تجربیات ارزشمند مهاجران در کانادا
06 نوامبر 2011 - 17:21
بازدید 295
10

کتاب جدید خانم آدرین کلارکسون، مهاجری از شرق که چندسالی نیز به عنوان فرماندار کل (گاورنر ژنرال) به خدمت مشغول بود، به نام «جایی برای همه ما: داستان‌های شگفت‌انگیز از تغییر و از دست دادن» به تازگی منتشر شده که سرشار است از تجربیات تلخ و شیرین مهاجران به کانادا. هر کسی که مدت زمانی […]

ارسال توسط :
پ
پ

کتاب جدید خانم آدرین کلارکسون، مهاجری از شرق که چندسالی نیز به عنوان فرماندار کل (گاورنر ژنرال) به خدمت مشغول بود، به نام «جایی برای همه ما: داستان‌های شگفت‌انگیز از تغییر و از دست دادن» به تازگی منتشر شده که سرشار است از تجربیات تلخ و شیرین مهاجران به کانادا.

هر کسی که مدت زمانی را در خارج از مرزهای کانادا زندگی کرده باشد متوجه شده است که کانادا کشور عجیبی است. موضوع اصلا آب و هوای خاص، برترین بودن در بازی هاکی یا سیستم فوق‌العاده بهداشت در این کشور نیست که ما را از هر جای دیگری از دنیا متمایز می‌کند.

عجیب بودن قضیه این‌جاست: شما به شهر ادمونتون رفته‌اید، سوار یک تاکسی می‌شوید که راننده آن یک سیاهپوست اهل سومالی است. او ۲۰ سال پیش برای فرار از جنگ داخلی در آن کشور به کانادا آمده و امروز دخترش یک بورسیه عالی برای ادامه تحصیل در رشته حقوق دانشگاه دوزبانه مک‌گیل به دست آورده است.

اگر دوست داشته باشید می‌توانید همه جا از این داستان‌ها بشنوید. به احتمال زیاد یکی از معتبرترین و تاثیرگذارترین وجوه اسطوره‌های ملی ما هم همین‌ داستان‌ها هستند – حتی اگر بخواهیم آنها را نادیده بگیریم. 

خانم آدرین کلارکسون، فرماندار کل اسبق کانادا و اهل ادمونتون، می‌گوید: «وقتی داستان زندگی خود را می‌نوشتم همه به من می‌گفتند این قصه خیلی غیرمعمولی و عجیب است اما من خودم اصلا این‌طور فکر نمی‌کنم. خیلی‌ها هستند که مسیر زندگی‌اشان مثل من بوده، یعنی تقریبا از هیچ چیز به چیزی قابل توجه رسیده‌اند. اصولاوقتی پناهنده‌ای وارد یک کشور می‌شود کسی از او انتظار زیادی ندارد.»

خانم کلارکسون در سال ۱۹۴۱ از جمله پناهندگانی بود که پس از حمله ژاپن به هنگ‌ کنگ، از این کشور به کانادا آمد. هرچه خانواده او داشتند از آنها گرفته شده و در خیابان فروخته شده بود. آنها با وجود آن‌که در آن زمان رسما اجازه بودن در کانادا را نداشتند، اما همه کسانی که در اطرافشان بودند، از همسایه دیوار به دیوارشان گرفته تا خانواده‌ای یهودی‌ که صاحب یک داروخانه در شهر اتاوا بودند– همان شهری که آنها ابتدا به آن وارد شدند- به آنها کمک کردند و حمایتشان نمودند. او در شهر تورنتو و سپس در شهر پاریس به دانشگاه رفت و بعد هم همان‌طور که همه می‌دانیم بعد از سال‌ها کار به عنوان یک شخصیت محبوب در شبکه CBC به عنوان گاورنر ژنرال (بالاترین مقام رسمی تشریفاتی در کانادا و نماینده مستقیم ملکه انگلیس در این کشور- مترجم) برگزیده شد و به مدت شش سال هم در این مقام خدمت نمود.

خانم کلارکسون و همسرش، آقای آرتور جان رالستون ساول، موسسه شهروندی کاناداییInstitute for Canadian Citizenship را بنیان نهادند که به اختصار به آن ICC نیز گفته می‌شود. این موسسه در واقع در ادامه فعالیت‌های خانم کلارکسون به عنوان گاورنر ژنرال تاسیس شد. همین اواخر او در شهر ادمونتون در جلسه اعطای شهروندی عده‌ای که در گالری هنر البرتا برگزار شده بود حاضر شد تا برای آنان سخنرانی کند. یکی از کارهایی که موسسه وی مبدع آن بوده است ایجاد امکانی به نام Cultural Access Pass است. این امکان در واقع مجوزی یک‌ساله است برای کسانی که حق شهروندی کانادا را دریافت نموده‌اند تا در این مدت بتوانند به رایگان از حدود ۱هزار موسسه هنری و فرهنگی و مکان تاریخی در سرتاسر کشور بازدید به عمل آورند.

او می‌گوید: «وقتی مهاجران به کانادا می‌آیند هم ما آنها را تغییر می‌دهیم و هم آنها ما را عوض می‌کنند. همین است که این پدیده را در این کشور تا این حد فوق‌العاده ساخته.»

خانم کلارکسون چنان محو ویژگی‌های استثنایی کاناداست که کتابی عمیق، الهام‌بخش، امیدوارکننده و جالب با عنوان «جایی برای همه ما» را به رشته تحریر درآورده است. او در این کتاب از آقای ناهد ننشی، شهردار شهر کلگری نیز نام برده که خانواده مسلمانش تقریبا با دست خالی از کشور تانزانیا به کانادا وارد شدند زیرا دولت تانزانیا در آن زمان همه دارایی آنها را بلوکه کرده بود. 

او در مورد ننشی می‌نویسد: «او خوب می‌داند که هر چقدر هم در ژاپن زندگی کند، هیچ وقت ژاپنی نخواهد شد و یا  هر چقدر در نروژ زندگی کند هیچ‌وقت نروژی نخواهد شد. اما به عنوان یک کانادایی نسل اولی او توانسته شهردار یکی از شهرهای بزرگ کانادا بشود. از این میزان از پذیرش و باز بودن یک جامعه نباید به سادگی گذشت. کشور کانادا و به ویژه بخش غربی این کشور، به همه مردم فرصت مقابله با موانع و حرکت به سوی آینده را اعطا می‌کند.»

در این کتاب از البرتایی‌های دیگری هم نام برده شده است. آقای جان ترن یکی دیگر از این افراد است که در سال ۱۹۸۰ (زمانی که هوای سرد و طوفانی ماه ژانویه بیداد می‌کرد) به عنوان یک پناهنده از ویتنام وارد شهر ادمونتون شد. او که یکی از کسانی بود که آن روزها به «قایق‌نشین‌ها» معروف بودند، امروز یکی از سرشناس‌ترین فیلمسازان مستند کشور است. آقای دیوید البهاری، که احتمالا یکی از بهترین نویسندگان صرب نسل خود است نیز از سال ۱۹۹۲ به این سو در شهر کلگری ساکن شده و مشغول به نوشتن است.          

به باور خانم کلارکسون پدیده «مقاومت» که سال‌هاست یکی از موضوعات و طرح‌های اصلی در داستان‌های پرفروش کانادایی بوده و هست، ریشه در حسی پویا و همچنان در حال تکامل از اعتماد به نفس دارد.

او می‌گوید: «در حال حاضر ما چنان غنی و آسوده خاطر هستیم که شاید حتی دوست نداریم روزی را به خاطر بیاوریم که با یک دست لباس، یک جفت کفش کهنه و چند تکه روزنامه برای گرفتن سوراخ‌های آن وارد این کشور شدیم. ما بر نداشتن‌ها غلبه کردیم و شاید دیگر حتی دوست نداشته باشیم که به آنها فکر کنیم.»

گرچه خانم کلارکسون در آن جلسه هیچ حرفی از سیاست نزد و یا به نقد مستقیم روش‌ها و سیاست‌های جدید مهاجرپذیری دولت محافظه‌کار نپرداخت اما پیش از آغاز جلسه و در صحبت‌هایی که خطاب به جمعی از سران کامیونیتی‌ها در ادمونتون ایراد می‌کرد، روزهای خوب گذشته را که در آن کانادا با روی باز پذیرای «قایق‌نشین‌ها» بود با اتفاق سال گذشته مقایسه کرد که در آن کشتی پر از پناهجویان تامیل توقیف و بازگردانده ‌شد و حتی گاه از آن عده با عنوان مجرم و گاه با عنوان سودجویانی که می‌خواهند نوبت دیگران را در صف زائل کنند، نام برده ‌شد. در نظرسنجی‌ها نیز اکثریت کانادایی‌ها خواستار استرداد این عده به کشورشان شده بودند.

او گفت: «فراموش کرده‌ایم که بسیاری از ما یا خانواده‌هایمان در شرایط مشابهی قدم به این کشور گذاشته‌ایم. و حتی همان کسانی که در نظرسنجی به گزینه «آنها را به کشورشان بازگردانید» رای دادند، اگر این افراد را در همسایگی خود داشتند به آنها کمک می‌کردند. ما این‌گونه هستیم و این‌گونه عمل می‌کنیم. این موضوع مرا به یاد شعری می‌اندازد: لب‌هایت به من می‌گویند: نه، نه/ اما در نگاهت آری، آری است.»

برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

مراقب تشابه نام‌ها باشید! مارا با نام کنپارس به دوستان خود معرفی کنید.
This is default text for notification bar