دوستانی که برای امر مهاجرت اقدام کردهاند یا در مرحله تصمیمگیری هستند و وقایع سیاسی کانادا را با دقت بیشتری پیگیری میکنند میپرسند آیا دولت اقلیت محافظهکار مدت طولانی بر سر کار خواهد ماند یا به زودی تغییر خواهد کرد. امید این عده بازگشت به حالت قبلی و امکان ارائه تقاضا ویزای مهاجرتی فدرال برای تمامی مشاغل است. این سوال خصوصاً پس از فعل و انفعالاتی که در آخرین ماههای سال 2008 اتفاق افتاد و در آن دو حزب مخالف لیبرال به ریاست استفن دیون و حزب دموکراتیک نوین (NDP) به رهبری جک لیتون با حمایت حزب کبکی برای ساقط کردن دولت هارپر و تشکیل یک دولت ائتلافی تلاش کردند به یک سوال مهم برای تمام کاناداییها تبدیل شده است. البته آن تلاش با تعلیق موقت پارلمان توسط هارپر تا ارائه لایحه بودجه در ژانویه 2009 و تغییر رهبری حزب لیبرال عملاً به نتیجه نرسید اما لبه تیز شمشیر استیضاح و رای به عدم کفایت دولت هنوز بالای سر هارپر باقی مانده و لذا سوال مطروحه کماکان پابرجاست.
چرا این سوال برای علاقهمندان به مهاجرت مهم است. دلیل اصلی آن را باید در تغییرات عمیقی دانست که در شیوه فعلی اتفاق افتاده است. برای کسانیکه سابقه شغلی در میان 38 شغل (یا حوزه شغلی) اعلام شده دارند، تغییر این دولت نگران کننده است و لذا آنها امیدوارند حداقل تا زمانیکه پرونده آنها وضعیت روشنی پیدا کند این دولت پابرجا بماند. اما شاغلان دیگر امید دارند که تغییر در دولت منجر به تغییر مقررات و بازگشت به وضعیت قبلی شود و آنها مجدداً بتوانند به صف درخواست کنندگان ویزای مهاجرت فدرال بازگردند. برای بررسی وضعیت احتمال تغییر در قانون سی-50 لطفاً به قسمت دوم این یادداشت مراجعه کنید. اما فعلاً بازگردیم به سوال دوستان.
واقعیت این است که بعید است تا پایان سال 2009 و احتمالاً حتی در سال 2010 جابجایی مهمی در عرصه قدرت دولت فدرال بیفتد چرا که:
در حال حاضر مهمترین حزب مخالف یعنی حزب لیبرال تعدا کرسیهای محدودی در مجلس فدرال در اختیار دارد و برای اجرای قصد خود به حمایت هر دو حزب مخالف دیگر نیازمند است. در حالیکه حزب جداییخواه بلاک کبکوا (حزب کبکی) در میان ساکنان کانادا منهای کبک از محبوبیت برخوردار نیست و در نوبت قبلی هم همراهی حزب لیبرال با این حزب به شدت به وجهه آن در میان غیرکبکیان آسیب وارد کرد. البته اگر هر سه حزب بخواهند صرفاً با رای عدم اعتماد خود (که در زمان رای گیری برای قوانین مهم چون لایحه بودجه امکانپذیرتر است) دولت را ساقط و تقاضای تجدید انتخابات کنند وضع اندکی فرق میکند. اما در این حالت باید سه امر محقق شده باشد تا حزب لیبرال متمایل به تجدید انتخابات باشد:
1- نظرسنجیها نشان دهند که رایدهندگان کانادایی مجدداً اقبال ویژهای به این حزب پیدا کردهاند و فاصله آن با رقیب معنادار شده است چرا که این حزب باید تلاش زیادی کند تا کرسیهای از دست رفته را بازپس بگیرد و از تشکیل یک دولت لرزان نظیر محافظهکاران هم اجتناب بورزد.
2- نظرسنجیها نشان دهند که رای دهندگان مایل به شرکت پای صندوقهای رای هستند چرا که رفت و آمد سریع دولتها و برگزاری دو انتخابات پشت سر هم در کمتر از سه سال آنها را خسته و دلزده کرده است، ضمن اینکه برگزاری هر انتخابات هزینه سنگینی بر جیب مالیات دهندگان کانادایی است و آنها باید احساس کنند این هزینه ارزشش را دارد؛
3- اوضاع اقتصادی شرایط رو به بهبودی را نشان دهد. واقعیت این است که در شرایط فعلی که تمامی شاخصههای اقتصادی رو به افول دارند و واضح است که ابزارهای محرک اقتصادی محدود و توام با ریسک هستند هیچ حزبی حاضر نیست صندلی راحت منتقد بودن را کنار بگذارد و قبول مسئولیت کند.
فراموش نکنیم که حزب لیبرال هماکنون در دو استان حساس انتاریو و کبک دولت اکثریت را دارد و باید با مشکلات ریز و درشت مسئولیت دست و پنجه نرم کند تا مطمئن باشد در پایان دوره قدرت را از دست نخواهد داد. دو حزب کوچکتر دیگر عملاً بدون نظر لیبرالها نمیتوانند تاثیر خاصی در فضای سیاسی پدید آورند. البته هر دو به شدت علاقهمندند تا هر زمان حزب لیبرال خواست اقدامی انجام دهد پیشقدم شوند . حزب NDP چشم به کرسیهای بیشتری دوخته که احتمالاً محافظهکاران از دست خواهند داد و حزب کبکی هم که هیچگاه در دولت فدرال نقش مستقیمی نداشته دوست دارد که از زاویه مخالفخوانی، قدرت خود را به هواداران جداییخواهش نشان دهد.
اما حزب محافظهکار هم که در سال 2008 به امید دست یافتن به دولت اکثریت خواستار برگزاری انتخابات زودرس شد و به رغم افزایش کرسیهایش نتوانست به آرزویش برسد قطعاً دست بدین کار نخواهد زد چرا که اوضاع خراب اقتصادی و کمتحرکی نسبی دولت در ارائه سریع راهحلهای موثر موقعیت هارپر را در نزد افکار عمومی تضعیف کرده است و شکست سنگین این حزب در انتخابات میاندورهای انتاریو که به دنبال شکست در انتخابات کبک و مبدل شدن دولت اقلیت لیبرالها به اکثریت در این استان اتفاق افتاد، نشان میدهد که رایدهندگان آمادگی کامل دارند که بار مسئولیت را از روی شانههای لرزان و ناتوان هارپر بردارند.
عامل دیگر تغییر رهبری در حزب لیبرال است. هارپر که به درستی و با موقعیتسنجی بی میلی طرفداران لیبرالها به استفان دیون را درک کرده بود خواستار انتخابات شد، انتخاباتی که به یکی از بدترین نتایج لیبرالها در تاریخ کانادا انجامید اما امروز او میداند ایگناتیف، رهبر جدید لیبرالها در نقطه مقابل دیون از نظر محبوبیت قرار دارد و میتواند به عاملی برای وحدت همه آنها و آمدنشان پای صندوقهای رای تبدیل شود. این در شرایطی است که هارپر خود یکی از غیرمحبوبترین رهبران محافظه کار بوده و میداند در زمانهای که همه چیز بر علیه اوست نباید دست به تغییری دیگر بزند.
در مجموع به نظر میرسد دولت لرزان کانادا حداقل تا یک سال و نیم دیگر در همین وضعیت عدم تعادل اما بدون تغییر باقی بماند. تا زمانیکه شرایط اقتصادی با نمایش اولین علایم مثبت، قدرت ریسک را به لیبرالها بدهد؛ در آن زمان آمارهای متعدد از وضعیت اقتصادی به همراه صف بلندبالای جنازه سربازهای کانادایی که از افغانستان بی انقطاع به اتاوا رهسپارند و درحالیکه رییسجمهورهمسایه جنوبی، باراک اوباما از حزب دموکرات بطور سنتی مدافع لیبرالهاست زمان انتخاباتی جدید فرا میرسد.
ثبت دیدگاه