رومانا کینگ -ماهنامه مانیسنس/ برگردان نادیا غیوری
چرا همیشه باید در مورد Show homeها یا نمایش خانههای مدل یک کمپانی محتاط بود؟ اگر خانهای که خریدید (پیشخرید) به موقع آماده نشد چه باید بکنید؟ چطور در هزینههای ارتقای وضعیت خانه صرفهجویی کنید؟ چطور خانه را با قیمت کمتری بخرید؟ اینها و چندین سوال دیگر که باید در زمان پیشخرید خانههای نو به آنها توجه کرد در این سلسله مقالات پاسخ داده شدهاند.
در مطالب مرتبط قبلی، در اولی به اشتباه اول در مورد خرید خانههای نو در کانادا یعنی مسحور خانههای نمونهای و مدل شدن پرداختیم و در معرفی اشتباه دوم بیان شد که متراژی که برای واحدها مطرح میشود معمولا با آنچه در ذهن مشتریان میگذرد تفاوت دارد و فضاهای غیرمفید هم در آن مصاحبه شده است . در سومی هم به اینکه برخی از خریداران قراردادهای خود را بدون مشاوره حقوقی امضا میکنند و بعد به دردسر میافتند اشاره شد.
در آخرین مطلب مرتبط پیشین به دو اشتباه چهارم و پنجم پرداختیم که اولی در مورد عدم توجه به بازرسیهای ضروری و دومی پذیرش سریع و آسان تاخیرهای سازندگان اشاره داشتند.
در این نوبت به اشتباه ششم میپردازیم.
اشتباه شماره ۶
فراموش میکنند که قرار است تا مدتی در جایی زندگی کنند که هنوز درگیر ساخت و ساز است
همه کسانی که تصمیم به خرید خانه یا کاندوی تازهساز میگیرند باید این نکته را در نظر داشته باشند که قرار است برای مدتی به جایی نقل مکان کنند که احتمالا همچنان کار ساخت و ساز در آن جریان دارد. برای مثال یکی از خوانندگان ما که وارد فاز اول تکمیل شده از یک مجموعه کاندوی سه فازی شده بود، آن روزها را اینطور به خاطر میآورد: «خیلی پرسرو صداست، همه جا پر از خاک است و کیفیت هوا هم که بسیار بد است. حتی بهترین فرنیسها (سیستم گرمایش و سرمایش) هم نمیتوانند از پس این همه غبار بربیایند. به همه اینها این را هم اضافه کنید که کل منطقه برای مدتی طولانی از هیچ نوع زیبایی بصری برخوردار نیست و راههای تردد هم تا مدتی بسته به فازی که کارگران در آن مشغول کار هستند مدام باز و بسته میشوند و خلاصه همهچیز برای یک مدت طولانی اعصابخوردی مهیاست.»
برخی دیگر هم مثل آقای جیسن ساکسون هستند که خود را از نظر ذهنی برای زندگی در یک محیط پر از ساخت و ساز آماده کرده و به این ترتیب حتی میتوانند این موضوع را به نوعی سرگرمی برای خود بدل کنند. آقای ساکسون میگوید: «میشود کمی نمک به این همه گرد و غبار اضافه کرد و تازه دیدن ساختمانهای درحال پیشرفت و اتمام خیلی هم جالب است.» در حقیقت فقط دو روز بود که ساکسون و همسایگانش واقعا احساس ناراحتی داشتند. ساکسون به یاد میآورد: «و آن هم زمانی بود که کمپانی سازنده تابلوی نهاییشدن را سر خیابان ما نصب کردند و دیگر هیچ کس نه میتوانست در آن تردد کند و نه ماشینش را پارک کند. به این ترتیب خیلی از همسایهها مجبور بودند از لای گل و خاکی که سرتاسر خیابان را پوشانده بودند، بپرند و به خانههای خود برسند.»
ادامه دارد… (این نوشتار در شماره هشتم پرنیان، نسخه کانادا منعکس شده است.)
ثبت دیدگاه