ازدواج در معنای ابتدایی خود پیوند مبارکی است میان دو نفر که در حقیقت چیزی نیست جز پوشاندن لباس قانون به محبت و علاقهای که بین آنها وجود دارد. حال پیش میآید که این دو در دو سوی جهان میزیستهاند و به هر ترتیب رابطهای ایجاد شده و عشقی درگرفته است. در اینجا مقررات مهاجرتی به کمک عشاق دلخسته آمده و این امکان را برای آنان فراهم میکنند که شراب وصال را در سرزمینی مشترک بنوشند. و به تعبیری یکی از آنها برای در کنار یار بودن و ازدواج به کشور محل اقامت دلبر خود مهاجرت میکند. قاعده این است که کشورهای مهاجرپذیر در اینگونه موارد سخت نگیرند و به این خواست مشروع و انسانی همسران برای با هم بودن احترام گذاشته و در زمانی کوتاه این دو را به وصال هم برسانند. تا اینجای داستان زیباست و انسانی اما گاه همین عشاق را چارهای جز صبر و انتظاری طولانی و مواجه شدن با دستاندازهای متعدد برای رسیدن به یار نیست. دلیل آن چیست؟
تب مهاجرت در ایران و بسیاری دیگر از کشورها و روز بروز سختتر شدن مقررات مهاجرت باعث شده است که بسیاری از افراد به دنبال راههای میانبر و گاه متقلبانه برای رسیدن به مقصود باشند. بعد از سواستفاده از مقررات پناهندگی که اصولا برای موارد خاص پیشبینی شده و تنها برای کسانی است که در کشور خود جانشان در معرض تهدید است، سواستفاده از مقررات مهاجرتی مربوط به تسهیل ورود همسران شهروندان کشور میزبان بسیار فراگیر است. به تعبیر دیگر افراد زیادی به منظور مهاجرت به دنبال ازدواج هستند و برخلاف گروه اول برای رفتن به کشور مورد نظر تلاش میکنند فردی را یافته و به صورتی غیرواقعی ازدواجی ثبت کنند و جواز ورود به کشور مقصد را بیابند. از سوی دیگر هستند افرادی که در این سوی آب برای کسب درآمد حاضرند در این روند غیرقانونی درگیر شده و کام آن همسران دروغین را شیرین کنند. برای برخی در این تبدیل به تجارتی شده که با آن به کسب روزی حلال! مشغولند. خانمی به من مراجعه کرد که سالها بود در کانادا زندگی میکرد و از من در مورد امکان اسپانسر کردن سومین همسر میپرسید.
دستهای دیگر از گروه دوم برای رسیدن به مقصود هزینه هم نمیکنند بلکه تنها دلبری را سرمایه خود قرار میدهند. داستان پسران جوان از یک کشور آفریقایی را که در فرومهای اجتماعی به خانمهای کبکی ناامید از یافتن همسر ابراز عشق میکردند و دل میبردند چندی پیش در مطبوعات کانادا انعکاس گستردهای داشت. این جوانان زرنگ که امکان قانونی مهاجرت را نداشتند با فریب این زنان تنها و ناامید آنها را برای ازدواج با عشقی دروغین ترغیب میکردند و زنان خوشحال از یافتن مرد زندگی آن هم از جنس جوان و سرزنده آن خود را به آب و آتش میزدند تا یار دور از دیار را به زیر سقف مشترک بیاورند و خوشی آغاز کنند. طرفه آنکه یار به محض ورود به کانادا راه خود میگرفت و با پشت کردن به زن عاشق بیچاره بر ناامیدی و تنهایی آن زن برگ دیگری میافزود. این دسته از قربانیان هم پول از کف داده بودند که برای درخواست مهاجرت همسر هزینه کرده بودند و هم دلی شکسته را از فرودگاه به خانه میبردند که یار دروغین از همان آغاز، راه را کج کرده بود.
قوانین و مقررات کشورهای مهاجرپذیر مهاجرت برای ازدواج را میپسندند و قانونی میدانند اما ازدواج برای مهاجرت را غیرقانونی دانسته و در برخی موارد عملی مجرمانه میدانند. اما رفتار دسته دوم به شدت بر شرایط دسته اول سایه افکنده است و مانعی است برای تحقق سریع خواست انسانی و قانونی با هم بودن همسران واقعی. چرا که از یک سو دولتها مجبورند زمان زیادی را برای تشخیص دوغ و دوشاب صرف کنند تا مطمئن شوند که آن عاشق دلخستهای که درخواست رسیدن به یار را دارد در گفته خود صادق است و راه فریبکاری در پیش نگرفته و از سوی دیگر مجبورند مقرراتی را وضع کنند که تشخیص بعدی آنها را تا حدودی ضمانت کند.
در مورد کانادا سال گذشته به دنبال طرح دعاوی کلاهبرداری متعدد از سوی همان زنان قربانی اینترنتی، وزارت مهاجرت سختگیری را آغاز کرد. از یک سو روند رسیدگی به درخواستها طولانی شد چون رسیدگی دقیقتری به این درخواستها لازم بود؛ مواردی مانند اختلاف سن، سابقه آشنایی و میزان درگیری خانوادهها با توجه به آداب و رسوم کشور مادر به دقت مورد توجه قرار گرفت و در موارد بسیاری همسران مدعی عاشقی برای مصاحبهای نفسگیر دعوت میشوند.
از سوی دیگر برای اطمینان از اینکه کلاهبرداران و همسران دروغین سختتر نقشه خود را اجرا کنند قانونی گذراندند که همسرانی که کمتر از دو سال سابقه ازدواج دارند نمیتوانند بلافاصله اقامت دایم دریافت کنند و برای دو سال اقامت آنها مشروط به دوام ازدواج است. سالها پیش نیز محدودیتی ۵ ساله برای درخواست اسپانسر کردن همسر دوم قرار داده بودند که هنوز پابرجاست. بنابراین فردی که همسری را اسپانسر کرده است در صورت طلاق برای اسپانسر کردن همسر بعدی باید ۵ سال صبوری کند.
کوتاه سخن اینکه اگر قصد دریافت اقامت دایم دارید ازدواج راه آن نیست و به بیراهه نروید. برای ازدواج، مهاجرت کردن رواست و برای مهاجرت، ازدواج خطاست.
یادآوری: این یادداشت به بهانه موضوع ماه شماره سیزدهم پرنیان به تاریخ جولای ۲۰۱۳، با عنوان «مهاجران و زندگی مشترک» نگارش یافته است.
ثبت دیدگاه