مجید بسطامی
افراد زیادی در کار برگزاری جشنواره عظیم تیرگان ۲۰۱۱ بودهاند اما بیشک یک نام در میان بقیه جلوه خاصی داشته است. دکتر ماریا صبای مقدم که تقریبا از حدود دو سال پیش درگیر انتخاب برنامههای متنوع هنری، رایزنی با اهل فن، دیدار و مذاکره با هنرمندان و تلاش برای فراهم آوردن بهترین و متنوعترین برنامههای فرهنگی-هنری متناسب با جشنواره بوده، بیش از هر کس دیگری میداند که اوضاع تولیدات هنری ایرانیان در سراسر جهان چگونه است و قرار است در تیرگان ۲۰۱۱ چه برنامههایی را شاهد باشیم. در کمتر از یک هفته به آغاز برنامهها، گفتگویی داشتیم با ایشان که حاصل آن به اطلاع شما میرسد.
خانم مقدم! سلام و خسته نباشید. قبل از هر چیز تشکر میکنم از اینکه در این فاصله کوتاه باقیمانده تا برگزاری جشنواره تیرگان و در حالی که احتمالا کارهای بسیار زیادی برای انجام دادن دارید، این فرصت را هم در اختیار ما قرار دادید تا با شما گفتگو کنیم. خواهش میکنم ابتدا کمی خود را معرفی بفرمایید و برای خوانندگان ما بگویید که چطور با جشنواره تیرگان و تیم اجرایی آن آشنا شدید و همکاری شما از چه زمانی آغاز شد و در حال حاضر در این جشنواره چه سمتی دارید؟
اولین برنامهای که در تورنتو انجام دادیم در سال ۲۰۰۳ و با همکاری کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو بود و Colors of Iran یا جلوهها و رنگهای ایران نام داشت. در واقع من پیشنهاد یک کار فرهنگی را دادم که با استقبال خوب همه مواجه شد. آن برنامه یک برنامه سهساعته در دانشگاه بود که پشت سر هم قطعات هنری در آن اجرا میشد. کارهای نقاشی از آقای علیجانپور در این برنامه به نمایش گذاشته شد و غذاهای ایرانی نیز توسط آشپزهای کانادایی تهیه و سرو میشد که در مجموع این برنامه سهساعته با استقبال بسیار خوبی از طرف مخاطبان مواجه شد و هنرمندان محلی از تورنتو همکاری زیادی با این برنامه داشتند.
مطالب مرتبط اینجا می آیند.
شما در آن زمان دانشجوی دانشگاه تورنتو (U of T) بودید؟
من آن زمان در حال تحصیل در دوره فوق دکتری و از اعضا کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو بودم. در سال ۲۰۰۴ کاری مشابه با قبلی را تکرار کردیم. کمکم این کار رشد کرد و در حال حاضر به یک جشنواره چهارروزه با نام تیرگان تبدیل شده است.
همکاری شما در سال ۲۰۰۸ با تیرگان به چه شکلی بود؟
در آن سال من هم عضو هیئت مدیره بودم و همینطور هدایت بخش رقص و روابط عمومی و تامین و نظارت بر مطالب مندرج روی تارنمای جشنواره را بر عهده داشتم.
خانم دکتر، شما در چه رشتهای دکتری دارید؟ به قول برخی احیانا با آمپول که سر و کار ندارید؟
خیر. رشته من شیمی- فیزیک تئوری است.
آنوقت ارتباط شیمی- فیزیک تئوری با رقص و جشنواره تیرگان چطور تعریف میشود؟
من همیشه به کارهای فرهنگی و هنری علاقهمند بودم. سالهاست که در زمینه رقص فعالیت و پژوهش میکنم و اگر به دانشنامه ایرانیکا مراجعه کنید حداقل به دو مقاله از من در زمینه رقص برخواهید خورد. مصاحبههای زیادی نیز در زمینه رقص داشتهام و همینطور در زمینه آموزش رقص. در زمینه ادبیات هم چهارمین کتاب بنده همین اواخر منتشر شد. به دلیل علاقهای که به مراسم و سنتهای ایران دارم، در این حوزه هم در ایران کار و بررسی میکنم که همین امسال یک کتاب از من با نام «زار در ایران و کشورهای دیگر» منتشر شد. به عبارتی من همیشه در زمینه فرهنگ و هنر فعال بودهام منتها نه به آن شکل که بخواهم از این طریق گذران زندگی کنم.
در این نوبت در جشنواره تیرگان شما عنوان مدیر هنری را دارید و این سمتی است که در دورههای پیشتر این جشنواره وجود نداشت. اگر ممکن است درباره ویژگیها و مسئولیتهای این عنوان برای ما توضیح بدهید.
البته پیشتر هم این وظایف وجود داشت اما به صورت پراکنده بین افراد مختلف. این بار هم افراد در حوزههای مختلف هنری از جمله سینما، هنرهای تجسمی، ادبیات و موسیقی با هم همکاری میکنند و مسئولیت من به عنوان مدیر هنری جشنواره هماهنگکردن این امور است و حصول اطمینان از اینکه همه این کارها در راستای تم و مضمون جشنواره قرار دارد و با بودجه موجود هماهنگی دارد.
به تم جشنواره اشاره کردید. ممکن است بفرمایید که در این دوره تم جشنواره چیست؟
جاودانگی. ما خیلی دوست داشتیم که بتوانیم در این جشنواره به موضوع جشنهای دوازدهگانه ایرانی بپردازیم اما از نظر زمان محدودیت داشتیم. حتی تغییر نام جشنواره نیز چندان معقول نبود چون افراد با یک نام، مثلا تیرگان، آشنا میشوند و تغییر این نام میتوانست مشکلآفرین باشد. به همین دلیل فقط نام تیرگان را انتخاب کردیم و زمان را هم تابستان گرفتیم تا بتوانیم به دلیل مساعد بودن آب و هوا از فضای باز مجموعه هاربرفرونت سنتر استفاده کنیم ولی تصمیم گرفتیم که در هر دوره جشنواره موضوع را عوض کنیم. موضوع جشنواره امسال جشن امردادگان به معنای نامیرایی است که تعبیر دیگر ما از آن همان جاودانگی است.
تاثیر این تم در بخشهای مختلف جشنواره به چه شکلی است و ما در برنامههای هنری که قرار است در جشنواره ارائه شوند آن را چطور خواهیم دید؟
ما از هر کدام از هنرمندان مشارکتکننده در این برنامه این سوال را پرسیدیم که از نظر آنها جاودانگی چیست و آن را در چه میبینند؟ هر کدام از آنها نیز نگرش خود را در چارچوب کار هنری خود به ما ارائه دادند. نکته دوم هم این که ما در برنامهریزی خود سعی کردیم که در بخشهای مختلف از جمله سینما به آثار جاودانه بپردازیم که البته این اتفاق بیشتر در زمینه کارهای قدیمیتر ممکن شد زیرا غالب آثار جدید برای شرکت در جشنوارهها کاندید شده بودند و به دلیل تقدم جشنواره تیرگان بر این جشنوارهها، امکان نمایش آنها در تیرگان فراهم نشد. در زمینه رقص هم ما از تمام انواع رقص از رقصهای فولکلوریک گرفته تا رقصهای مدرن روی موسیقی مدرن را در جشنواره داریم.
یعنی میفرمایید که این تم در همه این برنامهها دیده می شود؟
بله. البته در این برنامهها ما حالت خشک و جامد نداریم. اینطور نیست که بگوییم تعریف ما از جاودانگی یک تعریف خاص است یا آن را اینطور میبینیم و همین و بس بلکه هر هنرمندی تعبیر مختلفی از این مفهوم دارد که گاه این تعبیرها با هم متفاوت هم هست. خلاصه اینکه در همه بخشها سعی کردیم در چیدمان بخشها نیز این تم را رعایت کنیم برای مثال در بخش هنرهای تجسمی که خانم ساناز مزینانی مسئول آن هستند این موضوع قابل مشاهده است.
برداشت من از حرفهای شما این است که هنرمندانی که در جشنواره شرکت کردهاند، آثارشان را بر اساس تم مورد نظر جشنواره طراحی و تولید کردهاند. آیا این برداشت درست است؟
بخشی از آثار همین شرایط را دارند اما در اغلب موارد هنرمندانی که آثار متعددی داشتهاند یک اثر خاص را انتخاب کردهاند که به نظر خودشان بیشترین هماهنگی را با تم مورد نظر جشنواره داشته. برای مثال کار زهره و منوچهر که کاری است از ایرج میرزا و آقای شاهرخ مشکینقلم با همکاری آقایان صدرالدین زاهد و حمید جاودان آن را به جشنواره ارائه کردهاند، کاری است که ایرج میرزا آن را بر اساس ونوس و آدونیس شکسپیر نوشته و خود شکسپیر هم آن را بر اساس منظومه اووید نوشته که قدمت آن به دوران یونان باستان بازمیگردد. بنابر این در این کار به عشق از زمانی بسیار دور و با شیوههای متفاوتی از آنچه در ابتدا وجود داشته نگریسته شده است.
آخرین سوالی که در این مبحث به ذهن بنده میرسد این است که آیا تم و مضمون جشنوارههای بعدی اکنون مشخص شده و اگر هنرمندی باشد که بخواهد کاری را برای آینده آماده کند و بخواهد تم جشنواره بعدی را بداند، همین حالا این امکان برایش وجود دارد یا خیر و جشنواره تیرگان در این زمینه چه سیاستهایی دارد و روشهای اجرایی آن به چه شکلی است؟ برای مثال اگر جوانی حالا با جشنواره تماس بگیرد و اعلام کند که قصد دارد برای مثال نمایشی را برای جشنواره آماده کند، جشنواره به چه شکل عمل میکند و یا در چه زمینههایی به وی کمک میکند و تا چه حد امکان کمک مثلا مالی به این هنرمندان و یا اسپانسری برنامه آنان را دارد؟
ببینید این جشنواره یک برنامه حدودا چهار روزه است با ۷۸ برنامه. برنامهریزی این کار در دورهای به این فشردگی زمان بسیار زیادی میخواسته و ما تقریبا از دو سال پیش شروع به کار کردهایم. در مورد همین جشنواره تلاش کردیم تا بلافاصله تارنمای جشنواره را فعال کنیم، کنفرانس مطبوعاتی برگزار کنیم و البته فراخوانی هم دادیم برای کسانی که مایل بودند تا برای جشنواره کار بفرستند. ابتدا زمانی را برای پایان فراخوان اعلام کردیم که متاسفانه به دلیل نرسیدن افراد به این زمانبندی دوباره آن را تغییر دادیم و بالاخره بعد از دریافت آثار، تعدادی از آنها انتخاب شد. این مسیری است که ما در جشنواره طی کردهایم و در حال حاضر به اینجا رسیدهایم. اگر کسی همین حالا بخواهد در زمینه جشنواره بعدی بداند ما صمیمانه از او میخواهیم که این کار را به پایان این دوره تیرگان موکول کند چون به دلیل فشردگی کارها به هیچ عنوان در حال حاضر این امکان را نداریم. امیدوارم که بعد از پایان این جشنواره کار روی جشنواره بعدی را آغاز کنیم.
شما کمکی هم میتوانید به افراد بکنید یا خیر؟
طبیعتا به تمام هنرمندانی که در جشنواره تیرگان برنامه اجرا میکنند حقالزحمه پرداخت میشود اما اگر کسی بخواهد کاری را منحصرا و با شرایط خاصی برای جشنواره تیرگان تهیه کند، من به تنهایی نمیتوانم درباره امکان کمک مالی به وی چیزی بگویم چون این تصمیم از جمله مواردی است که باید در هیئت مدیره به بحث و بررسی گذاشته شود و در مورد آن تصمیمگیری شود.
به نظر شما تم جشنواره در عناصر تبلیغاتی آن از جمله در پوستر جشنواره منعکس شده است؟
فکر میکنم لوگوی جشنواره و استفاده از عنصر درخت در ترکیب با نام تیرگان به بهترین شکل بیانگر همین مضمون است. در بخشهای دیگر هم بستگی به نگرش شخص دارد اما باز هم تاکید میکنم که برخورد با این موضوع یک برخورد روان و سیال است.
فرمودید که همکاران دیگری در جشنواره فعالیت میکنند و شما در واقع هماهنگکننده فعالیت این عزیزان در چارچوب سیاستهای جشنواره هستید. میخواستم بدانم با توجه به تنوع و گستردگی حوزه برنامههای مختلفی که در جشنواره حضور پیدا کردهاند، چطور از وجود این برنامهها مطلع میشوید بهویژه اینکه اینروزها هنرمندان زیادی در ایران و خارج از ایران در امریکای شمالی و اروپا مشغول به فعالیت هستند؟
همانطور که گفتم ما فعالیت خود را از سال ۲۰۰۳ آغاز کردهایم و به تدریج طی این ۸ سال شبکههایی ایجاد شده و ما متصل شدهایم به افرادی که با این جشنواره آشنا بوده و در آن حضور یافتهاند و همینطورافرادی که با آنها آشنا هستند. بخش دیگری هم به این دلیل است که بسیاری از دستاندرکاران جشنواره و مثلا خود من هنوز در بطن فرهنگ ایرانی خود زندگی میکنیم. من دائم در حال مطالعه و پیگیری پدیدهها و رخدادهای ایرانی هستم و با افراد و هنرمندان زیادی در تماس هستم و جویای نظرات آنها هم هستم. در مورد همه همکاران هم همین امر مصداق دارد. افراد زیادی هم هستند که مایل نبودند نامشان در جایی ذکر شود اما در این زمینه مشاوران بسیار خوبی برای جشنواره بودهاند. برای مثال من با کار آقای نیما کیان از سالها قبل آشنا بودم و میدانستم که در لندن از ایشان تقدیر شده و بسیاری دیگر از هنرمندان را به همین ترتیب میشناختم. اما از طرفی حق با شما هم هست زیرا به هر حال ما همه آثار و هنرمندان را نمیشناسیم و خوشبختانه هم این روندی بسیار پویا و فعال است. به همین دلیل ما بر روی تارنما این امکان را هم فراهم کردهایم که افراد هنرمند، خود یا دوستان خود را به ما معرفی کنند. برگزاری مسابقه از جمله مسابقه داستان کوتاه هم راه دیگری بود که در این دوره از جشنواره برای شناسایی هنرمندان انجام شد. البته از آنجایی که ما موظف به ارائه طرح اجرایی برای جشنواره بودیم، نمیتوانستیم همه چیز را هم موکول به آینده کنیم و در مورد برخی از برنامهها با توجه به شناخت قبلی خود تصمیم گرفتیم و هسته اصلی برنامه را شکل دادیم. در طی این مدت دوساله هم تصمیمگیری در مورد آثار ادامه پیدا کرد و فهرست آثار شرکتکننده در جشنواره به تدریج کاملتر و کاملتر شد. تلاش ما این بوده که تا حد امکان از آثار تازه در جشنواره امسال استفاده کنیم مگر اینکه کیفیت یک اثر و استقبال مخاطبان اجازه استفاده مجدد از آن را به ما داده باشد.
آیا آثاری را که قرار است در جشنواره تیرگان ارائه شوند، قبلا در جایی دیده یا میبینید و یا اینکه فقط بر اساس شهرت و اعتبار یک هنرمند است که کار او را برای نمایش در جشنواره انتخاب میکنید؟
بله. خاطرم هست اولین باری که از آقای شاهرخ مشکین قلم برای شرکت در جشنواره دعوت کردیم، فقط بر اساس آنچه از ایشان در اینترنت دیده بودم، رزومه کاری و سوابق همکاریشان با افراد برجستهای چون آرین مشکین بود که این تصمیم را گرفتم. کار آقای نیما کیان را هم در استکهلم دیدم گرچه نیازی هم به این کار نبود زیرا نمونههای کاری ایشان خود به اندازه کافی گویا بودند. در مورد کسانی چون آقای معروفی یا دکتر استعلامی نیز این افراد به آن اندازه مشهور هستند که نیازی به طی این مراحل نباشد. در مورد کسانی هم که کمتر شناخته شده هستند، از آنها تقاضای نمونه کار میکنیم. اصولا همه کمپانیهای حرفهای بسته خاصی برای معرفی آثار خود دارند و افرادی هم که این بستهها را آماده ندارند میتوانستند با ارائه دو سه نمونه کار، خود را بهتر به ما معرفی کنند.
با توجه به آنچه فرمودید و ملاکهایی هم که در مجموعه هاربرفرونتسنتر برای نمایش آثار و انتخاب هنرمندان مطرح وجود دارد، آیا شما جشنواره تیرگان را جایی میدانید برای ارائه آثار هنرمندان سرشناس یا جایی که در کنار این نامآوران، استعدادهای گمنام هم میتوانند برای اولین بار خود را معرفی کنند؟
دقیقا هر دوی این موارد در مورد تیرگان صدق میکند. برای نمونه بسیاری از هنرمندانی که امروز در تورنتو کاملا شناخته شده هستند، اولین بار که در تیرگان معرفی شدند، کسی آنها را نمیشناخت.
ممکن است مثالی از این گروه از هنرمندان بزنید؟
مثلا آقای شاهرخ مشکینقلم. گرچه ایشان بسیار در کار خود معروف بودند اما تا قبل از سال ۲۰۰۶ کسی در تورنتو با نامشان آشنا نبود اما امروز بعید است اینجا از کسی درباره ایشان بپرسید که او را نشناسد. هنرمندان ناشناخته دیگر نیز به همین ترتیب امکان ورود به جشنواره را دارند و شرایط برای ورودشان هم بسیار آسان تعریف شده. مثلا در زمینه مسابقه داستان کوتاه تنها شروط ما فارسی بودن و رعایت تعداد خاصی از کلمات است و یا در زمینه فیلم کوتاه هم تنها شرط ما فارسی بودن زبان فیلم یا درباره ایران بودن آن است. اسامی برندگان مسابقه داستان کوتاه ما مشخص شده که در طول جشنواره اعلام خواهند شد و ۱۵ اثر برجسته در این مسابقه نیز به صورت کتابی با عنوان مجموعه داستان تیرگان به فارسی و احتمالا به زودی به فرانسه منتشر خواهند شد. علت نشر این آثار به فرانسه اعلام آمادگی و علاقهمندی کسی برای این کار بوده و چنانچه کسی برای ترجمه انگلیسی این آثار نیز اعلام آمادگی کند، تیرگان به طور قطع از این پیشنهاد استقبال خواهد کرد.
آیا این مسابقات در دورههای بعد هم ادامه خواهند داشت یا برگزاری آنها فقط منحصر به این دوره بوده؟
امیدواریم که اینطور باشد و ما حتی به برگزاری مسابقه در زمینههای دیگر هم نظر داشته و داریم.
بنابر این کسانی که دستی به قلم دارند و در این دوره نتوانستهاند کاری ارائه کنند میتوانند امیدوار باشند که در دورههای این بعد هم این فرصت وجود خواهد داشت؟
بله ما در این بخشها نیز مانند خود جشنواره امیدوار به تداوم هستیم. اما فعلا ترجیح میدهم که در مورد جشنواره بعدی پس از پایان این دوره از جشنواره تیرگان صحبت کنیم.
شما در این حیطه فردی آکادمیک هستید گرچه میان تحصیلات آکادمیک شما و فعالیتتان در جشنواره فاصله هست اما نحوه عملکرد شما بسیار دقیق، جدی و با پشتکار بوده است. افراد و همکاران دیگر شما نیز همین وجهه دانشگاهی و الیت را دارند. میخواستم بدانم که این ویژگی میتواند چه تاثیری بر فرایند انتخاب آثار و اجرای جشنواره داشته باشد؟ آیا این احتمال هست که این امر به انتخاب آثار نخبهگراتر انجامیده باشد و به آثار عامهپسندتر توجهی نشان داده نشده باشد؟ آیا میتوان گفت که در جشنوارههای قبل و جشنواره فعلی چنین تفکیکی در مورد آثار قائل شدهاید یا همه نوع اثری در جشنواره حضور داشته است؟
حقیقت این است که من به این نوع تفکیک اعتقادی ندارم. ما در جشنواره به زمینههای مختلف توجه داشتهایم و سعی کردهایم که تا حد ممکن از افراد، اشکال و سبکهای مختلف در جشنواره داشته باشیم. البته این آثار ممکن است که در سطوح مختلفی باشند. همانطور که گفتم در این جشنواره هنرمندان سرشناس ما در کنار هنرمندان جوان به ارائه آثار خود میپردازند. طبیعتا وزن این آثار یکی نیست اما ما امیدواریم که در آینده هنرمندان جوانمان هم به همان شهرت و اعتبار برسند.
از خوانندگان لوسآنجلسی، نه به معنای مصطلح آن بلکه به معنای جغرافیاییاش، تا به حال هیچ موردی را در این جشنواره نداشتهایم. آیا دلیل آن به نوعی نزدیکی این دو شهر به هم و اجرای مداوم برنامه این گروه از هنرمندان در تورنتو بوده یا دلیل دیگری نیز داشته؟
ما به جز تاکیدی که بر حضور هنرمندان کانادایی و تورنتویی در این جشنواره داریم، نسبت به هیچ منطقه جغرافیایی دیگر نظر خاصی نداشته و نداریم. اما یک نکته برایمان مهم بوده و آن هم فراهم کردن فرصت برای مخاطبان بوده تا بتوانند با آثاری آشنا شوند که در غیر اینصورت تماشای آنها برایشان مشکل یا غیرممکن میشود. میتوانید ببینید که ما همه انواع موسیقی و رقص را در جشنواره داریم. در زمینه ادبیات و هنرهای تجسمی نیز آثار مختلف در سبکهای مختلف در جشنواره ارائه شدهاند.
برای مثال به عنوان یک هنرمند برجسته و محبوب میتوانم از خانم گوگوش نام ببرم. آیا هیچ تلاشی بوده برای اینکه از ایشان در جشنواره دعوت به عمل بیاید حتی به عنوان مهمان؟
واقعیت این است که در این زمینه یعنی دعوت از مهمانان باید با یکی دیگر از دوستان من در جشنواره گفتگو کنید اما تا آنجا که به من مربوط میشود باید بگویم که اولویت اصلی جشنواره معرفی هنرمندان و چهرههای جدید به جامعه ایرانی است تا هنرمندانی که همه ما با آثار آنها بزرگ شدهایم و آنها را بهخوبی میشناسیم. برای نمونه باید از گروه رستاک نام ببرم که گروهی از جوانهای خلاق و خوشذوق آن را تشکیل دادهاند ودر اینجا کسی با آنها آشنا نبود. بخش دیگری نیز به محدودیت امکانات ما مربوط میشود.
به بخش سینمایی اشاره کردید و اینکه قصد دارید تا در این بخش به نمایش آثار برجسته و ماندگار سینمای ایران اقدام کنید از جمله آثاری از آقایان بیضایی، فرمانآرا و گلستان. آیا به نظر شما این حد از گرایش به قدیم ضرورتی داشته؟ حتی اگر فرض کنیم که بسیاری از هنرها در ایران در سه دهه اخیر با رخوت و رکود روبرو بودهاند اما هنر سینما از آن دسته مواردی بوده که در همه وجوه فنی و هنری خود رشد کرده است. اما به جز یک اثر، هیچ اثری از این سه دهه در جشنواره نمیبینیم. حتی کسانی چون بیضایی یا فرمانآرا که آثار آنها به نمایش در میآید در سالهای اخیر آثار خوبی داشتهاند. فکر نمیکنید در مقایسه آثار ارائه شده در این بخش با دیگر بخشها از جمله رقص و موسیقی و غیره، بخش سینمایی ساز دیگری میزند و در آن شاهد نوعی خلاء هستیم؟
این حرکت هم درست در راستای همان حرفی است که پیشتر نیز گفتهام یعنی فراهم آوردن فرصتی برای دیدن آثاری که در جای دیگر امکان آن وجود ندارد. در مورد فیلمهایی که گفتید همین نکته وجود دارد. در بخش سینما، تارنمای جشنواره در مدت فعالیت خود چندین بار دچار تغییر شد. قصد ما این بود که آثاری از گذشته و حال سینمای ایران در این بخش نمایش دهیم. متاسفانه دو مهمانی که به سینمای روز مربوط میشدند یعنی آقای فرهادی و خانم معتمدآریا نتوانستند در جشنواره حضور پیدا کنند و تلاش ما و خود این دو هنرمند برای دریافت آثار جدیدتر آنها هم به نتیجه نرسید و ما چاره دیگری جز جایگزینی نداشت.
به هر حال سینمای ایران در دهههای شصت و هفتاد و حتی هشتاد، سالی یک یا دو کارگردان مستعد و برجسته را به مخاطبان معرفی کرده و خود من به عنوان کسی که به حوزه سینما علاقه دارم، دربارهاش مینویسم و تلاش شما هم را در مورد انتخاب این سه اثر تحسین میکنم زیرا همه آنها آثار بسیار بسیار خوبی هستند و فرصت دیدن آنها روی پرده فرصتی عالی و بینظیر است، اما با این حال در مقایسه این بخش با دیگر بخشها به عنوان یک علاقهمند به سینمای ایران خیلی محظوظ نمیشوم. برای مثال ترجیح میدادم یک اثر از دوره قبلتر بود، دو اثر از دوره میانهتر و یک اثر هم خیلی متاخر و جدیدتر. به نظر من این ترکیب میتوانست تصویری بهتر به مخاطب، چه ایرانی و چه غیرایرانی، از سیر رشد فنی و حرفهای و محتوایی کارها ارائه کند. مثلا در مورد فیلم آقای بیضایی، مرگ یزدگرد که یک اجرای تئاتری از ایشان است، به نظرم اگر به جای آن حتی چریکه تارا به نمایش درمیآمد بیشتر میتوانست اهدافی را که مد نظر شماست تامین کند.
من به نظر شما احترام میگذارم. اما وقایع فیلم مرگ یزدگرد در دوران ساسانی میگذرد و به همین ترتیب ما پیش میآییم تا در فیلم آقای رسولاف به وقایع سال ۲۰۰۹ در جامعه ایران میرسیم. از طرف دیگر ما مسابقه فیلم را در جشنواره تدارک دیدیم تا افراد در آن به دور از این نوع محدودیتها شرکت کنند و حدس میزنم که آثار برگزیده در این بخش کاملا آثار جدیدی باشند البته اطلاع موثقی از این موضوع ندارم. یکی دیگر از مشکلات ما در بخش سینما مشکل وقت بوده زیرا در اینجا حداقل زمان لازم برای نمایش یک اثر بیش از ۲ ساعت است که در صورت حضور کارگردان یا هنرپیشگان اثر این میزان بیشتر هم خواهد شد در حالی که این میزان در مورد برنامههای دیگر مثل رقص و موسیقی بسیار کوتاهتر از این است.
یک سوال دیگر که البته کمی هم از سر شوخطبعی است اینکه چرا در اغلب بخشها حضور خانمها خیلی پررنگ و قوی است اما وقتی به بخش سینما میرسیم بحث کاملا مردانه شده؟
بخشی از این موضوع به تعداد کم آثار در این بخش بازمیگردد یعنی فقط چهار اثر. البته گفتم که ما دوست داشتیم که خانم معتمدآریا هم در جشنواره حضور داشته باشند که ممکن نشد.
مثلا آیا این امکان فراهم نبود که خانم تسلیمی که خارج از ایران هستند و فیلمشان (مرگ یزدگرد) هم در جشنواره پخش میشود، حضور داشته باشند؟
متاسفانه خیر. البته در تمام بخشها همینطور بوده یعنی انتخاب آثار و پس از آن حضور هنرمندان مرتبط با آنها در جشنواره بعد از در نظر گرفتن کلیه جوانب و محدودیتهای انسانی، ممکن شده است. در جشنواره قبلی تیرگان ما تاکید زیادی بر حضور کارگردانان آثار داشتیم که متاسفانه هیچکدام نتوانستند در جشنواره حاضر شوند به همین دلیل هم این بار تاکید را بر فیلمها گذاشتیم به این ترتیب که خواستیم فیلمهای کمتر دیده شده را نمایش دهیم. این موارد میتوانستند فیلمهای خیلی قدیمی و یا فیلمهای کاملا جدید باشند چون نمایش فیلمهایی که امکان دیدن آنها از طریق رسانههای تصویری وجود دارد، از نظر ما فکر خیلی جالبی نبود.
اگر ممکن است در مورد ویژگیهای برنامه قابل توجه باله ایرانی کمی برای ما توضیح دهید و این که نتیجه معرفی چنین نمونه کاری در امریکای شمالی و تاثیر آن روی مخاطبان کانادایی چه خواهد بود؟
در اغلب کشورها رقص باله منحصر به فرهنگ آن کشور وجود دارد و ایران از جمله معدود کشورهایی است که فاقد این شکل از هنر است. اصولا آموزههای رقص باله شامل فنون و تکنیکهای اساسی رقص است و حتی در برخی از شیوههای مدرن رقص، کار با آموزش باله آغاز میشود. موسیقی غالب این آثار هم موسیقی کلاسیک است اما در کار آقای کیان از موسیقی سنتی ایرانی استفاده شده است که کار کاملا نویی است.
به نظر میرسد که این تلفیق خیلی هم خوب انجام شده است.
دقیقا. به دلیل اینکه ایشان با چندین حوزه مختلف هنری از جمله طراحی و گرافیک و بعد از آن رقص آشنایی دارند. ایشان حتی در یک بخش از کار خود از موسیقی فولکلور گیلکی هم استفاده کرده است و در طراحی رقص آن بخش هم به زیبایی هرچه تمام رقص باله را با حرکات رقص گیلکی ترکیب نموده است. قطعه ویس و رامین را هم منحصرا برای جشنواره تیرگان آماده کردهاند.
آیا کارهای ایشان در امریکای شمالی شناخته شده است؟ قبلا جایی در کانادا یا امریکا اجرای برنامه داشتهاند؟
در کانادا که به طور قطع پاسخ منفی است و این اولین بار خواهد بود اما در مورد امریکا مطمئن نیستم. در اروپا هم کارهای ایشان کاملا شناخته شده است.
آیا برای معرفی کار ایشان به بخش حرفهای در کانادا حرکت خاصی صورت گرفته است؟ آیا فکر میکنید که دست اندرکاران و متخصصان در حوزه باله در روز اجرای برنامه حضور داشته باشند و ایشان به درستی به جامعه کانادایی معرفی شوند یا خیر؟
امیدواریم که این اتفاق بیفتد. برای مثال من با خانم کارن کین، مدیر هنری باله ملی کانادا، تماس گرفتم و از ایشان برای تماشای کار دعوت کردم که متاسفانه در آن روزها ایشان در تورنتو حضور ندارند. امیدوارم که با انعکاس درست این وقایع در مطبوعات کانادایی و غیر ایرانی و همینطور شبکههای آشنایان ما، این مهم ممکن شود. البته دامنه فعالیتهای ایشان بسیار گسترده است که از جمله معروفترین آنها پروژه رقص جوانان اروپا است که از چندین سال پیش آغاز شده و در این پروژه به گزینش رقصندههای جوان از ملیتهای مختلف سراسر اروپا برای رقص ایرانی اقدام کردهاند. در سال ۲۰۰۸ از نزدیک شاهد بخشی از این پروژه بودم که با الهام از آثار مرحوم ممیز اجرا میشد.
سوال بعدی من درباره برنامه رقص راه ابریشم است؟ بفرمایید چه میزان از این برنامه به رقص ایرانی مربوط میشود و از آنجا که مدیر اصلی این برنامه فردی غیرایرانی است فکر میکنید که این موضوع در جامعه ایرانی تورنتو با چه بازخوردی مواجه خواهد شد؟
سوال جالب و چندلایهای است. خانم لورن ویکتوریا گری در این زمینه تحصیلات آکادمیک دارند و سابقه طولانی فعالیت. تا کنون هم توانستهاند برای فعالیتهای خود جوایز متعددی را تصاحب نمایند و در سطح بینالمللی شناخته شده هستند. در برنامه راه ابریشم هم دو یا سه قطعه رقص با موسیقی ایرانی اجرا میشود و البته یک قطعه رقص استکان یا رقص چای که اجرایی فولکلوریک است هم در برنامه ایشان گنجانده شده است. خانم گری امریکایی هستند اما تنها کسی نیستند که به هنر ایرانی یا جنبههایی از آن علاقه داشته و به آن پرداختهاند. در این گونه موارد آنچه برای ما اهمیت داشته این بوده که ببینیم کسی که مثل ما در ایران و با فرهنگ ایرانی بزرگ نشده چگونه و از چه زاویهای به پدیدههای فرهنگی ما نگاه میکند، ما را چطور میشناسد تا از این طریق بتوانیم با نگاه به خود از دریچهای تازه خود را بهتر بشناسیم.
به عنوان آخرین سوال میخواستم از شما یک پرسش سخت بپرسم. اگر فردی نتواند در همه برنامهها شرکت کند و فقط بخواهد در پنج برنامه حضور داشته باشد، شما کدام برنامهها را پشنهاد میکنید؟
از نظر من هر ۷۸ برنامه. اما فکر میکنم این موضوع به علاقه و سلیقه فرد بستگی دارد. علاقهمندان به هنرهای تجسمی میتوانند در نمایشگاهی که به همت آقای مجید عباسی از آثار گرافیک ۴۴ نفر از هنرمندان ایرانی تهیه شده شرکت کنند. نمایشگاه هنرهای تجسمی هم هست که خانم ساناز مزینانی در دو تور مجزا به معرفی آثار میپردازند. هنرمندان بخش هنرهای تجسمی آقایان رضا اویسی و رضا درخشانی به همراه خانم ساناز مزینانی جلسهای در زمینه هنرهای تجسمی در ایران خواهند داشت. در زمینه موسیقی و رقص تعداد برنامههای ما بیشتر است و در همه زمینهها و سبکها هم کاری ارائه شده است. برنامههای مربوط به خانوادههای دارای فرزند هم در جشنواره بسیار دیدنی است.
آیا این برنامهها فقط برای سرگرم کردن کودکان است یا جنبههای آموزش فرهنگ ایرانی را هم در خود دارند؟
البته وجه آموزشی هم دارند از جمله برنامه آموزش رقص توسط خانم مینو اخلاقی، آموزش دف توسط آقای آراز نایب پاشایی، آموزش و صحبت درباره تار توسط ارژنگ سیفیزاده و برنامه فوقالعادهای از خانم ویدا قهرمانی شامل عروسکگردانی و هم آموزش عروسکسازی. خانم آوا هما قرار است برای برنامه خانواده به زبان انگلیسی داستانگویی کنند. خانم پریسا قوامی، مدیر بخش برنامههای خانواده، موارد سرگرمکننده زیادی برای کودکان و نوجوانان تدارک دیدهاند از جمله ساخت سفره هفتسین و یا نقاشی صورت. برنامه قصهگویی داریم از آقای اریل بالوی به زبان انگلیسی که با موسیقی آقایان کوشا نخعی، شاهین فیاض و حماسه دانشزاد همراه خواهد بود.
ممنون از مشاوره شما. راهنماییهای بسیار خوبی بود. من از صحبتهای شما متوجه شدم که باید هر چهار روز را در تیرگان حضور داشته باشیم و تازه در صورت امکان خودمان را هم تکثیر کنیم تا بتوانیم برنامههایی را که با هم همپوشانی دارند از دست ندهیم!
البته بعضی از برنامهها تکرار میشوند و این موضوع کار را تا اندازهای برای شما راحتتر میکند.
ممنون از این قوت قلب. اجازه بدهید من هم خبر خوبی به شما بدهم و آن اینکه طی چند روز آینده کار بسیار بزرگ و تلاشهای دوساله شما و همکارانتان در تیرگان امسال به ثمر خواهد نشست و با موفقیت به پایان جشنواره خواهید رسید. از وقتی که در میان انبوه کارهای خود در اختیار ما گذاشتید بسیار بسیار سپاسگذارم. به شما و همه دستاندرکاران خسته نباشید و دست مریزاد میگویم. حتما در روزهای جشنواره در کنار شما خواهیم بود تا از نتیجه کار شما بهرهمند شویم.
ممنون و به امید دیدار در تیرگان ۲۰۱۱.
ثبت دیدگاه