؛ نه تعداد رشتهها را افزایش دهد و سقف ده هزار در کل و ۵۰۰ پرونده برای هر رشته را. بعد از تغییر در سیستم امتیازبندی و با پذیرش فروض بالا چه خواهد شد؟ در این صورت، تعداد کسانیکه میتوانند برای رشتهها تقاضا دهند بسیار بیشتر از زمان حاضر خواهد بود چون نه تنها آن ۱۰-۱۱ رشته پرمخاطب، وضعیت خود را حفظ خواهند کرد بلکه در مواردی چون بهیاران، برقکاران، برقکاران صنعتی، آشپزها و نظایر اینها هم فرصتهای بیشتری در اختیار کسانی که قبلا امکان نداشتند فراهم خواهد شد. دلیل این مسئله این است که دیگر تنها مهمترین ملاک کسب امتیاز، سطح تحصیلات نیست بلکه پارامترهای تخصصی و دورههای آموزشی هم موثر میشوند. به این ترتیب، تعداد افراد دارای پتانسیل افزایش زیادی خواهد یافت و حتی بسته به تغییرات، این احتمال هست که افراد مجرد بیشتری بتوانند برای ویزای نیروی متخصص فدرال تقاضا دهند؛ چیزی که الان بسیار دشوار است. در این صورت، مهمترین عامل میتواند بحث تسلط بر زبان انگلیسی باشد و اینکه اداره مهاجرت چقدر بخواهد جزییات سیستم امتیازبندی را سهلتر یا دشوارتر کند.
اگر این فرضها و احتمالات درست باشد، از آنجا که الان بسیاری از متقاضیان ۳۸ رشتهای منتظر فرصت هستند و تعدادی از انها که شرایط را دارا هستند دوباره تقاضا خواهند داد و عدهای هم که برای کبک اقدام کردهاند ممکن است بتوانند تقاضا دهند و خود را از شر مصاحبه خلاص کنند، به احتمال زیاد تعداد تقاضاهای رسیده به CIO به سرعت و در تعداد قابل توجهی از رشتهها به سقف ۵۰۰ پرونده برسد و کل ظرفیت ده هزار پروندهای در کمتر از ۶ ماه تکمیل شود.
البته این موضوع به سرعت عمل CIO هم بستگی دارد و این فیلتر بزرگ، در گام اول میتواند به عنوان سرعتگیر عمل کند و طوری حرکت کند که تقاضاها با سرعت خاصی از خروجی آن به دفاتر ویزا فرستاده شوند و در واقع صف تقاضا را به جای دفاتر صدور ویزای کانادا به پشت دیوار این اداره منتقل کند.
با میزان اطلاعاتی که تا الان داریم گمانهزنی بیش از این بسیار دشوار است اما چون سیستم امتیازبندی اصلا به همین دلیل در حال تغییر است که تعداد پروندههای راننده جرثقیل و لولهکش بعد از ۵ ماه زیر ده تا پرونده نباشد، تحقق چنین امری اصلا بعید نیست. همه اینها با این فرض خیلی خوشبینانه مطرح شد که تعداد رشتهها و سقف پذیرش همچنان محدود بماند اما اگر بخواهد بیشتر باشد، اوضاع بازهم پیچیدهتر خواهد شد.
اما این نکات چه ارتباطی به موضوع بحث ما دارد؟ جناب وزیر در گفتههای اخیرش آرزوهای عجیب و غریبی در مورد سیستم جدید امتیازبندی و تاثیرات آن در بازار کار کانادا بیان کرده که من در فرصتی دیگر به آن خواهم پرداخت اما آنچه الان مشهود است میزان تخیلی بودن این حرفها از یکسو و به وجد آمدن جناب وزیر از گفتههای خود است. کسانیکه در سالهای اخیر گفتههای وی و «هزاران وعده خوبانش» را دنبال کردهاند حتما متوجه تشابهات این عبارات با آنچه به فرض بعد از تصویب سی-۵۰ درباره انقلابی که در سیستم مهاجرت کانادا اتفاق خواهد افتاد و اعداد ۶ تا ۱۲ ماه بیان میکرد شدهاند. به همین دلیل شخصا معتقدم که خود عملیاتیشدن همین سیستم جدید هم حکایت «نو که آمد به بازار/کهنه شود دل آزار» خواهد شد و چون نظیر قول و قرارهای قبلی، ایشان اصرار خواهند داشت که نشان دهند این ایدههای جدید و بکر ذهن خلاق ایشان چقدر دقیق و مهم و متناسب با نیازهای بازار کار کانادا است قطعا اولویت اول را به همین فهرست جدید خواهد داد. امید که حداقل این فهرست محدودیت قابل توجه داشته باشد. تکلیف فهرست مشاغل سری دوم و سوم هم که مشخص است و جناب وزیر تنها امکانات موجود برای آنکه بگوید «من سر حرفم هستم» را رها نخواهد کرد. اعداد و ارقام را هم که آقای مختاری در این پست، در خوشبینانهترین حالات محاسبه کردهاند. به این ترتیب اگر ته ظرف چیزی بماند به ۳۸تاییها و قبل از سی-۵۰ میرسد.
جمعبندی
من موضعگیریهای جدید وزارتخانه را در مجموع مثبت اما غیرکافی ارزیابی میکنم. اینکه بعد از ماهها انکار و جوابهای کاملا تلخ و از موضع قدرت، صحبت از بررسی مجدد و تلاش برای دستیابی به «اهداف مشترک» است بسیار جای خوشبختی دارد اما هنوز در ابتدای راه هستیم. کاملا واضح است که وزارتخانه میخواهد با وعدههای مبهم در این مقطع زمانی از فشارها کم کند و برای خود زمان بخرد تا بعد همان کاری را که میپسندد انجام دهد نه آنچه به آن متعهد شده است.
ما باید بدانیم که چه میخواهیم: باید وزارتخانه بررسی پروندههای ۳۸تایی متوقف شده را به صورتی جدی از سر بگیرد و باید بگوید که برنامههایش دقیقا برای حل این مسئله چیست. هدف همه ما باید این باشد و از همه ابزارهای ممکن استفاده کنیم. اینکه به دادگاه برویم یا نرویم در بدو امر اصل نیست. اصل، حل مسئله است و اتفاقات آینده به ما خواهند گفت که لازم است تا کجا پیش برویم. به همین دلیل معتقدم باید فشارهای رسانهای و پیگیری از نمایندگان را بیشتر کنیم و از دیگران هم بخواهیم که چنین کنند. پس بهتر است کسانیکه در کانادا قوم و خویش یا دوستی دارند، وی را تشویق کنند که از طریق آنها از نمایندگان مجلس پرس و جو کند. تداوم پرسش از نمایندگانی چون آقای منگاکیس خوب است اما باید تعداد این نوع پیگیریها به همه نمایندگان تسری پیدا کند. حتی اگر در البرتا هم دوست و آشنا دارید از طریق آنها اقدام کنید تا وزارتخانه احساس کند که این موضوع دارد تمامی نمایندگان پارلمان را متاثر میکند. ارسال ایمیل به خبرنگاران را هم حتما در دستور کار قرار دهید و این امر را ساده نگیرید. کافیست که ۲-۳ نفر از آنها در رسانههای معتبر کانادایی در این باره مقاله بنویسند.
اگر در فرومهای غیرفارسیزبان با افرادی از سایر کشورها در ارتباط هستید این اطلاعات را منتقل کنید و از آنها بخواهید که موضوع را پیگیری کنند. مطمئن باشیم که اگر وزارتخانه زیر فشار پرسشهای متعدد قرار بگیرد دست از لجاجت و مبهمگویی برخواهد داشت و روشن و شفاف نسبت به حل مسئله اقدام خواهد کرد و دیگر هیچوقت همچون امسال، بررسی این پروندهها را متوقف نخواهد کرد تا این کابوس پایان بگیرد. وزارتخانه در این زمینه خطا کرده و از سی-۵۰ اختیاراتی فراتر از آنچه داشته تفسیر کرده و از آن بدتر اینکه به جای اصلاح روشهایش در زمان مناسب، عمر کسانی را که به آنها متعهد شده بوده تلف کرده و اعتماد آنها به این سیستم و به این کشور را تضعیف کرده است. هرچقدر افراد مرعوبی بخواهند عملکرد نامناسب این وزیر را توجیه کنند خود وی بهتر از هر کس به خلاها و خطاهایش واقف است و برای همین اگر احساس کند که «این قصه سر دراز دارد» کوتاهش خواهد کرد.
ثبت دیدگاه