آیا فیسبوک یا سایتهای مشابه فضایی خصوصی هستند؟ یا آیا وقت آن رسیده که آفلاین باشیم؟
پیشتر در یک پست مستقل درباره ابزارهای جدید social networking در بازار کار و مزایا و مخاطرات آنها سخن گفتهایم. در اینجا به یک نمونه عینی مشکلی که بیتوجهی به مخاطرات این ابزار عامل آن بوده میپردازیم.
زن جوان ۲۹ ساله کبکی با نام ناتالی بلانشار، کارمند شرکت IBM، که از مشتریان شرکت بیمه منیولایف بوده و از روز ولنتاین سال ۲۰۰۸ تا به حال مدت بیست ماه بوده که از مزایای بیمه بیکاری به دلیل تشخیص افسردگی استفاده میکرده، از این مزایا محروم شد. دلیل این محرومیت چیزی نبود جز این که او عکسهایی از خود در مهمانی تولدش، درحال تماشای یک برنامه نمایشی مفرح و در کنار دریا را در فیسبوک به اشتراک گذاشته بود.
ظاهرا شرکت بیمه منیولایف که یکی از چند کمپانی بزرگ بیمه در آمریکای شمالی است، هر از گاه مشتریان خود را در سایتهای عمومی رصد میکند و این بار با عکسهای خانم بلانشار روبرو میشود. بنا به نظر این شرکت این عکسها نشان میدادند که خانم بلانشار دیگر چندان از بیماری افسردگی رنج نمیبرد و به همین دلیل هم مزایای پرداختی به وی را، پیش از آنکه اطلاعی در این مورد به وی بدهد، قطع میکند.
همین امر سبب شده تا خانم بلانشار موضوع را به دادگاه بکشاند و از شرکت بیمه مذکور شکایت کند. به نظر او صرف رفتن به دریا یا هر برنامه دیگری نمیتواند دلیلی برای پایان بیماری یک فرد باشد و او همه این کارها را به توصیه پزشک خود انجام میداده تا اوضاع روحیاش بهتر شود. او میگوید: «من در فیسبوک ۵۰۰ دوست مجازی دارم و قرار نیست همه آنها بدانند که من بیمار و افسردهام. این عکسها را هم برای آنها در فیسبوک گذاشتهام. هیچ وقت از خودم در حال گریه کردن عکس روی فیسبوک نخواهم گذاشت. دوستان محدودی دارم که از این ماجرا باخبرند و همین کافی است. در ضمن هنوز هم در فیسبوک مینویسم چون چیزی برای پنهان کردن ندارم.»
تام لاوین، وکیل خانم بلانشار، هم ضمن این که از یک روانپزشک دیگر خواسته تا وضعیت روحی موکلش را ارزیابی کند، بر این باوراست که فیسبوک ابزار مناسبی برای تصمیمگیری درباره شرایط روحی یک فرد نیست. شرکت منیولایف هم در پاسخ گفته است که گرچه گهگاه وضعیت مشتریان خود را در سایتهای عمومی چک میکند اما تنها از این نوع مدارک برای قطع مزایا یا رد درخواستهای مشتریانشان استفاده نمیکنند و موارد دیگری نیز در این تصمیمگیری دخیل هستند.
البته این پرونده و مسائل مشابهی از این دست (برای مثال جنجالی که اظهارنظر منفی همسر رئیس سابق حزب لیبرال درباره رهبر فعلی در فیسبوک به راه انداخت یا قطع بیمه ازکارافتادگی خانمی در استان بریتیش کلمبیا بعد از دیدن عکسهای او در حال دوچرخهسواری و پیادهروی) یک نکته را به ما یادآوری میکند و آن این که چیزی به اسم فضای خصوصی یاPrivacy در فضای مجازی وجود ندارد.
یکی از متخصصان فناوری اطلاعاتی در این باره اظهار نظر مفصلی دارد. او میگوید: «در این عصر و زمانه که هر کسی میتواند از طریق سایتهایی مثل تویتر، فیسبوک یا انواع دیگر رسانههای عمومی اطلاعات را با دیگران تبادل کند، گاهی از این تعجب میکنم که چطور بعضیها از نتایج به اشتراک گذاشتن اطلاعات شخصیاشان یا بهروز کردن آنها در این نوع از سایتها بیخبرند. فکر میکنم باید به همه آنها گفت که هر چیزی که روی این سایتها گذاشته میشود احتمال دارد که زمانی به ضررشان تمام شود. همیشه از این که افراد فکر میکنند با انتخاب گزینه Private یا خصوصی اطلاعاتشان محفوظ میماند، خندهام میگیرد. واقعیت محض این است که با قراردادن هر شکلی از اطلاعات (متن، عکس، فیلم یا صدا) بر روی این سایتها و استفاده از خدمات آنها، شما پذیرفتهاید که به نوعی وارد یک فضای عمومی شوید. امیدوارم هرچه زمان پیش میرود مردم هم بیشتر درباره ریسکی که میکنند اطلاعات کسب کنند.»
او در پاسخ این سؤال که پس افراد چگونه باید اطلاعات خود را محفوظ نگهدارند، میگوید: «بهتر است کاملا آفلاین باشند.»
اصل خبر را میتوانید در اینجا، این آدرس و این یکی ببینید.
ثبت دیدگاه