مقاله زیر نوشته Charlie Gillis که در نشریه معتبر مکلینز انتشار یافته آشکارا به یکی از دغدغههای مدیران اقتصادی و مهاجرت کبک اشاره دارد. اینکه چه باید کرد تا مهاجران بیشتری در کبک بمانند و به نقاط دیگر کانادا کوچ نکنند. البته باید پذیرفت بخشی از این کوچ طبیعی است چون رقم برنامهریزی شده برای جذب مهاجر در کبک که به تایید مقامات فدرال رسیده با هیچ کجای کشور قابل مقایسه نیست و کبک به تنهایی برابر کل کانادا حق جذب مهاجر سرمایهگذاری و تقریبا ۴۰ درصد سایر مهاجران را دارد. اما بخشی دیگر به سیاستهای مالی و اقتصادی استان بازمیگردد که به نظر میرسد به جذابیتهای بیشتری نیاز دارد.
از آنجا که معمولا انتشار رسانهای این دیدگاهها در درازمدت به تغییر رویهها و سیاستها منجر خواهد شد میتوان انتظار داشت که کبک در آینده بستههای مشوق اقتصادی بیشتر و جذابتری برای راهاندازی کسب و کار و سرمایهگذاری خصوصا برای تازهواردان تدارک ببیند.
به این زودی تشریف میبرید؟
از هر ۱۰ مهاجری که با ویزای سرمایهگذاری وارد استان کبک میشوند، ۶ نفر آنها خیلی زود سرمایه خود را برمیدارند و به نقطه دیگری از کانادا میروند.
در حالی که نرخ زاد و ولد در استان کبک تقریبا همانقدری است که فقط میتواند از دست رفتن جمعیت را جبران کند، و در حالی که نزدیک به یکچهارم جمعیت آن در آستانه بازنشستگی قرار گرفتهاند، آن وقت شاهد این هستیم که سیاستمردان زبانمدار فقط به صندلیهای خود تکیه دادهاند و در حال پرداختن به موضوعات مهمتری مثل تقویت و نجات اقتصاد هستند. بنا بر این جای تعجب نیست اگر ببینیم که استان کبک به مقصد مهمی برای خیل مهاجران ثروتمند تبدیل شده و مسئولان نیز به گونهای با این تازهواردان برخورد میکنند که گویا حضور آنها فقط قرار است معضلات اقتصادی را حل و فصل کند و هیچ ربطی به درمان و تقویت هویت استان کبک ندارد. هر طور که در نظر بگیریم این تلاشها بینتیجه هم نبوده است. در دهه گذشته استان کبک میزان ورودی مهاجر خود را تا ۵۰ درصد افزایش داده و هر ساله تقریبا پذیرای ۴۹ هزار و ۵۰۰ مهاجر جدید بوده است.
در حال حاضر سوال این است که چطور مانع رفتن مهاجران ثروتمند و صاحب سرمایه از این استان شویم. در گزارشی داخلی که اخیرا توسط اداره مهاجرت فدرال تهیه شده، آمده است که در سالهای نخست دهه اول ۲۰۰۰، تقریبا از هر ۱۰ مهاجر رده بیزینس و سرمایهگذاری که استان کبک را مقصد نهایی خود در مهاجرت به کانادا معرفی کرده بودند، ۶ نفر به سرعت به استانهای دیگر رفتهاند و به تبع این امر سرمایههای نقدی و ایدههای بیزینسی خود را نیز همراه بردهاند. در این میان برنده اصلی کیست؟ استان انتاریو و دو استان منتهیالیه غربی کشور یعنی بریتیش کلمبیا و آلبرتا. استان بریتیش کلمبیا از نظر تعداد مهاجران رده بیزینسی که ابتدا به استانهای دیگر مهاجرت کرده اما بعدا آن استان را برای زندگی اتنخاب کردهاند، با رشدی ۲۲ درصدی مواجه بوده است. استان انتاریو نیز از همین نظر ۱۴.۵ درصد و استان آلبرتا ۹.۵ درصد رشد داشته است.
این گزارش که بر اساس اطلاعاتی تنظیم شده که نزد یکی از وکلای مهاجرتی در شهر ونکوور به نام آقای ریچارد کرلند موجود بوده، به این پرسش میرسد که چرا انگیزه غالب تازهواردان صاحب سرمایه به استان کبک این است که امکان رشد اقتصادی در آینده دیگر استانهای کانادا قویتر است؟ این فرضیه در نهایت به چرخههای سیاست میرسد و به تمام سطوح دولت میپردازد با این فرض که ورود مهاجران صاحب سرمایه از جمله سرمایهگذاران، کارآفرینان و خوداشتغالان، که همگی بنا بر میزان دارایی خود برای ورود به کانادا پذیرفته میشوند، بسیار بالاست و حتی از آن به بارش سرمایهگذاران تعبیر میشود (مهاجران سرمایهگذاری بعد از ورود باید ۸۰۰ هزار دلار از سرمایه خود را در کانادا به کار بیندازند و موجودی خالصشان هم باید ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار باشد و کارآفرینان هم باید ۳۰۰ هزار دلار سرمایه خالص و دو سال تجربه کار در اینجا داشته باشند).
بدون شک اغلب جمعیت شهروندان کبکی چندان تمایلی به استفاده از قوای محرکه مهاجران کارآفرین و صاحب سرمایه ندارند. بر اساس مطالعهای که نتایج آن سال گذشته منتشر شد، نرخ صاحبان بیزینس در استان کبک درآن زمان، نصف متوسط این نرخ در سراسر کشور بوده و تعداد افرادی نیز که در این استان تمایل به راهاندازی یک بیزینس تازه داشتهاند، در کل کشور پایینترین رقم موجود بوده است.
این که چرا این تازهواردان ثروتمند پای ماندن در استان کبک را ندارند هنوز روشن نیست. در این گزارش محل استقرار جدید این گروه از مهاجران که در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ وارد استان کبک شده بودند، با توجه به استانی که در سال ۲۰۰۶ کارهای مالیاتی خود را در آن انجام داده بودند، مشخص شده بود اما هیچ توضیحی درباره علت این روند جا به جایی ارائه نشده بود. البته میزان خروح مهاجران دیگر ردههای مهاجرتی که به استان کبک میآیند، تا این حد نیست. میزان ۷۹ درصد از مهاجران ردههای دیگر که به این استان میآیند در آن میمانند که البته این رقم هم به نسبت رقم ۹۱ درصدی در استان انتاریو کم است اما خیلی بهتر از رقم ۴۸ درصدی در استان ساسکاچوان و یا رقم ۴۳ درصدی در استانهای شرقی یا استانهای آتلانتیک (استانهای نیوفاوندلند و لابرادور، نووا اسکوشیا، پرینس ادوارد آیلند و نیو برانزویک) است.
یکی از استادان دانشکده روابط صنعتی در دانشگاه مونترال در اینباره میگوید که بخشی از این مهاجرت به دلیل این است که استان کبک برای خود یک سیستم مهاجرپذیری جدا دارد که میتواند سریعتر از روند کار دولت مرکزی یا فدرال مهاجران را به خاک کانادا بپذیرد. او میگوید: «به نظر من برخی از سرمایهگذاران در واقع از سیستم مهاجرتی کبک برای ورود به دیگر نقاط کانادا استفاده میکنند.» او اضافه میکند که قوانین کانادا بر این اساس تنظیم شده که هر فرد بعد از ورود به خاک این کشور از حق آزادی انتخاب محل اسکان و یا تغییر محل آن برخوردار است. بنا براین: « این افراد هم میدانند که بعد از پذیرفته شدن در هر یک از برنامهها یا استانها میتوانند به هر کجا که بخواهند بروند.» به نظر این متخصص یکی از مواردی که نقش مهمی در این قضیه دارد میزان بالای مهاجران سرمایهگذاری است که از کشورهای چین و هنگکنگ به کانادا وارد میشوند. او میگوید: « ما خوب میدانیم که یک چینی بالاخره استان بریتیش کلمبیا را برای زندگی برمی گزیند و این کاملا هم طبیعی است که او بخواهد به کامیونیتی اصلی خود در آن استان نزدیکتر باشد.»
علت هرچه باشد، این روند به این دلیل ایجاد شده که استان کبک تمرکز زیادی بر ورود مهاجران صاحب سرمایه برای مقابله با مسائل اقتصادی خود داشته است. یکی از اقتصاددانان دانشگاه مکگیل که به طور خاص در زمینه رابطه میان مهاجران و اقتصاد فعالیت و تحقیق میکند، در اینباره میگوید: «من فکر میکنم در این مورد پرسش اصلی باید این باشد که آیا استان کبک مکان مناسبی برای فعالیتهای اقتصادی این صاحبان سرمایه هست یا خیر؟ پاسخ درست به این پرسش میتواند نتایج اقتصادی مهمی برای استان داشته باشد و حتی به تشویق کارآفرینان غیر مهاجر در استان هم منجر شود. البته شاید هم دولت استان مجبور شود برای این منظور هزینههایی را متقبل شود از جمله کاهش مالیات بیزینسها و یا قائل شدن خط قرمزهای کمتر برای شروع یک بیزینس.» اما اگر راهی که دولت در پیش میگیرد ادامه همین روند برای جلب سرمایهگذاران بیشتر و سپس اعزام آنها به استانهای غربی کانادا باشد، شاید زمانی برسد که کبکیها ایجاد اصلاحات در این روند را ضروری و چه بسا برای خود اقتصادیتر ببینند.
برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید.
ثبت دیدگاه