مجید بسطامی
در نوبت قبل، در پاسخ به دو پرسش:
- آیا کبک مکان مناسبی برای یک اقامت طولانی در کانادا است؟
- اگر قصد اقامت در کبک را داریم، بیشتر روی فراگیری انگلیسی متمرکز شوییم یا فرانسه؟
مطالب مرتبط اینجا می آیند.
در باره برخی نکات مهم و برجسته زندگی در کبک و خصوصا مهمترین شهر این استان، مونترال نکاتی بیان شد. دیدیم که زندگی در مونترال فواید متعددی برای تازهواردان دارد و البته نکات و موارد مهمی هم وجود دارد که باید به آنها توجه داشت و در راس آنها رابطه بین تاثیر زبان فرانسه در ابعاد مختلف زندگی در این استان است. حال میخواهیم به ابعاد دیگری از زندگی در استان بپردازیم. قبل از آغاز بررسی این موارد، مجددا تاکید میکنم که نگاه نگارنده به این مقوله اول، کارشناسی و خارج از پسند و ناپسندهای مرسوم است و دوم، از زاویه کسی است که در این استان مستقیما زندگی نمیکند و یافتههایش مبتنی بر بررسیها، مشاهدات و تحقیقات است و نه مواجهه حضوری و ملموس و سوم اینکه، هیچ سناریوی به طور تمام خوب یا کاملا بد درباره زندگی در کبک یا هر جای دیگر کانادا وجود ندارد و این شرایط، تواناییها، علایق، انتظارات و خلقیات افراد است که برای زندگی مکانی را نسبت به مکان دیگر مناسبتر یا نامناسبتر میسازد.
اما ادامه بحث،…
سیستمهای حمایتی و هزینههای زندگی
یکی از مواردی که برای هر تازهوارد و مهاجری به کانادا اهمیت دارد این است که «سیاستها و برنامههای آن استان برای حمایت از تازهواردان یا اقشار کمدرآمد چیست» و به موازات آن «برنامهها و امکانات رفاهی برای همه اقشار جامعه چه مواردی است؟» یعنی مالیاتی که توسط دولت جمع میشود تا چه میزان صرف رفاه و آرامش ساکنان استان و در اموری مثل بهداشت و درمان، آموزش، بهبود استانداردهای زندگی، گسترش خدمات رفاهی، …میشود و چه سهمی به افراد نیازمندتر میرسد. برخی از این برنامههای دولتی جنبههای عمومیتر دارند و طیفهای گستردهتری از جامعه را شامل میشوند و برخی خاصتر هستند و افراد یا گروههای محتاجتر را در برمیگیرند. هر دو این پرسشها اهمیت زیادی دارند. پرسشی که از جنبه عمومی میزان رفاه و حمایت پرسش میکند مهم است چون بر روی کاهش سطح هزینههای خانوار و تامین آسایش و رفاه با هزینه کمتر تمرکز دارد و پرسشی که از برنامههای ویژه سوال میکند برای تازهواردان اهمیت زیادی دارد چون اکثر مهاجران در سالهای نخست حضور در کانادا و قبل از یافتن شغلی متناسب و با درآمد مورد قبول، از سطح درآمدی بسیار پایین یا پایینی برخوردار هستند و آن برنامههای ویژه به آنها کمک میکند تا استانداردهای زندگی خود را در حد قابل قبولی حفظ کنند.
کبک به دلایل متعدد در مقایسه با سایر استانهای مرفه، دارای گستردهترین برنامههای حمایتی از هر دو جنبه عمومی و ویژه است. توضیح دلایل این موضوع از ظرفیت این بحث خارج است اما به صورت تیتروار، تاثیر از الگوهای دولت مادر (فرانسه) برخلاف سایر نقاط کانادا که پیرو الگوهای بریتانیایی هستند، منافعی که شعارهای تجزیهطلبانه برای کبک آورده و سبب شده دولت بتواند رفاه بیشتری برای مردم استان فراهم کند، حضور مداوم دولتهای سوسیالیست (چپگراتر) که شعارهای حمایتی، بخشی از برنامههای انتخاباتی و باور انعکاس یافته در پلتفورم آنها بوده و ریشههای تاریخی و روانی روح جمعی جامعه کبک (اگر به وجود چنین پدیدهای باور داشته باشیم!) سبب شده که تمایل به «توزیع رفاه»، بیش از «تولد ثروت» در دستور کار این جامعه باشد.
به هر حال مجموعه این برنامهها که در همه ابعاد زندگی خود را نشان داده سبب شده است که زندگی در کبک به طور متوسط خیلی ارزانتر از سایر نقاط کانادا باشد. در واقع، حتی اگر یک تازهوارد به حمایتهای مکمل هم نیازمند نباشد همین که در کبک زندگی کند تاثیر انواع سیاستهای حمایتی عام را که در مخارج روزمره او در قالب کاهش هزینه اسکان، حمل و نقل، تحصیل و…انعکاس یافته احساس خواهد کرد که نتیجه آن کاهش متوسط مخارج ماهانه او و محفوظ ماندن بیشتر ذخیره مالی همراهش خواهد بود. موضوعی که برای هر تازهواردی با هر میزان اندوخته، اهمیت دارد.
متوسط حقوق و دستمزد
در نقطه مقابل، متوسط درآمدی در اکثر مشاغل استان نسبت به ۳-۴ استان اصلیتر و اقتصادیتر کانادا پایینتر است. با مشاهده و مقایسه درآمدها میبینیم که این کاهش در رشتههای مختلف متفاوت است و معمولا بین ۱۰ تا ۲۵ درصد (و گاهی بیشتر) در نوسان است. البته باز تاکید میکنم که این اختلاف به صورت متوسط است و بسته به رشتههای شغلی و مکان زندگی تفاوت دارد. ممکن است شاغلان یک حرفه در یک شهر کوچک انتاریو از شاغلان همان رشته در شهر مونترال درآمد کمتری داشته باشند یا فردی با ۲۰ سال سابقه کار در یک رشته در مونترال بیش از متخصصی در همان رشته با ۳ سال سابقه کار در تونتو درآمد داشته باشد اما در شرایط مساوی (رشته، بخش تولیدی، سابقه کار و شهری با یک میزان اهمیت) معمولا درآمد در کبک پایینتر از ۳ استان مهم دیگر (انتاریو، بریتیشکلمبیا، البرتا) است. خصوصا در میان مشاغلی که تصمیمگیری درباره آنها به دولت استان مربوط میشود چون دولت این استان خیلی دست و دلباز نیست.
البته این قاعده ظاهراً در مورد حداقل پرداخت، صادق نیست. در زمان حاضر، در میان چهار استان نام برده شده، کبک با ۹.۶۵ دلار در ساعت برای حداقل پرداخت قانونی، بعد از انتاریو (با ۱۰.۲۵ دلار در ساعت) در جایگاه دوم است و البرتا با ۸.۸ دلار و بریتیشکلمبیا با ۸.۷۵ دلار در رتبههای بعدی قرار دارند. اما به خاطر داشته باشیم که بریتیشکلمبیا با دو جهش مداوم در حدود یک سال آینده (اول می ۲۰۱۲) به عدد برابر انتاریو (۱۰.۲۵ دلار در ساعت) خواهد رسید. نرخ مورد اعلام برای کبک هم مربوط به مشاغلی که در آن افراد میتوانند انعام دریافت کنند (که برای این مشاغل حداقل درآمد در کبک ۸.۳۵ دلار است) نمیشود. به عبارت دیگر، جایگاه کبک در مورد حداقل حقوق به زودی به رتبه سوم تنزل میکند و حتی هماکنون هم اگر بر اساس مشاغل بیان شده متوسطگیری شود شاید تفاوت معناداری با البرتا و بریتیشکلمبیا نداشته باشد. حتی اگر این جایگاه را هم بپذیریم باز معنای آن توجه بیشتر به طبقات کمدرآمد است چون در پلههای دریافتی بالاتر، رقم حقوق نسبت به سایر استانها فاصله میگیرد.
البته همین کاهش درآمد در کبک سبب میشود که در بسیاری از حالتها، مالیات کمتری هم به فرد تعلق بگیرد و در برخی از مشاغل با درآمد پایین یا میانه، دریافتی خالص فرد شاغل شاید تفاوت معناداری با یک ساکن انتاریو یا استانهای دیگر نداشته باشد اما به هر حال چنین احساسی از عدم تناسب دریافتی، خصوصا در مشاغل خیلی پردرآمدتر نظیر حوزههای مهندسی ارشد، پزشکی یا مدیریت کاملا وجود دارد. یکی از دلایل جابجایی زیاد شغلی بین استانی هم همین نکته است.
البته چون رفاه عمومی بالاست و سطح هزینهها هم پایینتر از سایر استانها، احساس عموم کبکیها این نیست که سطح زندگی آنها پایینتر از ساکنان سایر استانهاست. بلعکس خیلی از آنها حتی ممکن است وضعیت بهتری نسبت به هم رشتههایی خود مثلا در انتاریو داشته باشند اما زمانیکه به سراغ رشتههای با درآمد خیلی بالا میروییم که فرد شاغل میبیند رقم درآمدیاش پایینتر از همکاران سایر استانهاست، مالیات بیشتری باید پرداخت کند و بسیاری از خدمات رفاهی استان هم شامل حال او نمیشود (چون یا به دلیل درآمد بالا از شمول آن خدمات خارج شده و یا اصلا به واسطه ارتقا سطح زندگی عملا بسیاری از آن موارد- مثلا حمل و نقل عمومی ارزانقیمت در مونترال-برایش موضوعیت ندارد) ممکن است احساس کند که در استانی دیگر اوضاع اقتصادی بهتری خواهد داشت.
توجه داشته باشیم که اصل این بحث به صورت مقایسهای معنا دارد. یعنی کبک در مقایسه با سایر استانهای مرفه کانادا چنین است اما وقتی نوبت مقایسه کل کانادا با ایالتهای مختلف امریکا پیش میاید قصه شکل دیگری پیدا میکند. نباید این پارامتر را به عنوان تنها پارامتر در نظر گرفت بلکه در مقایسه و در کنار سایر پارامترها باید به آن پرداخت. همچنین بسته به رشته شغلی موضوع قابل طرح است چون مثلا در مشاغلی که بخش خصوصی در آنها فعال است، دسترسی به درآمدهای بالاتر امکانپذیرتر است.
ادامه این بحث در پست مرتبط بعدی به موضوع مالیاتها و نرخ بیکاری در استان خواهد پرداخت.
ثبت دیدگاه