این هفته در حالیکه رقابتهای انتخاباتی در کبک مرتبا گرمتر میشود، دو استعفای بسیار مهم و البته غیر منتظره در سایر مناطق روی داد. یکی در دولت فدرال و دیگری در دولت البرتا که البته میتواند تاثیرش بسیار عمیقتر از محدوده این دولت باشد.
خداحافظی قدیمیترین عضو کابینه هارپر از دولت
اگر چه دولت هارپر چند عضو کلیدی و مهم دارد اما جیم فلاهرتی با همه آنها یک تفاوت عمده داشت، او تنها وزیری بود که در ۸ سال گذشته یعنی از زمان به قدرت رسیدن هارپر، وزیر داراییminister finance بود و هیچگونه جابجایی در کابینه تجربه نکرده بود. در واقع اگر بدانیم که عمده تبلیغات هارپر بر روی موفقیتهای اقتصادی دولتش بوده و همچنان که برخی تحلیلگران بیان کردند، برند هارپر-فلاهرتی را نتیجه این دوره همکاری بدانیم، این استعفا و خروج از کابینه را باید پایانی بر یک دوران دانست.
موافقان و منتقدان فلاهرتی در فاصله این سه روز نکات مختلفی از ضعفها و قوتهای وی بیان کردند اما یک نکته مهم این است که حتی منتقدین در مجموع از وی به نیکی یاد کرده و کارنامه کاری او به ویژه در دوران سخت رکود اقتصادی را مثبت ارزیابی کردند. البته شکی نیست که فلاهرتی این شانس را داشت که سکان اقتصاد کانادا را از دستان یکی از بهترین وزیران دارایی کانادا که بعدا نخست وزیر این کشور شد (پل مارتین) تحویل گرفت اما مجموعه سیاستهای وی هم برای اینکه کانادا بتواند آخرین کشوری باشد که وارد دوران رکود شد و اولین کشوری که از آن خارج شد، بسیار موثر بود. به ویژه نباید از یاد برد که در فاصله آن سالهای بحرانی، ۷۵ درصد اقتصاد کانادا درگیر اقتصاد همسایهای بود که بدترین شرایط اقتصادی دوران رکود را تجربه میکرد و در واقع باعث و بانی اصلی آن رکود عمیق و طولانی بود.
از فلاهرتی که زمانی برای رهبری حزب محافظهکار استان انتاریو تلاش کرد – و البته موفق نشد به این سمت برسد- و بعد به دعوت هارپر به کابینه حزب محافظهکار فدرال رفت تا همین ۲-۳ سال پیش به عنوان یکی از جانشینان بالقوه هارپر برای رهبری حزب یاد میشد اما بعد از اینکه در ۱-۲ سال گذشته اقتصاد کانادا نتوانست آن طور که باید و شاید شکوفا شود و خود فلاهرتی هم با بیماری پوستی عجیبی مواجه شد این جایگاه تا حد زیادی متزلزل شد. با این حال او همواره تاکید میکرد که نمیخواهد سیاست و شغلش را کنار بگذارد و در بزرگترین تغییرات کابینه که سال ۲۰۱۳ رخ داد و هارپر یک خانهتکانی شدید انجام داد، بهرغم همه شایعهها، فلاهرتی سر جایش باقی ماند. حتی ۴ ماه پیش در پاسخ به خبرنگاران گفته بود که در انتخابات سال ۲۰۱۵ مجددا شرکت میکند پس وقتی در ساعات بعد از ظهر سهشنبه ۱۸ جولای خبر استعفایش را اعلام کرد و گفت که از ژانویه و بعد از گفتگو با اعضای خانواده به این تصمیم رسیده و در این فاصله به چند تن از دوستانش هم این تصمیم را اعلام کرده باز کمتر کسی بود که از شنیدن این خبر شوکه نشود.
البته در جریان ارائه بودجه امسال در ماه فوریه (که برخلاف همیشه، حدود یک ماه زودتر عرضه شد) با حذف یکی از مهمترین قولهای انتخاباتی محافظهکاران از قانون بودجه -یعنی امکان تقسیم درآمد بین زوجهای بچهدار برای کاهش مالیات خانواده-، بین فلاهرتی و چند تن از اعضا استخواندار کابینه از جمله جیسن کنی اختلافاتی پدید آمد و حتی سطح نزاع تا هارپر هم بالا رفت و شاید این یکی از دلایلی باشد که استعفای فلاهرتی را دستکم به جلو انداخته باشد. در این مورد بسیاری معتقدند که فلاهرتی با اتخاذ یک تصمیم از زاویه یک اقتصاددان، بر علیه وجه سیاسی-تبلیغاتی حزب که در انتخابات آتی اهمیت دارد عمل کرده است. چه دلیل این امر این باشد یا نه، به نظر نمیرسد که جو الیور، جانشین فلاهرتی یک وزیر دائمی برای مهمترین پست کابینه هارپر باشد و وی در صورت پیروزی در انتخابات سال ۲۰۱۵ باید فکر یک اقتصاددان همفکر، همراه و معتبر باشد. موردی که یافتنش برای وی هر روز دشوارتر از قبل به نظر میرسد.
پیروز بزرگ انتخابات البرتا و خداحافظی زود هنگام
همه آنها که مسائل سیاسی کانادا را دنبال میکنند به خاطر دارند که خانم الیسن ردفورد با چه دشواری توانست به یک پیروزی خیرهکننده در انتخابات البرتا دست یابد و رقیب به شدت دست راستی خود را شکست دهد. اما با افشای جزییات پرداختهای خارج از قاعده، او از مدتی قبل تحت فشار بود. با این حال هیچکس انتظار نداشت که با چنین سرعتی از رهبری حزب و نخست وزیری استعفا دهد. چهارشنبه ۱۹ مارچ ۲۰۱۴، او اعلام کرد که یکشنبه همین هفته، آخرین روز کاری وی خواهد بود. بدین ترتیب او به سرنوشت چند رهبر قبلی حزب محافظهکار البرتا دچار شد. درست است که که این حزب بیش از ۴ دهه سکان رهبری استان را برعهده دارد اما رهبرانش عموما با مسائلی مشابه، درگیر اختلافات درونی حزبی میشوند که به دلیل حضور مداوم در قدرت، روشهای پالایشی مناسب و کار سیاسی زیر فشار احزاب مخالف را تمرین نکردهاند و به همین دلیل خطاهای کوچک به بزرگ و آنها به سلب اختیار و فروافتادن از قدرت ختم میشود؛ اتفاقی که برای رهبری چون ردفورد بهرغم همه شایستگیهایش و از جمله موفقیت در اداره امور استان و ارائه یک بودجه متناسب و بدون کسری افتاد. باید دید کدام چهره حزب محافظهکاران پیشرو استان سکان امور را در دست میگیرد و او چه سرنوشتی خواهد داشت.
ثبت دیدگاه