گزارش موسسه همکاری و توسعه اقتصادی(OECD) درباره روند مهاجرت در جهان به تازگی منتشر شده است. بیست و نه کشور پیشرفته یا در حال توسعه عضو این موسسه که هر یک به دلایلی مقصد تعداد زیادی از مهاجرین در جهان هستند مکان انجام این تحقیقات بودهاند. در اینجا فشردهای از این گزارش به اطلاع شما میرسد.
گزارشهای جدید حاکی از آن است که مهاجرت از طریق عضو خانواده، یکی از موقعیتهای اصلی مهاجرت به ایالات متحده امریکا را تشکیل میدهد.
به تازگی گزارش موسسه همکاری و توسعه اقتصادی که با عنوان اختصاری OECDشناخته میشود در زمینه مهاجرت در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. وقتی صحبت از مهاجرت و مهاجر به میان میآید، صرفنظر از این که شما کدام طرف قضیه باشید، در سمت دریافت کننده مهاجر یا ارسال کننده آن، باید به این نکته توجه کنید که مهاجرت یک پدیده یا به عبارت بهتر یک نیاز جهانی است.
کشورهای عضو OECDشرکتکننده در این گزارش عبارتند از: استرالیا، اتریش، بلژیک، کانادا، شیلی، جمهوری چک، دانمارک، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، ایسلند، ایرلند، ایتالیا، ژاپن، کره، لوکزامبورگ، نیوزلند، نروژ، لهستان، پرتغال، جمهوری اسلوواکی، اسپانیا، سوئد، سوئیس، ترکیه، انگلستان و ایالات متحده امریکا.
در این گزارش ۳۵۸ صفحهای آمده است که «در مجموع بیش از ۶۰ درصد افزایش جمعیت در کشورهای عضو OECDبه دلیل پدیده مهاجرت است. این مقدار در کشورهای جنوب اروپا، اتریش و جمهوری چک بیش از ۸۵ درصد است.»
در این گزارش میخوانیم: «باید به خاطر داشته باشیم که در شرایط خوب اقتصادی مهاجران نقش سازندهای در اقتصاد کشورها داشتهاند و حال که شرایط نامساعد شده نباید آنها را یک بار اضافی تلقی نمود. مهاجرانی که اکنون بیکار هستند باید درست همانند دیگران این فرصت را داشته باشند که بر مهارتهای خود بیفزایند و بار دیگر در دوران بهبود اقتصادی جذب بازار کار گردند.» گرچه متاسفانه همه این طور به قضیه نگاه نمیکنند.
گزارش OECDبر مبنای تحقیق معتبری تهیه شده که نشان میدهد نقش نیروی کار مهاجر تا چه حد حیاتی است به ویژه در کشورهایی که فکر میکنند مالیات سنگینی بر دوش سیستم اجتماعی خود تحمیل کردهاند.
گزارش در ابتدای خود به این نکته اشاره میکند که کارهای سطح پایین (یا آنچه در امریکا معروف است به کارهایی که امریکاییها آنها را دوست ندارند) هر روز بیشتر از گذشته جذابیت خود را برای جوانها از دست میدهد. و در ضمن بر این نکته تاکید میکند که اگر به دلیل حضور مهاجران نبود، همین خدمات و کالاها چنان قیمتی پیدا میکرد که دسترسی به آنها برای عده بسیاری غیرممکن میشد.
در ضمن در بسیاری کشورها بین نیروی کار خروجی یعنی بازنشستگان و کارگران مسن و نیروی کار نچه در آآنچهو ورودی نیروی کار تعادل لازم وجود ندارد. ورودی تعادل لازم وجود ندارد. در بسیاری از موارد حجم نیروی کار ورودی بسیار کمتر از نیروی کار خروجی است. این به چه معناست؟ معنای این حرف این است که نیروی کار کافی برای پر کردن جاهای خالی شده و انجام امور رایج وجود نخواهد داشت. یکی دیگر از حوزههایی که در آینده به نیروی کار زیادی نیاز خواهد داشت، حوزه مراقبت از سالمندان و فرزندان مادران شاغل است.
البته هنوز هم برخلاف آنچه بسیاری تصور میکنند مهاجرت به امریکا فقط برای یافتن کار انجام نمیشود بلکه طبق آمارهای ارائه شده در این گزارش: «مهاجرت از طریق یک عضو خانواده در ایالات متحده امریکا (با ۶۵ درصد)، فرانسه و سوئیس مهمترین و پرتعدادترین نوع مهاجرت است.»
در این گزارش بخش جالبی هم به مهاجرت غیرقانونی و تلاشهایی که کشورهای مختلف برای مقابله با این پدیده انجام میدهند، اختصاص یافته است. با وجود اینکه در اغلب کشورها قوانین سختگیرانهتری در اینگونه موارد وضع شده اماهستند کشورهایی که خلاف این رویه را در پیش گرفتهاند، برای مثال: «… حداکثر زمان محدودیت برای ورود مجدد مهاجران غیرقانونی به خاک کشور اسپانیا از ۱۰ سال به ۵ سال تقلیل یافته است.» قانون جدید معقولتر به نظر میرسد و یکی از آن مواردی است که کشور ایالات متحده هم، که در آن ورود مجدد مهاجر غیرقانونی به مدت ده سال ممکن نیست، باید آن را مد نظر داشته باشد.
«… در سال ۲۰۱۰ دولت یونان لایحه جدیدی را ارائه کرده که طبق آن فرزندان مهاجرانی که در خارج از این کشور متولد شدهاند اما والدینشان برای مدت پنج سال متوالی به طور قانونی در یونان حضور داشته و خود نیز شش سال در این کشور به مدرسه رفته باشند بتوانند از حق شهروندی یونان برخوردار شوند.»
«در مقابل کشور انگلستان اخذ حق شهروندی را برای مهاجرانی که در خارج به دنیا آمده باشند محدودتر کرده است. قانون مرزها، شهروندی و مهاجرت سال ۲۰۰۹ سیستمی را برای اخذ حق شهروندی تعیین و معرفی نموده که در سال ۲۰۱۱ به اجرا گذاشته خواهد شد. در این قانون اصل بر این است که داشتن حق شهروندی بریتانیا یک امتیاز است که باید آن را کسب نمود و آن عده که این کشور را به عنوان محل زندگی خود انتخاب کردهاند باید برای رسیدن به مقصد و کسب امتیاز حق شهروندی آن تشویق شوند تا سفر خود را تا انتها به درستی ادامه دهند. در این مسیر گذراندن یک دوره الزامی شهروندی آزمایشی یا “probationary citizenship”در نظر گرفته شده که چنانچه این شهروند به عنوان یک شهروند خوب و فعال شناخته شود این دوره میتواند کوتاهتر شود و یا برعکس در صورت ارتکاب به جرم این دوره بلندتر یا به طور کلی متوقف میشود. برای نیل به این منظور مقرر شده تا یک سیستم امتیازدهی دائمی برقرار شود تا کار اعطای حق شهروندی تا حد امکان به درستی انجام بگیرد.
در ماه جون سال ۲۰۰۹ نیز یک لایحه مهم به مجلس اسپانیا راه یافت و مراحل بررسی خود را طی کرد. بر اساس این لایحه به کلیه خارجیها حتی آنها که مجوز اقامت ندارند این اجازه داده میشود که برای خود مجمع، انجمن و اتحادیه داشته باشند و به آنها حق اعتراض، تظاهرات و حتی اعتصاب داده میشود در حالی که پیش از این، این حقوق تنها به شهروندان اختصاص داشت. علاوه بر این طبق همین لایحه حق برخورداری از دادگستری آزاد و عدالت در همه زمینهها، همچون کلیه اسپانیاییها، به خارجیها نیز تعلق میگیرد.»
در کل باید گفت گرچه این گزارش میتواند مرجع خوبی برای بررسی شرایط کلی مهاجرت در جهان و آنچه در این زمینه اتفاق میافتد باشد اما بد نیست که سیاستگذاران کشورهایی چون آمریکا و کانادا نیز که مصر هستند تا در سیستم مهاجرپذیری کشور اصلاحاتی ایجاد کنند، آن را مد نظر قرار دهند.
اصل مقاله اینجاست.
گزارش کامل را اینجا ببینید.
ثبت دیدگاه