تغییر شکل صنعت سفر و ملاقات
صنعتی که بیشترین و عظیمترین تاثیر را از وضعیت آینده کار خواهد گرفت، صنعت سفر و ملاقات یا برگزاری جلسات است. این صنعت نه تنها نقش بسیار مهمی در زمینه بیزینس استخدام و مذاکرات پروژهای دارد بلکه توانسته در سطح جهانی برای آموزش و تعیین معیارهای بیزینسی هم چارچوب مشخصی را ارائه کند.
در سال 2013 تعداد سفرهای بیزینسی از رقم 432 میلیون سفر فراتر رفت. این در حالی بود که بیشترین فعالیتهای بیزینسی در اتاقهای هتلها، لابیها، اتاقهای اجلاس، در زمان استراحت مابین جلسات کنفرانسها و دیگر فضاهای غیررسمی و موجود انجام گرفتهاند. این امر جلساتی که در آن مخاطبان از طریق ابزارها و امکانات الکترونیکی به تبادل اطلاعات و موضوعات مورد نظرشان میپردازند را نیز شامل میشود. علاوه بر این، جلسات ملاقات هر روز بیش از گذشته برای مخاطبان منطقهای یا جهانی پخش میشوند و به همین دلیل است که تعامل در این جلسات و نیز حضور داشتن در آنها میتواند به طور همزمان اتفاق بیفتد.
در حال حاضر یکی از چالشهایی که این صنعت با آن مواجه است این است که چطور کارفرماها را متقاعد کند که سرمایهگذاری آنها برای برگزاری جلسات زنده و با حضور افراد سودآور خواهد بود و اینکه چطور میتوان در خلال یک جلسه کنفرانس هم با حاضران و هم با کسانی که از راه دور ناظر بر جلسه هستند همراه شد تا اهداف بیزینسی مورد نظر از برگزاری آن جلسه به خوبی محقق شود. با توجه به قابل اعتمادتر شدن امکانات ارتباطی در سطح جهانی و سهولت بیشتر حاصل از این امر، این صنعت هرچه بیشتر به این نیاز دارد که بتواند برای شرکتکنندگان در جلسات که از راههای دورتر و با هزینههای بیشتر در آن حضور پیدا میکنند، ایجاد ارزش کند.
مدیران این جلسات برای نیل به این منظور باید شناخت بهتری از مقوله آموزش بیزینسی داشته باشند و راههایی را بدانند که با استفاده از آنها تجربه آموزشهای ارائه شده از سوی آن کنفرانس یا جلسه هرچه بیشتر موثر باشد. برای این منظور باید به موارد زیر توجه داشته باشند:
· درک بهتر نوروساینس یا علم اعصاب و نحوه یادگیری انسان به منظور توسعه روشهای مختلف و متنوع ارائه مطالب در کنفرانسها از جمله تکرار و نیز فعالیتهایی که در مخاطبان مهارت ایجاد میکنند (مدل Maker Faire).
· درک اینکه چطور باید به طور موثر دانستهها را به آموختهها تبدیل کرد و به این ترتیب از انباشت بیش از حد ذهن مخاطب با اطلاعات اجتناب کرد. گاهی این اطلاعات آن قدر زیاد هستند که مخاطب از درک و جذب آنها ناتوان میشود. شرکتکنندگان در این نشستها غالبا از حجم زیاد این اطلاعات خسته و سررشته موضوع از دستشان خارج میشود زیرا مغزشان نمیتواند این همه اطلاعات را هضم کند. یک نظر این است که از برگزاری جلسات در ساعت 7 صبح خودداری شود و به جای آن جلسات یا نشستهای شبکهای بیشتر در ساعات غروب یا در ساعات دیگری از روز، که میتوان انتظار تاثیر بیشتری از آنها داشت، برگزار شوند.
· بالا بردن امکان درگیری همه حواس (بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه) و استفاده حداکثری از رویکردهای ساماندهی فضای باز یا Open-space organizing approaches.
· تشویق حاضران به همکاری با دیگر اعضای حاضر در کنفرانس و حمایت از فعالیتهای بازیگونه (شکلی تعاملی که به درگیری بیشتر افراد با بحث مذکور منجر میشود) و برگزاری جلسات «hackathons»، مثل تمرینهای حل مشکل یا problem-solving و یافتن راهحلهای جدید برای مشکلات موجود.
البته بزرگترین تکنولوژی قابل تغییر در بیزنس سفر و ملاقات همان است که میتواند بالقوه بسیار هم مخرب باشد یعنی تکنولوژی تصاویر هولوگرافیک سهبعدی. در ایالات متحده امریکا، کمپانی Cisco Systems از سال 2013 به این سو محصولی به نام Telepresence را به بازار ارائه کرده است. در یک ویدئو کنفرانس ساده افراد این حس را دارند که تصویر مخاطب خود را که در جایی دور از آن جلسه است مشاهده میکنند اما در سیستم Telepresence کمپانی Cisco محصولی ارائه کرده که در آن فرد حس میکند که با مخاطب خود در یک اتاق نشسته و این فرصت برای شخص سوم هم وجود دارد که ناظر بر این ارتباط هولوگرافیکی باشد به گونهای که گویا این یک نشست یا ملاقات معمولی است. اخیرا کمپانی مایکروسافت هم، که مدت مدیدی برای ارائه تکنولوژی مشابهی در رقابت با کمپانی Cisco تلاش میکرد، با استفاده از امکان اسکایپ موفق به خلق محصولی به نام Viewpoint شده که به زودی به مراحل تکمیلی خود خواهد رسید.
هنوز مشخص نیست که این حوزه کاری دقیقا در چه زمانی و به چه صورتی توسط تکنولوژی دچار تغییر و تحولات اساسی خواهد شد. قطعا در مراحل بعدی این تکنولوژی تلاش خواهد کرد که برای درک بهتر وضعیت، از اطلاعات و دادههای موجود در مورد زبان بدن یا body-language رمزگشایی و آنها را تفسیر کند اما به طور قطع به این زودیها نخواهد توانست قدرتی به دست بیاورد که بتواند با میزان تاثیرگذاری مواجهه رو در روی افراد رقابت کند.
تغییر بازارها و تغییر مشاغل موجود در آنها
تغییرات بازار یکی از بزرگترین تاثیرات را بر تکنولوژیهای ارتباطی جدید داشته است و مهمترین این تاثیرات هم به وجود آمدن و رشد گروهی به نام prosumers بوده است. این گروه تشکیل شده از دو دسته از افراد که همزمان هم تولیدکننده producer هستند و هم مصرفکننده consumer. برای مثال با توسعه بیشتر تکنولوژی پرینترهای سهبعدی و چهاربعدی (در پرینترهای چهاربعدی امکاناتی در محصول تعبیه میشود که بعد از پایان پرینت هم امکان تغییر شکل آن و پدید آمدن کاربریهای تازه برای محصول ادامه پیدا میکند) و فراهم شدن امکان دسترسی به آنها برای عموم، جنبش «maker» (جنبشی که در آن افراد خلاق به تولید وسایل مختلف اقدام میکنند) نیز توسعه بیشتری یافته است.
حالا دیگر وقتی کسی به آینده بازاری فکر میکند باید به این نکته توجه داشته باشد که مشتریان این بازار دیگر تنها به مشتریان محلی یا حتی افراد یک کشور خاص محدود نمیشوند. این روزها دنیا برای همه بسیار کوچک و قابل دسترس شده و همین امر سبب میشود تا گردانندگان یک بازار مجموعه جدیدی از تدارکات (شامل اطلاعرسانی و تحویل کالا) را برای کار خود در نظر بگیرند و به دلیل تعدد فرهنگهایی که با آنها سر و کار خواهند داشت مجموعه تازهای از ارزشها را تعریف کنند.
در حال حاضر تنوع در بازارهای داخلی و خارجی افزایش یافته و ردیابی آنها هم بسیار آسان شده است. به همین دلیل لازم است تا برای مواجهه بهتر با مشتریان مختلف، کانالهای بازاریابی متعددی ایجاد شود که در هر یک از آنها تفاوتهای زبانی، فرهنگی، تحصیلی، درآمدی و … مورد توجه قرار گرفته باشد (و این یعنی ایجاد موقعیتهای شغلی فراوان).
صنعت خرید و فروش با تغییرات فاحشی مواجه شده است: تغییر نحوه خرید افراد (جابه جایی مقاصد خرید) و تغییر نحوه تجمع افراد (از بین رفتن مالها یا مراکز خرید و مالروها). این روزها اینترنت سیستمهای کاربرپسند user-friendly زیادی را ارائه میکند که با استفاده از آنها مشتریان میتوانند در حالیکه در خانه و یا دفتر کار خود پشت میزشان نشستهاند محصول مورد نظر خود را جستجو و خریداری کنند و در مورد نحوه دریافت آن تصمیم بگیرند (اینکه آن را در فروشگاه یا در منزل خود تحویل بگیرند).
این موضوع به کاهش جهانی تعداد مراکز خرید و در نتیجه به تغییر تجربه خرید افراد و نیز کارکنان شاغل در این مراکز انجامیده است. از سال 2006 به این سو میزان خلوتی مراکز خرید دو برابر شده و در برخی از مراکز خرید این میزان به 40 درصد رسیده است. همین امر سبب شده تا خیلی از فروشگاهها در کار خود با شکست مواجه شدهاند. البته دلایل دیگر از این شکست عبارت بودند از رکود اقتصاد جهانی، شیوههای جدید خرید آنلاین مشتریان و ازدیاد بیش از حد امکانات فروشگاهی به موازات رشد شدید تعداد مسکن در امریکا. این واقعیت که مراکز خرید در حال رکود نرخ اجاره بهای پایینتری هم دارند غالبا سبب میشود که بیزینسهای حاشیهای همه با هم شکست بخورند، در حالیکه مستاجران قویتر در نقاط بهتری مستقر میشوند.
برای مقابله با این چالشها، برنامهریزان و دستاندرکاران اشتغال (از جمله کارفرمایان، نیروهای کار و سیاستگذاران) باید خود را به قدرت تصور، کامیونیتی و شبکههای جدید و استراتژیهای جدید ارتباطی مجهز کنند. آنچه برای این منظور لازم است تفکر خلاق است که خوشبختانه هنوز هوش مصنوعی در آن زمینه نیاز به کار زیادی دارد.
ادامه دارد…
ثبت دیدگاه