درباره تغییر فیلد کاری و مشاغل برای بقا: قسمت چهارم
07 جولای 2010 - 21:00
بازدید 891
16

      مجید بسطامی     در پست‌های قبلی در قالب شش نکته به دو سرفصل مهم مرتبط با بازار کار کانادا یعنی تغییر فیلد کاری Career Transition و مشاغل برای بقا (مشاغل برای گذران زندگی) Survival Jobs پرداختیم. این نکات برای پاسخ به پرسش‌های دوستی که حوزه تخصصی وی کامپیوتر بوده بیان شده […]

ارسال توسط :
پ
پ

 

 

 

مجید بسطامی

 
 
در پست‌های قبلی در قالب شش نکته به دو سرفصل مهم مرتبط با بازار کار کانادا یعنی تغییر فیلد کاری Career Transition و مشاغل برای بقا (مشاغل برای گذران زندگی) Survival Jobs پرداختیم. این نکات برای پاسخ به پرسش‌های دوستی که حوزه تخصصی وی کامپیوتر بوده بیان شده و بیشتر مثال‌ها نیز به همین حوزه اشاره دارد اما اصل مباحث می‌تواند برای همه علاقه‌مندان مفید باشد. در این پست به دو نکته مهم دیگر اشاره شده است.
 
 
نکته هفتم: کارهای برای بقا را کم ارزش نپندارید
یکی از آفت‌هایی که بسیاری از ایرانیان مهاجر دچار آن هستند توهمات یا تکبرهایی است که ورود آنها به بازار کار را دشوار می‌سازد. از این میان بی‌ارزش شناختن مشاغل برای بقا یکی از مهم‌ترین آنهاست. برخورد بسیاری از ایرانیان تازه‌واردی که عموماً در ایران پست‌های شغلی خوب دارند با این مقوله از سر تحقیر است و همین رویه برای آنها دردسرساز می‌شود.
 
 
مشکل اینجاست که معمولاً پس از چندین ماه از جیب خوردن و لمس نزدیک فشارهای بی‌رحم واقعیت‌های زندگی و دست و پنجه نرم کردن با تصویر زشتی که خود آنها از چنین کارهایی (نظیر کار در کافی‌شاپ‌ها، فروشگاه‌ها، اغذیه‌فروشی‌ها و …) برای خود خلق کرده‌اند، بالاخره تصمیم می‌گیرند که برای گذران زندگی کاری بیابند اما در کمال تعجب درمی‌یابند یافتن و به دست آوردن چنین کارهایی به آن سادگی و پیش‌پاافتادگی که پیشتر فکر می‌کردند نیست. از آنجا که این گروه از افراد خود را برای شنیدن پاسخ‌های منفی کارفرمایان این گونه از مشاغل آماده نکرده بوده‌اند همین موضوع ضربه شدیدتری به حس اعتماد به نفس آنها وارد می‌سازد.
 
 
اما واقعیت این است که انجام هر یک از نمونه مشاغل برای بقا که بر شمرده شد نیازمند داشتن مهارت‌هایی است که هر چند به پیچیدگی مشاغلی نظیر طراحی یک آسمان‌خراش نیست اما فی‌البداهه هم شدنی نیست. کارفرمایان این مشاغل اگر خیلی در تنگنا نباشند و برای انتخاب فرد شاغل، آزادی عمل داشته باشند ترجیح می‌دهند کسانی را برگزینند که آمادگی‌های اولیه بیشتری دارند و احتمال ماندگاری آنها در آن شغل هم بیشتر است و بنابر این بعید نیست که یک تازه‌وارد در یافتن چنین کارهایی با دشواری‌هایی روبرو شود خصوصا اگر دوران رکود اقتصادی باشد و متقاضیان چنین مشاغلی زیاد باشند.
 
 
با این توصیفات، چه زمانی برای جستجوی چنین مشاغلی مناسب است؟ از نظر نگارنده، با رعایت همه نکات قبلی، حداکثر سه ماه بعد از ورود به کانادا باید برای یافتن چنین مشاغلی اقدام کرد مگر اینکه عذر موجهی وجود داشته باشد یا مهارت‌های حرفه‌ای و زبانی شما و شرایط بازار کار رشته مورد نظرتان آنچنان است که جستجوی تمام وقت و مستقیم حوزه حرفه‌ای شما اولویت داشته باشد؛ تازه در آن صورت هم جستجوی یک شغل پاره‌وقت چند ساعته در هفته در مجموع به نفع شماست.
 
 
در مسیر جستجو برای مشاغل برای بقا هم باید تلاش شود که تا حد ممکن کارهایی با مشابهت‌ها و ارتباطات بیشتر به حوزه تخصصی در اولویت قرار بگیرند اما جستجو را نباید به چنین مشاغلی محدود ساخت. لازم نیست که شما ۴۰ ساعت در هفته برای چنین کارهایی زمان بگذارید. بهتر است در ابتدا با ۱۲ تا ۱۸ ساعت در هفته شروع کنید و بقیه اوقات را به پیگیری برنامه کاریابی اصلی خود اختصاص دهید و در ادامه، افزایش یا کاهش زمان‌های اشتغال به کارهای برای بقا را به میزان موفقیت در اجرای برنامه اصلی موکول نمایید.
 
 
توجه داشته باشید که هر نوع شغل برای بقا با رعایت همه جوانب آن، برای شما سابقه کار کانادایی، تمرین مهارت‌های زبانی، آشنایی با فرهنگ بازار کار کانادا، صرفه‌جویی در مصرف اندوخته‌های مالی، شناسایی معرف کانادایی، تقویت شبکه دوستان و آشنایان جدید برای کاریابی‌های آتی و از همه مهم‌تر در مواجهه با واقعیت‌های زندگی در کانادا، اعتماد به نفس به ارمغان می‌آورد.
 
 
نکته هشتم: مقوله تغییر شغل را جدی بگیریم.
اما مقوله تغییر شغل که از همان ابتدا و حتی در ایران هم می‌تواند مورد توجه باشد خود یک مقوله مهم به اندازه خود بحث کاریابی است. بخشی از پرسش‌های دوستمان اشاره مستقیم به همین موضوع بود. مثلا اینکه کسی برود و حدود یک سال در ایران کار جوشکاری بیاموزد تا در کانادا به این کار به صورت حرفه‌ای مشغول شود دیگر در مقوله کارهای برای بقا نمی‌گنجد. چنین فردی می‌تواند در کانادا بر همین اساس یک زندگی حرفه‌ای کاملا جدید شکل دهد که چه بسا درآمد آن می‌تواند در ماه با درامد برخی از دارندگان مدارک دانشگاهی رقابت کند. برخی از پرسش‌هایی که دوستمان پرسیده از این مقوله است. این هم در مورد ایشان و هم همسرشان صادق است.
 
 
اینکه می‌گوییم مقوله تغییر شغل را جدی بگیریم موضوع بسیار جدی است! برای بسیاری از افراد، مهاجرت یعنی خداحافظی با یک الگو و مسیر خاص شغلی-تحصیلی و در یک کلام یک الگوی زندگی و آغاز دوره‌ای تازه. مثلا فرض کنید همین دوست پرسش‌گر به دلایلی تصمیم بگیرند که کار در حوزه کامپیوتر را کنار بگذارند و خود را از نظر تحصیلی و شغلی در یک مسیر دیگر قرار دهند چنین موضوعی به رعایت چه مواردی نیازمند است؟ آیا صرف اینکه در کانادا چه رشته‌های شغلی از اولویت بالایی برخوردار هستند کفایت می‌کند؟
 
 
مثلا شما می‌توانید در کانادا در حدود یک سال یا کمتر (در موسساتی حدود ۶ ماه) تخصص‌های لازم برای دستیاری دندانپزشکی را فرا بگیرید که تقریبا در تمامی شهرهای کانادا یک شغل با نیاز بالا است و آینده روشنی هم دارد، یافتن سریع یک شغل تمام‌وقت با حقوق بسیار بهتر از یک شغل برای بقا و حتی مزایای همراه، تقریبا تضمین شده است. شما می‌توانید در کنار این شغل به صورت پاره‌وقت تحصیلات خود را ادامه دهید و در آینده‌ای نه چندان دور مثلا به عنوان بهداشت‌کار دندان درآمدی دوبرابر دستیار دندان‌پزشکی داشته باشید و الی آخر. حتی می‌توانید از طریق دوست و آشنا در ایران چند ساعتی را در هفته به رایگان به مطب یک دندانپزشک بروید و در این فاصله زمانی همه کارها را یاد بگیرید تا در وقت حضور در کانادا بتوانید مستقیما برای اشتغال به عنوان دستیار تقاضا بدهید. اما همه اینها منوط به این است که قبل از هر کاری، از خود بپرسید آیا این شغل می‌تواند شغل آینده شما باشد؟ زمانی که تصمیم دارید چه در ایران یا کانادا، از طریق تغییر فیلد کاری مثلا در یک حوزه فنی و حرفه‌ای به یکی از طرق ممکن کسب علم و تجربه کنید، خود را در آن قالب مجسم کنید، با جزییات مسئولیت‌ها و وظایف یک شاغل در آن رشته آشنا شوید و سپس از خود بپرسید که چقدر به این شغل به عنوان یک شغل جدید که ممکن است تا سال‌ها و چه بسا تا پایان عمر شغل شما باشد نگاه می‌کنید. پاسخ پرسش‌های بعدی درباره نحوه تحصیل یا اشتغال در آن فیلد یا میزان درآمد و نرخ بیکاری و مواردی از این دست را بعد از برداشتن آن گام مهم مورد تجسس قرار دهید. اگر در گام اول، خود را فردی در آن حوزه شغلی تصور نکردید، سراغ چنین کاری نروید. باز هم تاکید می‌کنم کارهایی که نیازمند فراگیری و آموزش طویل‌المدت (ولو در حد ۸-۹ ماه) و صرف هزینه‌های مادی و معنوی هستند باید با دقت انتخاب شوند و احساس شما با آنها بیگانه و تخاصمی نباشد. این که چقدر آنها را دوست داشته باشید و از انجام‌شان لذت ببرید بحث دیگری است.
 
 
در کانادا مشاغل بسیار زیادی در حوزه کارهای فنی وجود دارد که شما با دانستن آنها یک شغل مناسب خواهید داشت. ما پیشتر برخی از آنها را معرفی کرده‌ایم و در آینده باز هم معرفی خواهیم کرد. به عنوان یک اصل کلی می‌توان گفت که هر کس در هر حوزه فنی-حرفه‌ای تجربه کاری داشته باشد در کانادا بیکار نمی‌ماند. هر چقدر این مهارت‌ها بیشتر باشد سرعت و میزان رشد حرفه‌ای و اقتصادی شما هم بیشتر خواهد بود (البته مهارت‌های زبانی همواره یک پارامتر غیرقابل حذف هستند) برخی از آنها در کانادا نیازمند به کسب مجوز هستند (خصوصا آنها که به ایمنی افراد مربوط می‌شوند) اما تقریبا هیچ وقت شما بدون داشتن مجوز، از کار کردن منع نمی‌شوید (مگر در برخی حوزه‌های بهداشت و درمان به دلیل حساسیت مباحث ایمنی) بلکه ممکن است مجبور باشید زیر نظر یک استادکار (که ممکن است تجربه و تخصص کاری کمتری نسبت به شما داشته باشد اما به عوض دارای مجوز یا لیسانس کاری است) کار کنید.
 
 
موارد متعدد زیادی در همین مقوله در قالب پست‌های معرفی مشاغل طرح شده اما باز هم توصیه می‌کنیم که برای این کار ابتدا به خود، علایق و توانایی‌های خود بنگرید. برای کسانی که در انتخاب شغل جدید دچار مشکل هستند روش‌ها و آزمون‌های راهنمایی کننده‌ای وجود دارد. در این موارد نیز جزوات و مقالاتی در دست طراحی هست که به زودی معرفی خواهند شد. همچنین چنانچه فرصت و امکان برگزاری کارگاه‌های آموزشی کاریابی فراهم شود یک بحث مستقل درباره تغییر شغل بیان خواهد شد.
 
 
پس از اینکه فرد حدود علایق خود را روشن کرد می‌تواند با جستجوی محدودتر اما دقیق‌تر مشخص سازد که کدام حوزه‌های کاری دارای آینده شغلی بهتری هستند تا در همان زمینه خود را آماده و محیا سازد. بدیهی است که اگر حداقل، مقدمات این کار در ایران آغاز شود بیشتر به نفع متقاضی خواهد بود و سبب رشد سریع‌تر وی در کانادا خواهد شد. اگر بالاتر از اینها، در ایران فرد فرصت داشته باشد و بعد از دوره آموزشی رسماً وارد حوزه کاری شده و تجربه‌اندوزی کند چه بسا بتواند در کانادا به طور مستقیم وارد بازار کار شود. پس در یک جمع‌بندی اجمالی، قبل از اینکه بپرسیم «کدام فیلد کاری پردرآمدتر است؟» دریابیم، کدام فیلد کاری تناسب بیشتری با ما دارد.
 
 
در پست بعدی به موضوع انتخاب شهر در این مقوله خاص می‌پردازیم.
 
 

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

مراقب تشابه نام‌ها باشید! مارا با نام کنپارس به دوستان خود معرفی کنید.
This is default text for notification bar