یکی از مخاطبان محترم سایت از ما خواستهاند که درباره «چگونگی و نحوه رصد كردن فرصتهای شغلی در شهرهای مختلف كانادا از جمله مونترال» توضیحاتی ارائه دهیم. در قالب چند پست به اهم مباحث مرتبط میپردازیم.
واقعیت این است که پرسشی که این دوست کردهاند یکی از موارد بسیار مهم و شاید بتوان گفت تخصصی است بدین معنا که به هر میزان که اطلاعات جامعتر و دقیق تری نیاز داشته باشیم سطح بالاتری از تجربه و تخصص در زمینه گردآوری اطلاعات در این حوزه لازم است. به همین دلیل است که برای برخی افراد در جستجوی کار یا فرصتهای شغلی چارهای جز مراجعه مستقیم به کسانیکه در این زمینه متخصص هستند وجود ندارد. اما در مراحل زیادی نیز این جستجو از طریق خود افراد قابل انجام است. در اینجا با تفکیک مباحث از یکدیگر تلاش میکنیم دورنمایی از بحث ارائه دهیم. برای مهاجرت به کانادا از طریق سرمایه گذاری بهترین انتخاب شما شرکت خدمات مهارتی کنپارس به مدیریت دکتر مختاری است. با ما با شماره تلفن ۲۲۰۲۵۰۸۴ در تهران تماس بگیرید.
قبل از هر چیز باید توضیح داد که ما در کانادا دو دسته شغل داریم و دو نوع بازار شغلی. مشاغل را در کلیترین شکلشان میتوان به:
- Survival jobs یا مشاغل برای حفظ و بقا و یعنی مشاغلی که برای گذران زندگی انجام میدهیم و
- Professional jobs یعنی مشاغلی که برای ساختن یک سابقه طولانی شغلی برعهده میگیریم،
تقسیم کرد. دسته اول را که به کرات در سایر مقالات سایت معرفی کردهایم به گروهی از مشاغل اطلاق میشود که فرد آنها را برای رفع نیازهای عادی و روزمره خود و برای یک مدت محدود انجام میدهد تا بتواند یک شغل متناسبتر و پایدارتر به دست آورد. معمولا در این مشاغل، حداقل اجباری قانونی را به شاغل پرداخت میکنند که کفاف یک زندگی توام با رفاه را نمیکند (هر چند که در حالت تماموقت، میتواند نیازهای ضروری فرد را تامین کند).
جستجوی مشاغل برای بقا روشها و ابزارهای خاص خود را میطلبد و اصلاً نباید اینطور فکر کرد که یافتن چنین مشاغلی آسان است. گاهی مهاجرانی مدتها برای یافتن و استخدام در یک نمونه از آنها تلاش میکنند و موفق نمیشوند. متاسفانه به دلیل تصور نادرستی که از مشاغل با این عنوان در رسانههای کشور منعکس شده یا به دلیل اطلاعات نادرستی که برخی ایرانیان ساکن کانادا به دوستان خود در ایران منتقل کردهاند، بسیاری از تازهواردانی که به چنین مشاغلی نیازمند هستند خیلی دیر برای جستجوی آنها اقدام کرده و گاهی به واسطه نیافتن مورد مناسب دچار اضطراب و تضعیف اعتماد به نفس میشوند.
نکته دوم این است که ممکن است شغلی که برای یک نفر survival محسوب شود برای فرد دیگر یک مسیر حرفهای شغلی باشد. مثلا فرض کنید شما یک مهندس برق هستید اما به دلیل نیازهای مالی خود برای کار در یک فروشگاه بزرگ زنجیرهای مثل Home Depot که محل فروش تمامی نیازهای ساخت و ساز از کوچکترین نمونه پیچ و میخ تا دیوارههای عظیم پیشساخته است برای پایینترین سطح ورودی که sales associate یا casher است تقاضا میدهید و بعد از ۳-۴ ماه کار در این پوزیشن و یافتن یک کار در موقعیت بهتر از آنجا میروید. فرد دیگری که او هم تخصص و تجربه شما را دارد بنا به دلایلی که فعلا به آنها نمیپردازیم همین مسیر را ادامه میدهد یعنی پس از مدتی برای دپارتمان برق فروشگاه به عنوان فروشنده متخصص تقاضا میدهد و پس از مدتی (بین یک سال تا چندین سال بسته به باز شدن یک پوزیشن) همین فرد مسئول این دپارتمان میشود. چه بسا در ادامه Home Depot با درآمدی که اگر از درآمد شما بیشتر نباشد کمتر نیست وی را مسئول چندین دپارتمان یا یک بخش یا شیفت فروشگاه میکند.
این تفاوت ظریف بسیار مهم است و متاسفانه گهگاه فراموش میشود که کاری که برای یک نفر جنبه survival دارد میتواند برای کس دیگری حکم دروازه ورود و یا حتی نوعی سرمایهگذاری داشته باشد. اجازه دهید مثال دیگری مطرح کنیم. فرض کنید شما در نظر دارید یا حتی در حال بررسی این ایده هستید که در آینده در یک فرنچایز مثلا یک شعبه از کافیشاپها یا فستفوودها سرمایهگذاری کنید. اولین و مهمترین کار این است که حداقل ۶ ماه در یک شعبه کار کنید. اینکه شما ۸ ساعت در روز در مثلا یک شعبه Mr. Sub برای ساعتی ۹ یا ۱۰ دلار ساندویچ دست مردم دهید از یک زاویه یک کار survival است اما از زاویه برنامه یا بررسی که شما انجام میدهید یک سرمایهگذاری عظیم است که شاید بیش از ۲۰۰ هزار دلار بیارزد. اگر حواستان را جمع کنید شما در این فاصله تمام ظرافتهای کار را یاد میگیرید؛ تفاوت بین کار درست و کار نادرست، کارمند کاری و نالایق، مدیر توانا و ناتوان، مشکلات و موانع احتمالی و راهحلها، سازمانهای قانونی ناظر بر رفتار شما و دهها موضوع دیگر را فرامیگیرید که برای آموختن هر یک باید هزینه زیادی پرداخت میکردید و هیچگاه هم با این صورت جزیی و محسوس نتیجه نمیگرفتید. شما تجربه کانادایی به دست میآورید که نکته خیلی مهمی است؛ شما تجربه کار در فرنچایز مربوطه را پیدا میکنید که بعدا برای گرفتن مجوز و همچنین وام بانکی میتواند اهمیت داشته باشد. از آن مهمتر اینکه شاید به این نتیجه برسید که این، کار شما نیست و قیدش را بزنید. آیا این کار به ظاهر سطح پایین با این نتیجه کاربردی بهتر از این نیست که نظیر خیلی از ایرانیهای عجول نیامده، پای یک قرارداد را امضا نکنیم و کمتر از سه ماه بعد به چکم چکم نیافتیم. همه اینها از مزایای کار به ظاهر برای بقا اما در واقع سرمایهگذاری برای آتیه نتیجه میشود.
به عنوان جمعبندی باید تاکید کنیم که قبل از آغاز جستجو باید مشخص سازیم که ما دنبال کدام نوع کار هستیم و اگر ظاهر این کار به صورت کار برای بقا است آیا واقعاً چنین کاری برای آینده شغلی ما است
ثبت دیدگاه