یکی از اتفاقات جالب توجه در سالهای اخیر مقایسه دو کشور کانادا و آمریکا در موضوعات مختلف توسط کارشناسان آمریکایی برای به رخ کشیدن معضلات مهم آمریکا در حوزههای مورد بحث است. موضوعاتی چون امنیت، سیستم بانکداری، حفاظت از محیط زیست، بهداشت عمومی و اخیراً سیاستهای مهاجرتی از جمله مصادیق این مقایسهها بودهاند. این موضوع از این نظر جالب توجه است که برای دهههای متعدد کانادا به دنبالهروی از سیاستهای همسایه جنوبی خود شهرت داشته اما حالا به الگویی برای اصلاح رویهها و سیاستها برای این کشور مبدل شده است. آنچه در اینجا مطالعه میکنید نمونهای از این مقایسهها در موضوع تغییر قوانین مهاجرت است که خود بحث و جدل بسیاری را به دنبال داشت.
بعد از این که دولت واشینگتن قوانین ضدمهاجرت جدید را تصویب کرد، رهبران ایالت آریزونا اعلام کردند که به دلیل قدرت کم این قوانین آنها مجبور شدهاند راسا وارد عمل شده اقداماتی انجام دهند و نیروی پلیس خود رابرای ممانعت از مهاجرت غیرقانونی از مرزها بسیج کنند.
گرچه میتوان عصبانیت آنها را درک کرد اما مشکل در ناتوانی سیاستهای مهاجرپذیری فعلی نیست بلکه حقیقت اینجاست که در کل کشور نحوه برخورد و مواجهه با موضوع مهاجرت اصلا به گونهای نیست که پاسخگوی نیازهای اقتصادی امروز آمریکا باشد.
پایههای سیستم مهاجرپذیری فعلی در سال ۱۹۶۵ ریخته شده است یعنی زمانی که اقتصاد تولیدی کشور امریکا نیاز به نیروی کار در کارخانهها داشت و کنار هم بودن اعضای خانواده نیز یکی از اولویتهای اصلی بود. اما این روند هیچ تناسبی با نیازهای اقتصاد امروز ندارد که در آن بیش از هر چیز نیاز به نیروهای متخصص هست و تعداد بسیاری از آنها را نیز میتوان در کشورهای دیگر یافت.
در تحقیقی که برای نوشتن کتاب Immigrant Incیا کمپانی مهاجرت انجام میدادیم، از دیدن تعداد بسیار کم افراد متخصص و مورد نیاز اقتصاد کشور که به آنها ویزای ورود تعلق میگرفت، بسیار متعجب شدیم. به طور متوسط از هر یک میلیون کارت سبزی (green card) که هر ساله صادر میشود، فقط چیزی در حدود ۹۰ هزار یا کمتر از ۱۰ درصد آنها به نیروهای متخصص یا کارگران ماهر یا صاحب سرمایه تعلق میگیرد.
در مقابل این روند کشور کانادا قرار میگیرد که برای گذر از مرحله بحران اقتصادی تلاشهای درست زیادی انجام داده و شدیدا تمام هم و غم خود را بر ورود «مهاجران اقتصادی» متمرکز ساخته است. مهاجران اقتصادی به مهاجرانی گفته میشود که یا متخصص هستند و یا سرمایهدار و سرمایهگذار و در نهایت میتوانند به سرعت هرچه تمام به خدمت تقویت اقتصاد کانادا درآیند. در نتیجه این سیاست بیش از ۶۰ درصد از ویزاهایی که به۲۵۰ هزار مهاجری که هرساله برای اقامت دائم در خاک کانادا پذیرفته میشوند داده میشود، به مهاجران کارآفرین تعلق میگیرد.
قوانین جدید آیالت آریزونا و صحبتهای جدی در واشنگتن نمیتواند تاثیری بر مشکلات بنیادین و عدم تعادل در مهاجرپذیری امریکا داشته باشد. این سیاستها از اساس باید تغییر کند. حقیقت این است که مهاجران هم در حال حاضر و هم در آینده از عوامل موثر در موفقیت اقتصادی کشور هستند.
واقعیتهای زیر را در نظر بگیرید:
- در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵، ۲۵ درصد از شرکتهایHigh-Techدر امریکا یک موسس مهاجر داشتهاند. در کمپانی معظم Silicon Valleyکه حد نهایت در تعریف اقتصاد هوشمند است، در بیش از نیمی از پروژههای تازه و سطح بالا مهاجران نقش اساسی داشتهاند.
- شرکتهای برجستهای در زمینه تکنولوژی اطلاعات مانند Intel، Google، Yahoo، Sun Microsystem، Youtube، eBay، PayPalو بالاخره LinkedInهمگی از جمله شرکتهایی هستند که توسط مهاجران پایهگذاری شدهاند.
- تحقیقاتی که موسسه Kauffmanانجام داده نشان میدهد که مهاجران امروز دو برابر گذشته به داشتن کسب و کار شخصی علاقه نشان میدهند.
- بیتردید امریکا اگر مهاجرانش را نداشته باشد نخواهد توانست با آسیا رقابت کند. کمپانی Bostonکه تولیدکننده باتریهای A۱۲۳Systemاست و یکی از مهمترین کمپانیهای داخلی در رقابت با کمپانیهای خارجی تولیدکننده ماشینهای برقی است، توسط تجار مهاجر تاسیس شده و از فنآوریهایی بهره میبرد که دانشمندان مهاجر در MITبه آن دست یافتهاند.
- در حالیکه مهاجران کمتر از ۱۳ درصد کل جمعیت را تشکیل میدهند، تقریبا بیش از نیمی از مدارک دکترای مهندسی جدید به مهاجران داده شده است. مهاجران ۴۰ درصد از مدارک فوق لیسانس در علوم کامپیوتر، علوم فیزیکی و مهندسی را نیز به خود اختصاص دادهاند. در بازار کار امریکا تقریبا بیش از نیمی از دانشمندان و مهندسان دارای مدارک فوق لیسانس افرادی هستند که در خارج از این کشور به دنیا آمدهاند.
شکی نیست که دانشمندان و تجار عالی و جهانی با اصلیت امریکایی هم در کشور هستند اما مهاجران متخصص که اغلب نیز از بهترینهای کشورهای درحال توسعه هستند، سبب شدهاند تا امریکای ما به یکی از قویترین و بیرقیبترین کشورهای دنیا بدل شود.
بعضی از رهبران مفتون این تصویر هستند. اما اخیرا گروهی از شخصیتهای مهم که در راس آنها مایکل بلومبرگ، شهردار نیویورک، قرار دارد ائتلافی را تشکیل دادهاند که هدف آن پیشرفتهتر کردن سیستم مهاجرپذیری امریکا با در نظر گرفتن شرایط جدید اقتصادی امریکا و اعمال اصلاحات فراگیر و جامع در این سیستم است.
بلومبرگ در ماه جون هنگامی که قصد داشت این ائتلاف را به عموم معرفی کند گفت: «اگر میخواهید مشکل بیکاری را در امریکا حل کنید، باید درها را به روی مهاجرانی باز کنید که به اینجا بیایند و سودای کارآفرینی داشته باشند. زیرا وقتی این اتفاق بیفتد همه از مزایای آن بهرهمند میشوند. ما به مهاجران بیشتری نیاز داریم نه کمتر.»
بلومبرگ و دیگر شهرداران شهرهای بزرگ و تجار و رهبران اقتصادی که به ائتلاف وی پیوسته بودند – از جمله افرادی چون رابرت مورداک، رئیس و موسسNews Corp.و مایکل ناتر، شهردار فیلادلفیا، بر این نکته تاکید دارند که اصلاح سیستم مهاجرپذیری بر اساس نیازهای اقتصادی به اندازه اصلاح این سیستم در زمینههای امنیتی اهمیت دارد. آنها از این متاسف هستند که سیستم قدیمی مهاجرپذیری، قوانین محدودکننده و تمرکز تام بر اجرای این قوانین سبب شده تا میلیونها متقاضی مهاجرت، که نیروهای ماهر و متخصصی نیز هستند، از ورود به خاک امریکا و شهروند آن شدن بازبمانند.
ائتلاف بلومبرگ به دنبال سختتر شدن شرایط امنیتی در مرزها و پایان یافتن روند مهاجرتهای غیرقانونی است. اما از سوی دیگربه صدور ویزای بیشتر برای افراد سختکوش، پویا و اهل ریسک که بتوانند کارآفرینی کنند و به احیای کامیونیتیها کمک نمایند باور دارد.
رابرت آیگر، رئیس و CEOکمپانی والت دیسنی در اینباره میگوید: «به عنوان یک ملت این امر(مهاجرپذیری) مایه قدرت ماست، و البته برای رشد اقتصادیمان هم یک عامل حیاتی است.» آیگر به ما یادآوری میکند که مهاجران در واقع یکی از مواد سری تشکیل دهنده Secret Ingredientترکیبی به نام امریکا هستند. علاوه بر این آنها همان نیرویی هستند که میتوانند ما را به سمت رشد اقتصادی سوق دهند.
توضیح کنپارس: لازم به یادآوری است که ائتلاف بلومرگ با مقاومتهای جدی در داخل آمریکا روبرو شده و لذا بعید است که سیاستهای مهاجرپذیری آمریکا در آینده نزدیک آن طور که مورد نظر این ائتلاف است تغییر کند و این فرصت مناسبی برای چند کشور با قدرت تغییرات بالا در امر مهاجرپذیری نظیر کاناداست که از روند رو به رشد تمایل مهاجرت متخصصان کشورهای در حال توسعه به سمت کشورهای توسعه یافته حداکثر بهرهبرداری را داشته باشند.
برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید.
ثبت دیدگاه