در برخی از مطالبی که پیشتر هم در این سایت انعکاس یافته به تاثیر فراگیر شدن استفاده از شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک در تغییر روابط بین نیروی کار و مدیران موسسات و بنگاههای اقتصادی اشاره کردهایم. هرچه بیشتر میگذرد ابعاد جدیدتری از این وقایع در حال آشکار شدن است.
مطلب زیر به اولین پروندههای حقوقی از نوع خود در کانادا و امریکا اشاره دارد که کاربرد نادرست فیسبوک، آنها را پدید آورده است. همه اینها یک هشدار برای استفاده کنندگان از این نوع امکانات است که دریابند تعریف حریمهای خصوصی بعد از ابداع شبکههای اجتماعی با چالشهای جدی روبرو شده است و لذا باید در این باره دقت بیشتری داشت.
دو فروشنده ماشین به دلیل بدگویی از رئیس خود در فیسبوک، اخراج شدند
کانادا را هم به فهرست کشورهایی اضافه کنید که در آن استفاده از فیسبوک میتواند برای موقعیت شغلی افراد خطرناک باشد.
دو کارمند در یک بنگاه فروش ماشین در استان بریتیشکلمبیا به دلیل مطالبی که در مورد کارفرما و مدیر خود در فیسبوک نوشته بودند، از کار برکنار شدند. هیئت بررسی مسائل مربوط به کار در این استان نیز حکم اخراج آنها را مورد تایید قرار داد.
به نظر میرسد که این اتفاق که در شهر پیتمیدوز – در فاصله کمی از شهر ونکوور- رخ داده و آنچه که بعد از آن پیش آمده است، اولین مورد اینچنینی در کانادا باشد.
آقای دانلد ریچارد که در این پرونده وکالت کارفرما را بر عهده داشته میگوید: «حداقل این اولین پرونده فیسبوکی است که به گوش عموم میرسد.» اما او معتقد است که از این به بعد باید منتظر موارد بیشتر هم باشیم زیرا هنوز آنطور که باید این جریان راه نیفتاده است.
در این پرونده قضیه از این قرار بوده که این دو کارمند در فیسبوک به کارفرمای خود چند افترای بیجا زده بودند. برای مثال او را به دستداشتن در بیزینس نادرست متهم کرده بودند، گفته بودند که او از مدیران خود میخواهد که روابط ناسالم با هم داشته باشند و از رفتار خشن با نیروهای خود لذت میبرد.
آقای ریچارد میگوید: «به نظرم در این پرونده شانس با من بوده که به موارد و مصادیق کاملا روشنی اشاره شده بود.»
علاوه بر این برخی از این پستها از محل کار ارسال شده بود و یکی از مدیران نیز خود جزو دوستان این دو نفر در فیسبوک محسوب میشد، البته برای مدتی محدود از زمانی که این اتفاقات در آن افتاده بود.
این پرونده وقتی پیچیدهتر شد که معلوم شد که این محل عضو اتحادیه the United Food and Commercial Workersبوده که یکی از این دو نفر از بنیانگذاران آن محسوب میشده و نفر دوم هم از حامیان آن بوده است. بنا بر این وکیل مدعی در این پرونده ادعا کرده است که این اتحادیه در جریان فعالیتهای این دو نفر بوده و به همین دلیل پای اتحادیه مذکور نیز به این پرونده گشوده شده است.
خانم آلیسون ماتاچسکی، معاون ریاست هیئتبررسی مسائل مربوط به کاراستان بریتیش کلمبیا در گزارشی که بر این پرونده نوشته است، میگوید که زمانبندی تصمیمگیری در مورد این پرونده فیسبوکی را «کمی گیجکننده و مشکوک» میبیند اما از سوی دیگر کار کارفرما را در اخراج این دو نفر کاملا تایید میکند زیرا آنچه آنها انجام دادهاند بسیار خطا بوده و آنها در این مدت به نظراتی که دیگران در مورد نوشتههایشان میدادهاند نیز کاملا بیتوجه بودهاند.
بر اساس نظر متخصصان امر، این واقعیت که همه این اتفاقات در فیسبوک رخ داده و نه به صورت حضوری و در محل کار، چیزی را تغییر نمیدهد. یکی از این افراد، رندال کریگ، مشاور و نویسنده کتاب تازه انتشار یافته Social Media for Businessاست که در این مورد میگوید: «برای مردم خیلی راحت است که بگویند در واقعیت که هیچ اتفاقی نیفتاده است. اما فیسبوک همان کاری را میکند که باید بکند یعنی انتشار افکار شما بر روی شبکهای که به آن متصل هستید. در این مورد، صدها و صدها نفر در یک شبکه حضور دارند. موضوع فقط چند نفر آدم که دور یک میز در یک کافه نشسته باشند نیست.»
در این حوزه رسانهای جدید، اتفاقات زیادی در حال رخ دادن است و پرونده دیگری نیز در همین بستر یعنی فیسبوک در ایالات متحده در جریان است که آقایان ریچارد و کریگ از نزدیک به نظاره آن نشسته و در حال بررسیاش هستند. در این پرونده، هیئت بررسی مسائل مربوط به کار امریکا مشغول رسیدگی به موضوع مناقشه میان یک نیروی کار و کارفرمای او یعنی شرکت American Medical Response of Connecticutاست.
هیئت معتقد است که برکناری خانم داونمری سوزا از کار خود به عنوان یک متخصص پزشکی اورژانس غیرقانونی بوده است. علت این برکناری انتقاد این خانم از سوپروایزرش در صفحه فیسبوک شخصی خود و نیز تبادل پیامهایی در همین زمینه با دیگر کارکنان شرکت بوده است.
لیف سولمن، مشاور ارشد این هیئت در اینباره میگوید: «این تبادل نظرها درست مثل این میماند که کارمندان به هنگام آب خوردن کنار آبسردکن با هم درباره کار حرف بزنند. موضوع اینجاست که کارمندان برای حرف زدن با هم در مورد مشکلات ومسائل کاری هیچ محدودیتی ندارند و قانون هم در این مورد از آنها حمایت میکند.»
این پرونده هم درست همانند پروندهای که در استان بریتیش کلمبیای کانادا در جریان است، اولین پرونده از این نوع یعنی نوع فیسبوکی در ایالات متحده امریکاست، البته با این توضیح که این دو پرونده از نظر شرایط و ماهیت کاملا با هم تفاوت دارند.
در پرونده امریکایی، خانم سوزا در زمانی که به خودش تعلق داشته و از کامپیوتر شخصیاش مطالبی را روی فیسبوک منتشر کرده، گرچه به گونهای مطلب را عنوان کرده که سوپروایزرش تلویحا یک بیمار روانی معرفی شده و البته با بالا گرفتن جنجال پرونده بریتیش کلمبیا او هم دست از ادامه کار کشیده است.
آقای کریگ میگوید: «به محض اینکه کسی در فیسبوک یا هرجای دیگری به محدوده حرفهای افتراآمیز و بدگویانه وارد شود، این حق را به طرف مقابل خود داده است که او هم وارد بحث شود و بگوید که حرفهای او را قبول ندارد.» آقای ریچارد هم در تایید این حرف میگوید: «حوزه آزادی بیان بسیار گسترده است اما به اعتقاد من آزادی بیان به گوینده این حق را نمیدهد که هر حرفی را درباره هر کسی بزند، حتی اگر مستقیما در محل کار نباشد.»
اما تازه بودن نسبی پدیدههایی چون شبکههای اجتماعی از جمله فیسبوک، سبب شده تا هنوز نقاط مبهم زیادی درباره آنها برای کارمندان و کارفرمایان وجود داشته باشد. به اعتقاد آقای کریگ هنوز قراردادهای اجتماعی برای این پدیدهها تنظیم نشده است. او بر این باور است که کارفرمایان باید همانطور که در مورد استفاده از اینترنت و ایمیل محل کار قوانینی دارند، در مورد استفاده از این شبکهها نیز قوانینی وضع نمایند چون اگر قوانین مشخصی در مورد استفاده از این شبکهها در محل کار وجود نداشته باشد …خیلی عجیب نیست که کارکنان ندانند استفاده از این اسباببازی تازه چه خطراتی ممکن است برایشان در پی داشته باشد.
برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید.
ثبت دیدگاه