توضیح: مقاله نسبتا مفصل زیر به یکی از برنامههای آموزشی درباره موضوعات مالی اشاره دارد. اطلاعات جزیی و مثالهایی که نویسنده در این مقاله به آن اشاره میکند خود بهترین گواه از اهمیت فراگیری موضوعات مرتبط مالی اعم از روشهای مختلف سرمایهگذاری، بیمه و حمایتهای دولتی است. اگر چه ممکن است خیلی از عناوین و موضوعاتی که در اینجا طرح میشود تا مدتها برای شما ملموس نباشد اما در آینده خواهید دید که اطلاع از آنها چه تاثیراتی در پسانداز بهتر و زندگی راحتتر در ایام بازنشستگی دارد.
سواد مالی: آیا صنایع مالی از این امر استقبال میکنند؟
هدفی عالی مثل بالا بردن سطح سواد و دانش مالی در افراد مثل مفهوم مادری یا یک ظرف پای سیب است: در هر دوی این موارد به نظر نمیرسد که در اصل قضیه هیچ چیز بد و ناخوشایندی وجود داشته باشد. بنا بر این میشد پیشبینی کرد که صنایع مالی کانادایی هم در ادامه همین گزارش این طرح را تحسین کنند و به تعریف و تمجید از آخرین گزارش Financial Literacy Task Forceبپردازند.
اکنون این گزارش ۱۳۰ صفحهای و ۳۰ توصیه آخر آن در اختیار وزیر امور دارایی کشور، آقای جیم فلاهرتی، قرار دارد. و به احتمال زیاد هم پول لازم برای اجرای توصیههای ارائه شده در آن از محل بودجه ماه آینده دولت فدرال پرداخت خواهد شد.
اما چیزی که باعث تعجب من شده این همه جنجال و داعیههای حمایتی است که صنایع مالی در پشتیبانی از این طرح به راه انداختهاند. در حالی که دولت مرکزی به دلیل ناآگاهی سالخوردگان از حقوق سالمندی خود و عدم مطالبه آنها، در پرداخت مبالغ هنگفتی به واجدین شرایط صرفهجویی میکند، از این در عجبم که چطور صنایع مالی از باز شدن چشم و گوش مشتریانشان در مورد مسائل مالی اینطور استقبال میکنند.
مطالب مرتبط اینجا می آیند.
آیا واقعا شرکتهای سهام mutual funds مایلند که مردم بدانند سهامهای exchange-tradedیا به اختصار ETFها به صرفهتر از mutual fundها هستند؟ آیا واقعا بانکدارها دوست دارند که افراد بدانند اگر فقط حداقل بدهی یا minimum paymentذکر شده در در صورتحساب ماهانه کارتهای اعتباری خود را پرداخت کنند، در نهایت خانهخراب خواهند شد؟ و آیا شرکتهای بیمه عمر واقعا میخواهند که مردم به جای خرید بیمههای مادامالعمر گرانقیمت که بیمه و سرمایهگذاری را با هم ترکیب کرده، به خرید بیمههای دورهای ارزانقیمت اقدام کنند؟
از اینکه بخواهم نقش مخالفخوان را بازی کنم بدم میآید اما واقعیت این است که سود شرکتهای مالی بر مبنای ناآگاهی مشتریان آنها شکل میگیرد. از ۱۳ نفر عضو Task Forceاغلبشان را افراد مهم و وابسته به صنایع مالی تشکیل میدهند. رئیس این تشکیلات آقای دانلد استوارت، مدیر اجرایی باسابقه شرکت بیمه Sun Lifeاست. آقای گرگ پولاک، مدیر شرکت Advocisاست که یکی از شرکتهای مهم و بنام در صنعت بیمه محسوب میشود. نایب رئیس این تشکیلات آقای ژاک منارد، رئیس BMO Nesbitt Burnsاست و شاید به همین دلیل هم باشد که CEOبانک مونترال، آقای بیل داون، در یک گفتگوی خبری درباره این گزارش آن را «بسیار سودمند و مرتبط با کار بانکها» دانسته است. آقای تد گوردن، از شرکت Freedom ۵۵ Financialو خانم لاری کمپبل مدیر اجرایی شرکت Credit Canadaهستند.
در این بین من تنها آدمی نیستم که در این گزارش و پیشنهادهای ارائه شده از طرف آن به دنبال رد بیطرفی صنایع مالی است. بعد از این که نظرات خود را در مورد این گزارش در وبلاگم منتشر کردم، پروفسور ساول شوارتز از بخش سیاستهای عمومی دانشگاه کارلتون نیز به تبادل نظرات خود با من در زمینه سواد مالی پرداخت.
به اعتقاد وی گزارش Task Forceدر حکم «کلمات محبتآمیز روباه خطاب به مرغهای یک مرغدانی برای به دست گرفتن زمام آنها است». او میگوید: «در واقع خدماتدهندگان مالی از سواد مالی افراد سود میبرند. این سود بردن اشکال مختلفی دارد، گاه در شکل فی و دستمزد خدمات بانکی و هزینههای ارائه این خدمات است و گاه به شکل مشاورههایی است که در واقع صورت دیگری است از تلاش برای فروش محصولات یک موسسه مالی.»
به گفته پروفسور شوارتز علاوه بر موسسات مالی که بر نقش آنها در این گزارش تاکید شده، یکی دیگر از گروههایی که نقش پررنگی در این گزارش دارند مشاوران خصوصی تحصیلات مالی هستند که اگر دولت بخواهد به پیشنهادهای ارائه شده در این گزارش عمل کند و بر وسعت و دامنه آموزشهای مالی بیفزاید، این عده از این اتفاق بهره زیادی خواهند برد.
یکی از این افراد مشاور مالیاتی معروف خانم اولین جکز است. وقتی من انتقادهای خود به این گزارش را مطرح کردم ایشان در پاسخ به من گفتند که گزارش مذکور بیش از آن که به محصولات مالی نظر داشته باشد، به روشها و سیاستهای مالی نظر دارد. او مشخصا به تعریفی که Task Force از سواد مالی دارد، اشاره کرد: مردم برای مسئول بودن در قبال تصمیمات مالی خود به آگاهی، مهارت و احساس رضایت نیاز دارند. هدف این است تا آنها را به گونهای تجهیز کنیم که از مشاوران یا موسسات مالی طرف حساب خود سوالهای درست را بپرسند. او میگوید: «از نظر من تمام هدف این طرح درباره توانمندسازی آنها است.»
در یک نکته هیچ اختلاف نظری وجود ندارد و آن هم اینکه داشتن سواد مالی به تربیت احتیاج دارد، همانطور در برخی از کشورهای اروپایی اینکار از مدتها پیش آغاز شده است. یکی از معضلات ناشی از نبود سواد مالی کافی این است که افراد از وجود پولهایی که در صورت لزوم به آنها تعلق میگیرد بیاطلاع میمانند برای مثال میتوان به سالخوردگان نیازمندی اشاره کرد که نمیدانند همگی بلااستثنا مشمول قانونی به نام Guaranteed Income Supplementیا مکمل تضمینشده درآمد هستند.
موضوع فقط به پولهایی که دولت میدهد محدود نمیشود. وقتی فارغالتحصیلان جوان اولین کار خود را آغاز میکنند و از پرداخت بیمه بازنشستگی امتناع مینمایند، در واقع خود را از پولی که شرکت محل کارشان در ازای رقم بیمه پرداختی آنها و معادل با آن برای این منظور پرداخت میکند، محروم کردهاند. کارکنانی هم که به افتتاح حسابهای پسانداز RRSPیا TFSAاقدام نمیکنند، در واقع خود را از امکانات بالقوهای که میتواند در آینده به زندگی بهتر آنها کمک برساند، محروم نمودهاند.
جالب اینجاست که بهرغم مبالغ هنگفتی که به نظر میرسد سالمندان از دریافت آنها بازماندهاند، اما تحقیقات Task Forceنشان میدهد که گروههای سالخوردگان از سواد مالی نسبتا قابل قبولی برخوردارند. گروه دیگری که از سواد مالی خوبی برخوردار هستند، خانوارهایی هستند که درآمدهای بالایی دارند.
گروهی که به نظر میرسد بیش از همه به سواد مالی نیاز داشته باشند، aboriginalها یا بومیان کانادا هستند، پس از آنها نوبت به جوانها میرسد و سپس مهاجران جدید و خانوارهای کم درآمد قرار میگیرند. حجم عمدهای از ۳۰ پیشنهاد ارائه شده در این گزارش به این گروهها اشاره دارد.
این گزارش مستقیما مسئولیت را به عهده دولت مرکزی میگذارد اما در عین حال از دولتهای استانی، مسئولان آموزشی و کارفرمایان نیز میخواهد که همگی از این طرح حمایت کنند. به گفته آقای استوارت بعد از این که آقای فلاهرتی، وزیر امور دارایی کشور این گزارش را با دقت مطالعه کرده، از موارد مطروحه در آن ابراز رضایت نموده و گفته است که تلاش میکند تا به پیشنهادهای ارائه شده در گزارش نیز عمل نماید.
در گزارش نیامده است برای طرحی این چنینی که قرار است برای نخستین بار در تاریخ این کشور به اجرا درآید، چه میزان بودجه لازم است اما به نظر میرسد که با توجه به تاییدات آقای وزیر، این طرح خیلی زود به مرحله اجرا درخواهد آمد. نگرانی من این است که چقدر از هزینههای این به اجرا درآمدن صرف اختراع دوباره چرخ شود. یکی از پیشنهادهای اصلی این گزارش به راهاندازی یک سایت دولتی در این زمینه مربوط میشود. گرچه در حال حاضر سایت www.investored.caوجود دارد و علاوه بر آن نیز چندین سایت دولتی و خصوصی از جمله سایتی در همین زمینه مربوط به روزنامه Financial Postبه کار مشغول هستند.
به نظر میرسد که خیلیها از تلاشهایی که پیشتر برای بالا بردن سواد مالی افراد انجام گرفته بیخبر هستند. یک گروه ائتلافی به نام The Canadian Community Reinvestment Coalitionمعتقد است که ظاهرا Task Forceپیشنهاد ساده و کمهزینهای را که آنها در سال ۱۹۹۸ به دولت داده بودند، در نظر نگرفته است. طی این پیشنهاد از دولت خواسته شده بود تا موسسات مالی را ملزم سازد که به همراه همه نامههایی که برای افراد ارسال میکنند یک راهنمای یکبرگهای در مورد اهمیت ایجاد زمینه لازم برای تحصیلات مالی و نیز یک گروه طرفدار حقوق مشتریان نیز برای آنها ارسال نمایند.
برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید.
ثبت دیدگاه