[مشاهده مطلب در صفحه جدید]
هیچوقت از آن گروه آدمهایی نبودهام که مدام از دست سیاستها و سیاستمداران امریکایی مینالند و با بالابردن کشورهای دیگر، کشور خودشان را تحقیر میکنند. اما باید اعتراف کنم که این هفته وقتی میشنیدم که مسئولان کبکی با چه اطمینان و رضایتی ازسیاستهای مهاجرپذیری استان خود و تاثیرات مثبت آن در اقتصاد استان حرف میزنند، واقعا سردرد گرفته بودم.
چند وقت پیش در سفری که توسط Québec delegation in NYCترتیب داده شده بود، به مونترال رفتم. در این سفر این فرصت را یافتم تا با مقامات بلندپایه و گروههایی که در زمینه مهاجرت و جذب مهاجران فعلی و آتی در اجتماع و بازار کار این استان فعالیت میکنند، از نزدیک دیدار کنم. آنچه که آنها از سیاستهای خود، برنامههای آتی و تلاشهایشان میگفتند، کمترین شباهتی با آنچه در ایالات متحده میگذرد نداشت. برای این کبکیها پدیده مهاجرت یک امر حیاتی و اجتنابناپذیر بود: آنها برای جایگزین ساختن نیروی کار پیر استان به نیروهای مهاجر جوان نیاز داشتند. داشتن این نیروهای جوان برای بقای رشد اقتصادی استان، حفظ قدرت رقابت و پرداخت حقوق بازنشستگی آن عده از کانادایی- فرانسویهایی که به زودی بازنشسته میشوند، ضروری است. همانطور که وزیر مهاجرت، خانم کتلین ویل، میگوید: «در حال حاضر ما برای جذب نیروهای متخصص با کشورهای ایرلند و استرالیا در رقابت هستیم و استرالیا هم کشوری است با آب و هوای خوب و سواحل زیبا.» (با این حرف خانم وزیرمیتوان فهمید که رقیب واقعا قوی است وکانادا برای جذب مهاجران با چه دشواریهایی مواجه است آنهم با زمستانهای واقعا سرد استان کبک. به نظر من شاید بد نباشد که وزارت مهاجرت کانادا هم روی موضوع دینگوهای استرالیایی که گاهی به بچهها حمله میکنند و آنها را میخورند، مانور کند.)
میبینیم که در کبک با ظرافت زیادی روی موضوع فرانسوی شدن تاکید میشود. متوجه شدم که همه این کارها برای تضمین و حفظ هویت فرانسوی کبک است.
هیچوقت نمیتوانید سیستم مهاجرتی دقیق و کاملی را که در کانادا دیدم، در امریکا ببینید. گرچه موضوع کمبود نیروی کار در کبک نسبت به امریکا بسیار جدیتر و حساستر است، اما ما هم باید به دلیل کمشدن نرخ باروری جمعیت خود، نگران جایگزینی آنها در آینده باشیم که هر روز موضوع جدیتری میشود. در فاصله سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲، در امریکا ۲۸ میلیون شغل وجود خواهد داشت که برای اشتغال در آنها داشتن تحصیلات کمتر از دبیرستان نیز کافی است. با توجه به بالا رفتن سطح آموزش در امریکا، جمعیت متولد امریکا نخواهند توانست نیازهای بازار کار را تامین کنند.
علاوه بر این ما هم مثل کبک برای اینکه بتوانیم سلامت سیستم تامین اجتماعی خود را فراهم کنیم، نیاز به این داریم که جریان ورود مهاجران به کشور را منظم کنیم. بهرغم همه حرفهایی که گروههای مخالف با مهاجران میزنند، حتی مهاجران غیرقانونی هم مالیاتی که میپردازند بیشتر از بهرهای است که از مالیاتها نصیبشان میشود و همین مالیاتها منبعی مهم برای تامین حقوق بازنشستگی نیروهای سالخوردهای است که به زودی از بازار کار خارج خواهند شد و احتمالا سبب ورشکستگی این سیستم خواهند بود. بر اساس گزارش سال ۲۰۰۷ اداره Social Security Administration، اگر هر ساله ۱۰۰ هزار مهاجر جدید وارد امریکا شوند، در درازمدت تعادل آماری حقوقهای پرداختی ما تا ۰.۷ درصد افزایش خواهد یافت. حالا اگر این رقم را تا حدود یک میلیون مهاجری که سالانه وارد خاک امریکا میشوند، بالا ببرید خواهید دید که داریم از چه منبع درآمدی بزرگی برای کشور صحبت میکنیم.
به همین دلایل، ما باید برای مهاجرپذیری سیاستهای درست داشته باشیم و روی افکار عمومی هم کار کنیم. مهاجرت باید یکی از بخشهای مهم در تصمیمگیریهای عمومی ما باشد و نحوه تخصیص ویزا به کارگران و اعطای ویزاهای موقت کار نیز باید یکی از مسائل مهم باشد. در مقابل شاهد هستیم که از ایالت آریزونا گرفته تا ویرجینیای شمالی، معمولا صحبت از پدیده مهاجرت توام با ترس، نژادپرستی و تلاش برای بستن مرزهاست. وقتی مسئولان دولتی از مهاجرت حرف میزنند، معمولا لحن دفاعی دارند، اطلاعات را به گونهای ردیف میکنند تا اثبات کنند مهاجرت باعث پایین آمدن دستمزدها و کم شدن فرصتهای شغلی نیست. حتی آنهایی که با پدیده مهاجرت موافق هستند نیز اغلب موضوع را بیشتر به سمت بحث در کنار هم بودن خانوادهها سوق میدهند تا ترس روزافزون مردم از زیاد شدن تعداد نیروی کار مهاجری که با ویزای نیروی کار موقت وارد کشور میشوند، بیشاز این نشود و سعی میکنند تا با حالتی رومانتیک و چشمانی پراحساس از نقش تاریخی مهاجران در تاریخ ایالات متحده امریکا سخن بگویند.
از آنجایی که دولت کبک (و به تعبیر کلیتر دولت کانادا) نیاز اقتصادی به مهاجران را به صورت شفاف برای همه روشن ساخته، دیگر هیچ ترس و تردیدی هم از این ندارد که اهداف خود را از پدیده مهاجرت بهطور مشخص بیان کند، مهاجران بالقوه را از نظر دارا بودن مشخصات خاصی چون سن، تخصص و تحصیلات درجهبندی کند و اصولا درباره پدیده مهاجرت حرف بزند. و به دنبال همین روحیه است که برنامههای دولتی خوبی هم برای جذب بهتر مهاجران در بازار کار طراحی شده و به اجرا درآمده است.
نیاز کبک بیشتر به متخصصان تکنولوژیهای پیشرفته است. در حالی که در امریکا بیشتر به ورود مهاجران با تخصصهای پایین فکر میشود
برای یک شهروند امریکایی مثل من، حرف زدن با یکی از مسئولان کبکی درباره مهاجرت مثل این بود که وارد یک دنیای موازی شده باشم. اینجا مسئولان دولتیای را میدیدم که مثل خودم هستند و حرف میزنند (البته میدانم با لهجه فرانسوی) و با افتخار و آزادانه درباره نیازشان به مهاجران و تصمیماتشان برای ایجاد تغییرات عاقلانه (اما نه چندان عجولانه) در زمینه تعیین صلاحیت متقاضیان صحبت میکنند. وقتی هم درباره مزایای اقتصادی مهاجرت برای گروههای موافق حرف میزنند، نگران نیش و کنایههای تند فعالان مخالف مهاجرت نیستند.
هنوز هم برایم بسیار عجیب است که وزیر مهاجرت کبک و گروههای حامی او چطور از برنامههای دولتی که برای جذب بیشتر مهاجران در جامعه به اجرا درآمده حرف میزنند؛ از کلاسهای زبان فرانسه، (آن هم با پرداخت حقوق!) گرفته تا شرکت در کلاسهایی که در جهت کاریابی به مهاجران کبکی کمک میکنند. این در حالی است که در ایالات متحده امریکا با طرز تفکر خودبسندهای که در افراد وجود دارد، برای جذب مهاجران به بازار کار هیچگونه کمک دولتی وجود ندارد. حتی هنوز هم در بسیاری از مناطق که حجم عظیمی از مهاجران اسپانیاییزبان در آنها به چشم میخورد، این موضوع با واکنشهای شدیدی مواجه است.
حالا با وجود اینکه میزبانانم چندین بار برایم گفته بودند، تازه میفهمم که کبک یا کانادا واقعا امریکا نیست. اول این که نیاز این استان برای مهاجر مثل امریکا نیست، که تا زمان فرارسیدن بحران هنوز یک دهه فرصت دارد، بلکه یک نیاز فوری است. و نیاز کبک بیشتر به متخصصان تکنولوژیهای پیشرفته است. در حالی که در امریکا بیشتر به ورود مهاجران با تخصصهای پایین فکر میشود که اگر این طور نبود شاید سیستم مهاجرتی از سلامت بیشتری برخوردار بود. نکته دیگر اینکه ایالات متحده امریکا برخلاف کبک و کانادا علیالاصول مقصد همه مهاجران است. در امریکا مسئله این است که چطور روند مهاجرت را قانونمند کنیم نه اینکه چطور مهاجران را به آن جذب کنیم.
اما هیج یک از این موارد نباید مانع از این شود که امریکا به وضع سیاستهای مهاجرتی دقیقتر اقدام کند. نخست اینکه بهرغم شدت کمتر در نیاز ما به مهاجران به نسبت کبک، همین حالا هم بازار کار ما و البته میزان قدرت رقابت ما در حال کاهش است. تا به حال در مورد هیچ یک از این موارد و دیگر مشکلاتی که در درازمدت پیش خواهد آمد بهطور جدی بحث نشده اما اگر بخواهیم حرکت رو به جلو داشته باشیم باید این کار را بکنیم. دوم اینکه موضوع مهاجران متخصص یا غیرمتخصص چندان هم روشن نیست. عکسالعملهای داخلی نسبت به مهاجران سبب شده تا امریکا نتواند نیروهای متخصصی را که به آنها نیاز دارد جذب کند. در همین زمان در کبک، حتی تقاضا برای ورود متخصصان عالیرتبه هم سبب نشده که از جریان مهاجران چیزی کاسته شود و عکسالعملی را هم در طرف مقابل موجب نشده است.
در پایان وقتی نوبت به برنامههای جذب مهاجران میرسد، میبینیم که در کبک با ظرافت زیادی روی موضوع فرانسوی شدن تاکید میشود. طی همین سفر متوجه شدم که همه این کارها برای تضمین و حفظ هویت فرانسوی کبک است. ایالات متحده امریکا هم باید روش میانهای را برای کمک به مهاجران در پیش بگیرد هرچند که لازم نیست مثل کبک برای شرکت در کلاسها و آموختن زبان به مهاجران پول بپردازد. مهاجران زیادی در امریکا هستند که مایلند به هزینه خودشان در کلاسهای زبان شرکت کنند. دولت امریکا باید این نکته را به خوبی درک کند که مهاجران موتور اصلی رقابت اقتصادی ما در آینده هستند. فکر نمیکنم گفتن این حرف مرا ضد آمریکایی یا طرفدار کبک معرفی کند. برعکس این چیزی است که من به دلیل علاقهای که به کشورم دارم میگویم.
برای مطالعه اصل مطلب، اینجا را کلیک کنید.
ثبت دیدگاه