عمو نوروز یا سنتاکلاز؟
25 دسامبر 2015 - 3:18
بازدید 516
13

سازگاری با محیط جدید پس از مهاجرت جلوه‌های گوناگونی دارد. بعضی از آنها مهم‌تر به نظر می‌رسند و بعضی با این که مهم هستند قبل از مواجهه توجه زیادی را به خود جلب نمی‌کنند. یکی از چالش‌های پیش روی خانواده‌های مهاجر به‌خصوص آنهایی که  فرزند یا فرزندانی در سنین مختلف دارند چگونگی برپا داشتن مناسبت‌های […]

ارسال توسط :
پ
پ

سازگاری با محیط جدید پس از مهاجرت جلوه‌های گوناگونی دارد. بعضی از آنها مهم‌تر به نظر می‌رسند و بعضی با این که مهم هستند قبل از مواجهه توجه زیادی را به خود جلب نمی‌کنند. یکی از چالش‌های پیش روی خانواده‌های مهاجر به‌خصوص آنهایی که  فرزند یا فرزندانی در سنین مختلف دارند چگونگی برپا داشتن مناسبت‌های مختلف سالیانه است؛ چه مناسبت‌های ایرانی و چه مناسبت‌هایی که در کشور جدید مرسوم است. سال‌های اول مهاجرت حس و حال غریبی دارد. تازه‌مهاجر نه می‌تواند مناسبت‌ها و آیین‌های کشور خود را مانند گذاشته برگزار کند و نه قرابتی با مناسبت‌های کشور جدید احساس می‌کند. نه از نوروز لذتی می‌برد و نه با کریسمس ارتباط برقرار می‌کند. سخت است هیاهو و شادی مردم را در ماه‌های پایانی سال شاهد باشی در حالی که اصلا نمی‌دانی با این سال نو و تعطیلات آن چه کنی. سخت است نوروزت را در کنار هفت‌سینی دست و پا شکسته و تلفنی به خانواده خلاصه کنی و ناچار باشی روز اول عید و حتی ساعت تحویل سال را مثل روزها و ساعات عادی دیگر به سر کار یا مدرسه بروی؛ آن هم در سرمایی که نشانی از بهار در آن نیست.

در گذر سال‌ها نگاه آشتی‌جویانه‌تری نسبت به مناسبت‌ها، عیدها و آیین‌های کشور جدید پیدا می‌کنیم. به مرور می‌آموزیم از مناسبت‌ها، جشن‌ها و تعطیلات سالیانه که در این سوی مرزها برپا می‌شود لذت ببریم و از طرفی برنامه‌ها و مراسم دیرین خود را هم داشته‌ باشیم. با برگزار کردن جشن‌های مختلف در مناسبت‌هایی چون یلدا، چهارشنبه‌سوری و نوروز، برپا کردن بازارچه‌های نوروزی و رژه یا پرید، برگزاری کنسرت‌های مختلف، و خلاصه تمام گردهمایی‌های کوچک و بزرگ در کنار هموطنان خود، یاد می‌گیریم به آیین‌های خود رنگ و بوی جدیدی ببخشیم که هم آنها را در کوران دنیای جدید به فراموشی نسپرده باشیم و هم تضادی با شرایط زندگی جدید ایجاد نکنیم. خوشبختانه کشور کانادا از جمله کشورهای مهاجرپذیری است که مقوله چندفرهنگی را بسیار مهم می‌داند، به باورهای مختلف احترام می‌گذارد و تلاش نمی‌کند تا ریشه‌های فرهنگی نسل‌های دوم مهاجر را قطع کند. برای مثال چند سالی است که روز اول بهار در تقویم کانادایی نوروز نام گرفته و نوروز به رسمیت شناخته شده‌ است.

از طرف دیگر شاید بتوان گفت کودکان پل ارتباطی ما با این دنیای جدید هستند. آنها وقتی بی‌صبرانه برای رسیدن تعطیلات سال نو یا کریسمس روزشماری می‌کنند یا از ماه‌ها قبل برای جشن هالووین تدارک می‌بینند، دیگر نوروز یا کریسمس، عمو نوروز یا سنتاکلاز برایشان فرقی نمی‌کند. عاشق تعطیلی مدرسه و هدیه و مسافرت‌اند و از هر فرصتی برای شادبودن استقبال می‌کنند. در این میان همراهی با فرزندان در آفریدن روزهایی شاد و خاطره‌انگیز برای آنها در مناسبت‌ها و مراسم کشور جدید به آنها کمک می‌کند تا با محیط و همسالان خود احساس هماهنگی و یگانگی بیشتری داشته باشند و همین طور به ما کمک می‌کند تا به فرزندان‌مان نزدیک‌تر شویم و خود را هم در شادی آنها شریک کنیم.

اما در این میان یک نگرانی برای مهاجران وجود دارد و شاید یک سوال. چگونه کودکان خود را با مراسم آیینی و فرهنگی خود آشنا کنیم و چگونه  آنها را تشویق کنیم تا با ما در این برنامه‌ها همراهی کنند. ..

متن کامل این نوشته را در این صفحه از وبسایت نشریه پرنیان مطالعه کنید.

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

مراقب تشابه نام‌ها باشید! مارا با نام کنپارس به دوستان خود معرفی کنید.
This is default text for notification bar