در عصر جهانیشدن بازارهای اقتصادی، پیمانهای منطقهای اهمیتی چند برابر یافتهاند چرا که بر مبنای توافقات بین اعضا، پتانسیلهایی در میان این کشورها میتواند شکل بگیرد که به توانایی بیشتر آنها در نقشآفرینی بینالمللی بیانجامد. برعکس، چنین توافقاتی میتواند به تضعیف برخی تواناییهای یک یا چند عضو آن منجر شود. کانادا عضو یکی از مهمترین این پیمانها یعنی نفتا است که به دلیل حضور دو کشور از مهمترین کشورهای صنعتی و ثروتمند جهان (کانادا و آمریکا)، یک بازار بزرگ، پرجمعیت و پردرآمد مصرف کننده و ترکیب متنوعی از نیروهای کاری ارزان (در جنوب-مکزیک) و متخصص (در کانادا و آمریکا) این پیمان را به بزرگترین قطب اقتصادی امروز تبدیل کرده که مرتباً در حال رقابت با قطب دیگر، اتحادیه اروپا است. این مقاله که البته لحنی نسبتاً منفی دارد نگاهی به تجارب و دستاوردهای سالیان گذشته این پیمان برای اعضا داشته است که آگاهی از آن میتواند برای علاقهمندان مفید باشد.
توافقنامه منطقهای نفتا(NAFTA مختصر شده عبارت انگلیسی North American Free Trade Agreement است) از تاریخ اول ژانویه ۱۹۹۴ به طور جامع به اجرا درآمد. زیرا پیش از آن یعنی در ژانویه ۱۹۸۸ این موافقتنامه فقط بین کشورهای امریکا و کانادا امضا و از ژانویه ۱۹۸۹ اجرایی شده بود. مذاکرات در خصوص شرایط نفتا که عضویت مکزیک در منطقه تجارت آزاد را نیز شامل میشد، در سال ۱۹۹۲ آغاز و در دسامبر همان سال قطعی شد. این موافقتنامه سرانجام از اول ژانویه ۱۹۹۴ عملیاتی شد. این قرارداد منطقهای دو قرارداد مکمل دیگر از جمله قرارداد زیستمحیطی NAAEC(North American Agreement on Environmental Cooperation) و قرارداد مشارکت نیروی کار NAALC(North American Agreement on Labor Cooperation) را نیز شامل میشود.
طبق این موافقتنامه سه کشور ایالات متحده امریکا، کانادا و مکزیک باید قوانین جدید تجاری وضع کنند، به کاهش یا حذف تعرفههای صادرات و واردات بسیاری از کالاها و خدمات مبادرت نمایند و زیرساختی برای حل مشکلات حاصل از وضع قوانین تازه (از جمله قیمتشکنی اجناس، قوانین مخالف با نفتا و آژانسهایی که مسئول حل و فصل مسائل ایجاد شده هستند) را فراهم نمایند.
بر اساس این موافقتنامه تمام محدودیتهای تجارت و سرمایهگذاری میان کانادا، مکزیک و آمریکا در مدت ۱۵ سال و بهتدریج از میان رفت. اکثر تعرفههای تجارت محصولات کشاورزی میان آمریکا و مکزیک به سرعت برداشته شد و تعرفه ۶ درصدی محصولات کشاورزی (شامل ذرت، شکر و برخی میوهها و سبزیها) در مدت ۱۵ سال برداشته شد. علاوه بر این مقرر شد که مکزیک بخش مالی خود را به روی سرمایهگذاری آمریکا و کانادا بگشاید و تمام محدودیتها تا سال ۲۰۰۷ برداشته شود.
منافع و مضار عضویت در نفتا برای مکزیک
بعد از این عضویت میزان اشتغال در مکزیک افزایش یافت، اما بیشتر این افزایش اشتغال به کارخانههای امریکایی مربوط میشد که صاحبانشان به دلیل هزینههای پایین تولید و دستمزد ارزانتر، مکزیک را انتخاب کرده یا به عبارتی دیگر از شرایط این کشور سوءاستفاده میکردند و این یعنی همان چیزی که مؤسسین نفتا محو آن را در منطقه تعهد کرده بودند. در این میان بخش کشاورزی به شدت مغشوش شد، و کار در این کشور با ناامنی شغلی، کم شدن مزایا و تصویر مبهم از آینده همراه شد.
منافع و مضار عضویت در نفتا برای کانادا
موافقتنامه نفتا بر انسجام و یکپارچگی جامعه کانادا و رفاه اکثریت کاناداییها تاثیر منفی داشته است. البته بخشهایی از اقتصاد از این امر منتفع شده و درآمد گروه معدودی نیز به همین دلیل افزایش داشته اما تاثیر کلی این موافقتنامه چندان خوب نبوده است. متوسط رشد درآمد ثبت شده در دوره تجارت آزاد بدترین وضعیت را در مقایسه با تمام دورههای بعد از جنگ جهانی دوم داشته و نابرابری inequality درآمدها (بعد از پرداخت مالیات و نقل و انتقال) برای نخستین بار از دهه بیست میلادی به این سو افزایش نشان میدهد.
بارزترین وجه رشد این نابرابری در این بوده که ۱ درصد از پردرآمدترین و ثروتمندترین اقشار جامعه با استفاده از تلاش باقی جمعیت، بیشترین درآمد را کسب میکنند. رشد بیثباتی و عدم امنیت شغلی، بیتوجهی به تصمیمات اتحادیهها به دلیل اینکه سیاستهای آنها غالبا در تضاد با منافع صاحبان سرمایه است، فرسایش وضعیت اجتماعی کانادا و بالا رفتن مقدار وابستگی اقتصادی به امریکا از مشخصترین نتایج این دوره تجارت آزاد برای کشور کانادا بوده است.
بدهیهای ملی و موازنههای تجاری تحت نفتا
در دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی میزان تجارت ایالات متحده امریکا با دو کشور کانادا و مکزیک ( توامان) به طور ثابت سیری نزولی را طی میکرد؛ هرچند که این سیر نزولی بسیار آرام و کند بود. اما بعد از اجرای مفاد نفتا در ۱۹۹۴ کشور امریکا از نظر اقتصادی بسیار توسعه یافت و با سرعت کاستیهای تجاری خود با شرکایش را جبران کرد.
بعد از شروع به کار نفتا، سیاست اقتصادی مکزیک که مبتنی بر یک اقتصاد باز بود، نتایج رضایتبخشی را از نظر اقتصاد ملی به دست نیاورد و عملکرد بسیار ضعیفی از خود نشان داد. به رغم رشد تجارت این کشور با ایالات متحده، تجارت جهانی این کشور سیری منفی را در پیش گرفته است.
در طول دوره اجرای قوانین نفتا، کشاورزان و دامداران کانادایی نیز با بدهیهای بالا مواجه شدند. قیمت محصولات کشاورزی افت شدیدی پیدا کرد، از درآمد مزارع به شدت کاسته شد و برنامههای ضروری برای امنیت بیشتر کشاورزی به حالت تعلیق درآمد. تجارت آزاد بینالمللی و سیاستهای محلی تنها به نفع معدودی از شرکتهای بزرگ و کلان کشاورزی بود و این در حالی بود که درست در همین مدت بسیاری از کشاورزان خرده پا و مشتریان جزء نیز از میان رفتند. در این دوره نرخ ورشکستگی کشاورزان کانادایی و بازپرداختهای عقبمانده وامهایی که آنان از بانکها دریافت کردهاند پنج برابر گذشته شده است.
نتیجهگیری
توافقنامه نفتا یک تجربه اجتماعی است که ۱۶ سال از عمر آن میگذرد و این مدت زمان خوبی بوده تا نتایج قابل بررسی از آن به دست بیاید. اکنون که به دههای تازه پا گذاشتهایم، بهترین زمان برای آن است که منافع و مضار حاصل از این توافقنامه برای همه طرفین آن با دقت بررسی شود. تنها در این صورت درخواهیم یافت که ادامه عمل به این توافقنامه اقتصادی هست یا خیر
ثبت دیدگاه