حتی برای آنها که مختصر درآمدی از وطن پیشین ماهانه یا گهگاه دریافت میکنند، کسب درآمد در کشور جدید مهمترین اولویت و ملاک موفقیتآمیز بودن یا نبودن پروسه مهاجرت است؛ و این کسب درآمد بیش از همه در شکل کاریابی و حقوقبگیری جلوه میکند. بدین ترتیب مهاجری موفقتر است که بتواند بهتر جذب بازار کار کانادا شود و متناسب با پیشینه تجربی-تحصیلیاش در گذشته درآمد بیشتری کسب کند. این برای همه مهاجران به یک شکل و در یک مسیر اتفاق نمیافتد: برخی باید دوباره به مدرسه بازگردند تا خلاهای تحصیلی و تطابقی با کشور جدید را پرکنند، برخی باید مدارکشان را برای ارزیابی به موسسات رسمی ارسال کنند و در انتظار بنشینند، برخی تنها باید مسیرهای درست جستجوی شغلی را بیاموزند و درهای درست را بکوبند و البته برخی هم باید قید شغل پیشین را بزنند و یکسره به مسیری جدید بیاندیشند.
اما رهجویی هر کدام از این مسیرها که بر پیشانی شما نوشته شده باشد، آمارها میگویند حداقل برای ۳ تا ۵ سال اول ورود به کانادا بسته به رشته، شهر محل سکونت و سایر آمادگیهای فردی و شخصیتی، روزگار سختی خواهید داشت که میتواند توام با بیکاری یا اشتغال در مشاغل بخور و نمیر، جستجوی فراوان و یافتن کمتر، سردرگمی و افسردگی باشد. آمار بیکاری در میان مهاجران در ۵ سال اول معمولا دو برابر متولدین کاناداست و چیزی حدود ده سال طول میکشد تا وضعیت مهاجر با متوسط نرخ اشتغال متولدین کانادایی یکسان شود. این وضعیت در میان جوانان و زنان مهاجر دشوارتر از مردان است. البته مهاجران بسیار آمادهای هم هستند که در کمتر از ۶ ماه کار بسیار مناسب یافتهاند و در سال دوم خانه و زندگی هم برای خود سر و سامان دادهاند اما مهاجران واقعا آمده چه درصدی از خیل منتظران ویزای مهاجرت که هر روز وبسایت اداره مهاجرت کانادا را سرک میکشند تشکیل میدهند؟
همین شرایط بهنسبه پیچیده و تجارب متنوع مهاجران تازهوارد است که سبب شده نقل قولها، ادعاها و باورهای گوناگون، فراوان و متناقضی در میان مهاجران بهویژه ایرانیان که علاقه خاصی هم به گردش شفاهی اطلاعات! هستند شکل بگیرد. طیفی بسیار گسترده که در یک سرش رویکردهایی از قبیل «اینجا سرزمین بردگی مدرن است» و بیعدالتی در بازار کار کانادا نهادینه و سیستماتیک است و در سر دیگر مدافعانی که به برابری شرایط، شایستهسالاری و امکان رقابت، تنها بر اساس ارزشها و تواناییهای شغلی در این بازار معتقدند قرار دارند و همه آنها هم مستندات تجربی، تحقیقاتی و نمونههای شخصی برای اثبات ادعای خود دارند.
احتمالا واقعیت چیزی بینابین این مشاجرات است و صورتهای متکثری هم دارد که میتواند هر نمونهاش منحصر بفرد باشد اما همچنان واقعیتهایی هم موجودند که از سرند نمونهگیران، آمارگران و پژوهشپیشهگان بر جای میماند تا تصویر روشنتری از مشخصات این بازار دهد.
به دلیل اهمیت این بحث که مهاجر جدید و قدیم هم نمیشناسد در شماره دهم پرنیان کانادا، پرونده حجیمی به موضوع بازار کار کانادا و وضعیت مهاجران در آن اختصاص یافته است. این بحث مفصلتر از آن است که بتوان در سی و چند صفحه یک نشریه به همه ابعاد آن پرداخت اما تلاش دستاندرکارن نشریه این بوده که تنوع مباحث مطروحه را در قالب همین صفحات نشان دهند و به موضوعاتی چون تاثیر جامعه میزبان در مشخصات اشتغال مهاجران، تاثیر وضعیت کامیونیتیهای قومی بر آن، انتظارات کارفرمایان، تاثیر کار داوطلبانه و تجارب افراد موفق و شکست خورده در این بازار بپردازند.
تعدادی از مقالات این پرونده به مرور در این وبسایت منتشر شده و مابقی هم به تدریج در اینجا و یا وبسایت خود نشریه پرنیان منتشر میشود تا اگر شما در کانادا ساکن نبوده و به نسخه چاپی نشریه دسترسی نداشتهاید بتوانید مطالب این شماره را مطالعه کنید.
اما کسانیکه علاقهمند هستند میتوانند نسخه پی دی اف شماره دهم پرنیان را در اینجا ورق بزنند و مطالب آن را مطالعه کنند.
یادآوری میشود که در شماره یازدهم که در فروردین ۱۳۹۲ منتشر میشود به وجه تکمیلی موضوع درآمدزایی مهاجران، یعنی راهاندازی کسب و کار شخصی پرداخته خواهد شد.
ثبت دیدگاه