یکی از مشکلات مهاجران در سالهای اول و در زمانی که هنوز سابقه مالی قابل ارزیابی در کانادا ندارند جلب اعتماد بانکها و مراکز معتبر مالی جهت تهیه وام برای اجرای ایدهها و راهاندازی یک کسب و کار شخصی است. در اینجا به یک نمونه از راهحلهای ممکن اشاره شده است.
پاناگیوتیس سیریوتاکیس هفت سال پیش از جزیره آفتابی و زیبای کرت و در حالی که فقط ۲۰۰ دلار پول و ۲ چلیک روغن زیتون اعلا محصول باغ زیتون خانوادگیاشان را به همراه داشت، وارد خاک کانادا شد.
او فکر میکرد که میتواند روغنها را در شیشه بریزد و آنها را به قیمت خوب بفروشد. چون هر چه که باشد دهکده او که در منطقه کالیمواری چانیای واقع شده، به دلیل داشتن قدیمیترین درختهای زیتون دنیا معروف است تا حدی که عمر برخی از این درختها تا سه هزار و پانصد سال تخمین زده میشوند. او میگوید که روغن زیتون این درختان «بهترین روغن دنیاست» و رنگ سبز و عطر خارقالعادهای دارد که «انگار بوی هوای مدیترانه را در تو زنده میکند.» تنها مشکل این بود که هیچ کس حاضر نبود برای شروع کار به او پول قرض بدهد.
آقای سیریوتاکیس میگوید: «بانکها حاضر نبودند مرا بپذیرند و همه به من پشت میکردند. وقتی هیچ پولی نداری هیچ کس هم نمیخواهد به تو کمک کند. اما بعد که شروع به پول درآوردن کردی همه از تو استقبال میکنند؛ در حالی که دیگر آنموقع تو هیچ نیازی به آنها نداری. ابتدای کار چون من هیچ سابقه مالی و اعتباری نداشتم کارم خیلی سخت و پیچیده شده بود.»
بعد او چیزهایی راجع به وامها و سرمایهگذاریهای کوچک شنید که البته بیشتر موضوعی بود که به کشورهای در حال توسعه مربوط میشد. هدف از این نوع وامها این بود که برای مشتریان کمدرآمد امکان دسترسی به منابع و خدمات مالی هرچند کوچک فراهم شود. در حال حاضر ۱۷۵ میلیون خانواده از فقیرترین افراد دنیا در کشورهای مختلف در سرتاسر دنیا از هند تا پرو توانستهاند با استفاده از این امکان بیزینسهایی را در زمینههای مختلف از فروختن انبه گرفته تا ارائه خدمات تلفنهای همراه، راه بیندازند.
در تورنتو هم یک اتحادیه اعتباری محلی به افراد با اعتبار کم یا با هیچگونه سابقه اعتباری وامهای کوچکی میداد و به آنها کمک میکرد تا یک طرح بیزینسی داشته باشند. آقای سیریوتاکیس هم از همین موسسه تقاضای وام کرد و توانست مبلغ ۵ هزار دلار وام بگیرد و آنها را صرف خرید بطری و وارد کردن روغن زیتون بیشتر از زادگاهش کند.
او در خانهاش کار خود را آغاز کرد و از ماشین تویوتای خودش هم به عنوان وسیله توزیع این روغنها استفاده کرد. به زودی فروشگاههای غذاهای عالی و سالم به مشتریان ثابت او تبدیل شدند. او توانست بدهی خود را بازپرداخت کند و موفق شد برای گسترش کار خود باز هم از این اتحادیه اعتباری وام بگیرد.
موسسه او یعنی «شرکت مواد غذایی طبیعی آکروپولیس» در حال حاضر سالانه در حدود نیم میلیون دلار روغن زیتون اعلا و سرکه بالسامیک به بازارهای کانادایی و امریکایی صادر میکند. سیریوتاکیس ۳۵ ساله اکنون خود معتقد است که وضع کار و بارش بسیار خوب است. او حالا چند وسیله نقلیه دارد و تعطیلاتش را در کشورهای گرمسیر مثل برزیل میگذراند. اکنون دیگر او یک شهروند مالیات دهنده است که دو نیروی تماموقت و شش نیروی نیمهوقت را نیز در استخدام خود دارد.
این یکی از هزاران داستان افراد موفق است که از اتحادیهها یا کامیونیتیهای اعتباری در سرتاسر کانادا میشنویم. این موسسات در واقع پلی هستند برای عبور تازهواردان با انگیزه که معمولا فاقد اعتبار لازمند و با کمک وامهای کوچک، هدایتهای مالی و حمایتهایی که از طرحهای بیزینسیشان میشود، میتوانند کار و فعالیتی را آغاز کنند. به اعتقاد این اتحادیهها موضوع فقط مسئولیت داشتن در قبال این افراد نیست بلکه آنها با این کار خود حس کار و تلاش را در افراد تقویت میکنند و علاوه بر این برای خود مشتریانی مادامالعمر که هر لحظه نیز در مسیر ترقی و پیشرفت گام برمیدارند ایجاد میکنند.
جان لاهی، رئیس و CEO شرکت اعتباری Alterna Saving که به آقای سیریوتاکیس وام داده بود، میگوید: «اغلب اوقات تلقی افراد از شرکتهایی مثل ما که وامهای کوچک به درخواستکنندگان میدهند مثل یک موسسه خیریه است. کسی فکر نمیکند که این موسسات واقعا میتوانند سودآوری هم داشته باشند.»
در دهه گذشته شرکت Alterna به بیش از ۳۴۰ متقاضی و صاحب بیزینس وام داده و رقم این وامها در این مدت به حدود ۱.۵ میلیون دلار بالغ شده است. این وامها به کسانی داده شده است که نتوانستهاند شرایط لازم برای دریافت وام در دیگر موسسات مالی را تامین کنند. بهره بازپرداخت این وامها بسیار کمتر از وامهای معمولی است و تا امروز بیش از ۹۰ درصد وامهای پرداخت شده بازپرداخت شدهاند. برآورد میشود که اتحادیههای اعتباری توانسته باشند بیش از یک میلیون دلار درآمد از ارائه محصولاتی از جمله وامهای مذکور به دست آورده باشند.
آقای لاهی که پیش از پیوستن به Alterna به مدت ۲۵ سال با بانک CIBC کانادا کار کرده بود، حالا یکی از مهمترینافراد در حوزه سرمایهگذاریهای کوچک است. او دوست دارد که روزی این کار در سرتاسر کشور و از طرف کلیه موسسات مالی از جمله بانکها رایج شود و حتی مایل است که دولت نیز در این زمینه با ارائه کمکهای مالی به موسسات نقشی موثر داشته باشد. او میگوید: «لازمه این کار داشتن قوانین فراگیر است. با این کار شغلآفرینی میشود و افراد زیادی دیگر نیازی به گرفتن کمکهای دولتی نخواهند داشت.»
بیزینسهایی که از Alterna وام گرفتهاند حوزههای مختلفی از جمله خدمات شغلیابی، زیباسازی فضاهای خارجی، تعمیرات خودرو و یا کیترینگ غذا را شامل میشوند. بر اساس نتایج تحقیق اخیر دانشگاه کارلتون درباره این نوع از موسسات و موسسه نمونه Alterna، معلوم شده که از ۴۷ مورد وامگیرندگان این موسسه، یکپنجم بعد از دریافت وام و شروع به کار، گرفتن کمکهای دولتی را قطع کردهاند، دوسوم از افراد افزایش درآمد محسوس داشتهاند و ۶ درصد از آنان هم افراد دیگری را برای گسترش بیزینسشان به کار گرفتهاند. به اعتقاد یکی از مسئولان این تحقیق، این موسسات در واقع فرصتهای شغلی بسیار خوبی برای مهاجران تازهوارد فراهم نمودهاند.
بانکهای بزرگ کانادایی غالبا تمایلی به حضور در این عرصه ندارند و بانک رویال در تورنتو و بانک نووا اسکوشیا در این میان از موارد استثنا محسوب میشوند. بانک نووا اسکوشیا برنامه محدود و خاصی برای کمک به بیزینسهای کوچک کانادایی دارد که به Latin American subsidiaries معروف است.
یکی از موسسات اعتباری موفق در این زمینه Vancouver City Savings معروف به Vancity است که به شهروندان مهاجری که سابقه مالی و اعتباری لازم را ندارند یا کمدرآمد محسوب میشوند، وامهای کوچک میدهد و تا به حال نیز ۹۶ درصد از وامگیرندگان بدهیهای خود را به آن بازپرداخت کردهاند. برای مهاجرت به کانادا از طریق سرمایه گذاری و یا نیروی متخصص به شرکت کنپارس با مدیریت دکتر مختاری مراجعه کنید
به اعتقاد خانم لاگیت، مدیر بخش امور مالی بیزینس ها در موسسه Vancity ، وامهای کوچک و بازپرداخت آنها میتواند برای تازهواردان سابقه مالی بسازد و به آنها اعتماد به نفس لازم را بدهد. نیک نورانی، شهروند و بیزینسمن موفق اهل ونکوور تجربه خوبی از فعالیتهایی که در این حوزه انجام میشود داشته است. او در سال ۱۹۹۸ از دوبی به کانادا آمد و در سال ۲۰۰۳ به یکباره و با بیکار شدن همسر و خودش، با خطر از دست دادن منزل مسکونیاشان مواجه شد. اینجا بود که شرکتVancity با پرداخت یک وام کوچک به داد آنها رسید و او مجله Canadian Immigrant را راهاندازی کرد که بعد از مدتی Torstar آن را خرید. این وام به او کمک کرد تا از تمام مشکلات موجود خلاص شود و حتی بیزینس موفقی را راهاندازی کند. خود او در اینباره میگوید: «اگر به خاطر این وام نبود من در شماره دوم مجلهام را بسته بودم. این وامها میتوانند زندگی مهاجران را در کل کشور تغییر دهند.»
اصل مقاله را اینجا ببینید
ثبت دیدگاه