در سلسله بحثهایی که به موضوع «نحوه رصد كردن فرصتهای شغلی در شهرهای مختلف كانادا»میپردازد دو دسته از مشاغل یعنی مشاغل حرفهای و مشاغل برای بقا را معرفی کردیم و توضیح دادیم که اولی بیشتر در بازار کار پنهان و دومی در بازار کار آشکار عرضه میشوند. همچنین به تفصیل درباره اینکه چرا بازار کار پنهان پدید میآید و دلایل پنهانکاری پرداختیم و بیان شد که آگاهی از این دلایل رمز ورود به بازار را برای ما آشکار میکند. اما قبل از آن باید ببینیم آیا همه مشاغلی که در این بازار قرار دارند دارای یک وزن و ارزش میباشند تا تفاوت ارزشی آنها منجر به پیدایش تفاوتهایی در نحوه دسترسی به اطلاعات مربوط به آنها میشود.
دستههای مختلف مشاغل در بازار پنهان کانادا
قبل از هر چیز ببینیم که مشاغلی که در این بازار پنهان، پنهان شدهاند چند دسته هستند. عموماً چهار دسته یا گروه از مشاغل در این بازار وجود دارند.
دسته اول: مشاغلی که جایی به رایگان قابل دسترسی است. ما باید بیاموزیم که چگونه به آن منبع دسترسی پیدا کنیم.
این گروه از مشاغل که معمولاً سطح دوم و سوم (به بالا) مشاغل از نظر اهمیت شغلی در یک فیلد کاری هستند در اختیار آن دسته از منابع اطلاعاتی قرار میگیرند که بیشتر مورد توجه افراد حرفهای آن رشته است تا عموم مردم. مثلاً دسترسی به اطلاعات وب سایتهای تخصصی انجمنهای حرفهای در برخی حوزهها برای همه آزاد است و لازم نیست هزینهای بابت آن پرداخت شود اما چون عمدتاً تنها افرادی که عضو آن انجمن هستند یا آنقدر در آن فیلد کاری فعالیت داشتهاند که بدانند چنان انجمن و چنان وبسایتی وجود دارد، به سراغ آن وب سایت میآیند عملاً اطلاعات آن از چشم عموم مخفی است و از جمله اطلاعات بازار کار پنهان محسوب میشود. کارفرمایان میتوانستند همین اطلاعات را در اختیار یک بانک اطلاعات عمومی قرار دهند و بابت آن هزینهای هم پرداخت نکنند (یا رقم بسیار اندکی بپردازند) اما بنا به همان دلایلی که پیشتر بیان شد این کارفرمایان حاضرند حتی مقداری هم خرج کنند تا دسترسی به اطلاعات، بیشتر برای افراد آشنا به موضوع فراهم شود.
این موضوع خصوصا برای مشاغل با درآمد بین ساعتی ۱۵ تا ۲۲ دلار که به مدرک دانشگاه یا کالج نیاز ندارد و هر کس با داشتن دیپلم دبیرستان و چند مهارت عمومی دیگر (نظیر حداقل سرعت در تایپ کردن) میتواند برای آنها تقاضا دهد اهمیت زیادی پیدا میکند چرا که اگر چنین مشاغلی بر روی وب سایتهای عمومی اطلاعات بازار کار که همه به آن دسترسی دارند بیاید، کارفرما یا گروه انتخاب کننده با خیل عظیم تقاضاهایی روبرو خواهند شد که بررسی آنها چه بسا روزها زمان ببرد.
دسته دوم: مشاغلی که برای عموم و به رایگان در دسترس نیستند. ما باید برای دریافت آنها هزینه کنیم یا از طریق کسی که چنین کرده اطلاعات را به دست آوریم.
این گروه از مشاغل طیف بسیار متنوعی را شامل میشوند و اکثر وب سایتهای انجمنهای حرفهای یا وب سایتهای کاریابی دارای حق اشتراک یا وب سایتهای کاریابی کالجها و دانشگاهها که دسترسی به آنها فقط برای دانشجویان یا شاغلان خود آن موسسات مقدور است از این جمله هستند. بعدا به تفصیل به معرفی این گروه و راههای نفوذ به آنها خواهیم پرداخت.
دسته سوم: گروهی که ما مستقیما قادر به دسترسی به آنها نیستیم. ما باید یاد بگیریم چگونه خود را معرفی و در معرض دید قرار دهیم تا خریدار ما را بیابد.
برای حوزههای تخصصی و فنی خصوصا مهندسی و همچنین مشاغل مدیریتی سطح بالاتر در واقع، این گروه از مشاغل اکثریت بیشتری دارند. در واقع در اینجا به جای آنکه شما چیزی را بیابید باید کاری کنید که یافته شوید. در این حالت علاوه بر اینکه باید دریابید مراکز یا افراد جستجو کننده در فیلد کاری شما کدامها هستند و چه خصوصیتهایی دارند و احیاناً چگونه میتوانید اطلاعات خود را در جلوی چشم آنها قرار دهید، باید صبر و حوصله زیادی برای آماده سازی بسته اطلاعاتی معرف خود اختصاص دهید. یک رزومه خیلی خوب که مهارتهای کلیدی حرفهای شما را، که مورد توجه آن گروه جستجوگر هم هستند، به شفافترین و دقیقترین شکل عرضه کند هزاران بار از هر نوع فعالیت دیگری مهمتر است. در واقع، ابزارهای جستجوگر چنین رزومهای را به سهولت مییابند و برای شما فرصت مصاحبه فراهم میآورند. در این باره بعدها با جزییات بیشتری سخن خواهیم گفت.
دسته چهارم: مشاغلی که اصلا وجود خارجی ندارند؛ ما باید آنها را خودمان به وجود بیاوریم!
شاید این موضوع قبلا برایتان عجیب بود اما با توضیحاتی که در پستهای قبلی بیان شد نباید دیگر تردیدی در این باره داشته باشید. البته شما در سطوح اولیه شغلی و به عنوان تازهوارد با چنین فرصتهایی (تقریباً) هیچگاه مواجه نخواهید شد اما بعدها اگر فرد واقعا متخصصی باشید و بتوانید این ویژگی را به دیگران بباورانید آنگاه خواهید دید که پست شغلی برای شما خلق میشود.
همانطور که بیان شد مثلا مسئول یک دپارتمان به دلیل آشنایی با شما به HRتوضیح خواهد داد که چرا شما می توانید در فلان قالب شغلی (مصوب شده، خالی مانده، در دست تصمیمگیری، قراردادی برای ازمایش …) به نفع شرکت کار کنید. یا حتی صاحب یک شرکت کوچک با مثلا ۲۰-۳۰ نیرو که البته ممکن است گردش سالانه شرکتش از نیم میلیلارد دلار بیشتر باشد! احساس کند شما توانایی این را دارید که دپارتمانی را که از مدتها قبل نیاز آن احساس شده راهاندازی کنید یا در فلان شهر یک شعبه جدید ایجاد کنید و فعالیتهای شرکت را به آن منطقه گسترش دهید.
اینها رویا یا موارد نادر نیست. بسیاری از شرکتهای کوچک متوسط و حتی بزرگ یا شعبات کانادایی شرکتهای آمریکایی مرتبا در حال بررسی طرح های مختلف گسترش و ارتقا هستند و شما با توانایی های خاصتان می تواند سناریوهای آنها را دچار تجدیدنظر کند. این امکان سالانه برای تعداد زیادی در کانادا فراهم می شود و شما هم می توانید یکی از انها باشید اما باید چند سالیصبر و تلاش کنید. از آن مهمتر این است که مرتبا از نظر مهارتها و تواناییهای فردی به سمتی حرکت کنید که در دیگران این باور را پدید آورید که شما مرد این کار هستید (حتی اگر یک زن باشید!) چنین اتفاقی نخواهد افتاد مگر اینکه پیش از آن در خود شما این باور پدید بیاید. آن وقت با پیگیری نکاتی که بعدا بیشتر به آن خواهیم پرداخت و انتظار زمان مناسب خواهید دید که از جایی به بعد شما برای کار تقاضا نمی دهید این کارها هستند که به نزد شما میآیند، خود را معرفی می کنند شرایط و مزایایاشان را با آب و تاب برایتان تعریف می کنند، گوشه چشمی نازک میکنند و از شما انتظار پاسخ مثبت خواهند داشت. و حالا این زمان شماست که انتقام سالها انتظار و دویدن دنبال فرصتها و ارسال صدها رزومه و چشم به انتظار چند فرصت برای مصاحبه و…را بگیرید. اما بد نیست که با سرعت پاسخ ندیهید. فرصتی به خود و طرف مقابل برای اندیشیدن و بررسی همه جوانب بدهید و در حال سبک و سنگین کردن امور به کار مورد نظر و کارفرمای مورد نظر طعم نامطبوی انتظار کشیدن را بچشانید.
اگر واقعا خود را برای بازار کار کانادا مهیا کنید و در این مسیر استقامت، حوصله و پیگیری داشته باشید آن روز دور نخواهد بود.
در پستهای بعدی به تفصیل وارد بحث منابع اطلاعاتی بازار کار کانادا میشویم.
ثبت دیدگاه