مجید بسطامی
در پستهای قبلی در بررسی موانع پیش روی مهاجران متخصص در کانادا بر روی موضوع تفاوتهای سیستمهای آموزشی در دو کشور در مقاطع تحصیلات تکمیلی و تاثیر آن بر تاخیر ورود مهاجران به بازار کار اشارههایی داشتیم. در اینجا ریشههای عمیقتری از این تفاوتها را شناسایی کرده و به کسانیکه هنوز در سیستم آموزشی ایران مشغول به تحصیل هستند توصیههایی ارائه می دهیم.
در پست قبلی به چهار تفاوت عمده بین سیستمهای آموزشی دو کشور که تاثیرات مستقیمی در بازار کار کشورها دارد اشاره کردیم. این چهار مورد عبارتند از:
- آموزش رویهها و سیاستهای جاری policies
- ارائه گزارش به صورت کتبی و شفاهی
- عرضه یک خروجی ملموس و کارکردی
- حضور موثر در یک فرآیند تیمی و کارگروهی team work
توضیحات مربوط به دو مورد اول در پست قبلی آمد. اینک دو مورد بعدی.
موردی که شاید خیلی به مورد قبل وابسته باشد اما با آن تفاوتهایی دارد عملگرایی و نتیجهگرایی در سیستم آموزشی (و در ادامه، شغلی) کاناداست. شما در این سیستم یاد میگیرید که چگونه میتوانید از هر سرفصل آموزشی یک نتیجهگیری مختصر و مفید « قابل استفاده» به دست آورید (اساسا یکی از کارکردهای assignment نویسی همین است.) گاها دو سال بعد از آن گذراندن یک درس، چیزی غیر از همین مکتوبات برای شما باقی نمیماند. همین امر در مورد تزها یا پایاننامههای تحصیلی هم صادق است؛ ۶۰، ۱۰۰ یا ۲۰۰ صفحه پایاننامه تحویل دادن در این سیستم آموزشی هنر بزرگی نیست. مهم این است که شما بتوانید از دل این پایاننامه یک تا ۳ مقاله علمی قابل چاپ در مجلههای معتبر استخراج کنید.
تاثیر این نگاه در محیط کار هم آشکار است. سیستم از شما میخواهد که نشان دهید میتوانید از یک فرایند، یک خروجی محسوس و عملی به دست بدهید. ممکن است این خروجی، به اتمام رساندن یک پروژه باشد یا حتی یک اظهارنظر انتقادی درباره مشکلی که عملکرد عادی و جاری سیستم را مختل یا کند کرده اما مهم این است که همین انتقاد بلافاصله با یک پیشنهاد اجرایی سازنده همراه شود. اینکه این پیشنهاد اجرا شود یا نه مهم نیست، مهم این است که شما در زمان تحصیل یادگرفته باشید که شناسایی مسائل problems به تنهایی کفایت نمیکند، کارفرمایان کانادایی در جستجوی افرادی با توانایی problem-solving «حلال مشکلات» هستند.
نکته آخری که باید در این مجموعه به آن اشاره کرد بحث انجام «کار گروهی» است. تا در محیطهای آموزشی و کاری کانادا حظور نیافته باشید قادر به درک ارتباط تنگاتنگ روشهای آموزشی مبتنی بر فعالیتهای جمعی و ارتباط آن با اهمیت کار گروهی در محیطهای کاری کانادا نخواهید شد. بسیاری از تکالیف و تمرینها، پروژههای تحقیقاتی و حتی ارائه شفاهی presentation نتایج تکالیف درسی در مدارس، کالجها و دانشگاههای کانادا به صورت تیمی (۳ تا ۵ نفره) است. همچنین که بسیاری از پروژههای شغلی هم به همین صورت تعریف میشود. این موارد فرسنگها از شرایط مرسوم شغلی در ایران که حتی فعالیتهای به ظاهر گروهی در آنها از طریق تقسیم و خرد کردن وظایف، انجام آن به صورت فردی و جمعکردن به وسیله مدیر پروژه انجام میشود فاصله دارد. در کانادا قابلیت کار در جمع و به صورت جمعی، یکی از پیششرطهای مهم استخدام در بسیاری از موقعیتهای شغلی است. همچنین در موقعیتهای مدیریتی هم کنترل و اداره فعالیتهای تیمی، یکی از مشخصههای مهم محسوب میشود.
اگر این نکات را در کنار سایر موارد قرار دهیم به اینکه چرا ۴ فاکتور اول در میان ۷ مورد پیشتر معرفی شده (البته برخی مهمتر و بیشتر از بقیه) به صورت موانعی بر سر راه مهاجران عمل میکنند واقف خواهیم شد. خیلی از افراد به سرعت موارد ۵ تا ۷ را درک میکنند. اینکه شما برای موفقیت در این بازار باید از سطح مناسبی از مهارتهای زبانی برخوردار باشید یا در درازمدت هرچقدر ارتباطات اجتماعی و شغلی خود را گسترش دهید فرصتهای شغلی بیشتری برای خود فراهم می آورید چندان عجیب نیست اما در کانادا با مواردی برخورد میکنید که افرادی به رغم تسلط بسیار خوب بر مهارتهای زبانی، رزومه کاری قوی و ساخت روابط مفید، در یافتن مدارج بالاتر شغلی با مشکل روبرو میشوند. این افراد ولو اینکه شاغل هم باشند از اینکه چرا بین آنچه انجام میدهند با آنچه استحقاق آن را دارند فاصلهای وجود دارد رنج میبرند. بررسی دلایل این موضوع به نتایج مختلفی بر می گردد که همه آنها به فرد مربوط نمیشود اما در خیلی از آنها تفاوتهای عادتی و فرهنگی در محیط کار که ناشی از آموزش در دو سیستم کاملا متفاوت تحصیلی-شغلی است مهمترین عامل است. عاملی که درمان و اصلاح آن به زمان و صبر نیازمند است و از همه مهمتر به اینکه فرد به این تفاوتها آگاهی و باور داشته باشد و برای جبران آنها اراده کافی به کار ببرد.
اما توصیههایی که بر اساس این واقعیتها میتوان برای کسانی است که هماکنون در حال تحصیل هستند اما اندیشه مهاجرت دارند به این قرار است:
اولین نکته انتخاب درست رشته تحصیلات تکمیلی است. اگر واقعا در اندیشه مهاجرت موفق هستید باید با وسوسه «اخذ مدرک لیسانس یا فوق لیسانس تحت هر شرایط، در هر دانشگاه ممکن و در هر رشته ممکن» مقابله کنید. بر آن چیزی متمرکز شوید که از مطالعه آن، نفعی برای آینده شغلی شما در کانادا حادث شود.
در انتخاب واحدها کمال دقت را داشته باشید. به سراغ مواردی بروید که بیشترین انطباق را با معادل همین رشته در کانادا داشته باشد؛ دروسی را انتخاب کنید که تواناییهای عملی، تکنیکی و آزمایشگاهی شما را تقویت کند؛ آنهایی که دروس جدیدتری هستند و شما را با تکنولوژیهای مدرنتر آشنا میسازند؛ دروسی که معرف استانداردهای جدیدتر و بهروزتر هستند و نظایر اینها. ملاک خود را از دستیابی صرف به نمره بالا و یا آسانگیر بودن استاد مربوطه به سمت کاربردیتر بودن و منطبق بودن آن با شرایط بازار کار کانادا تغییر دهید.
اگر در رشته شما آشنایی و کار با نرمافزارهای تخصصی ضروری است حتما با علاقه و جدیت در این عرصه کار کنید. سعی کنید از حداقلهای ضروری فراتر بروید و کاملا بر آن نرمافزار تسلط بیابید. اگر در دورههای کارآموزی یا نظایر اینها فرصتهایی برای فراگیری نرمافزارهای جدیدتر هست استقبال کنید. اگر در دانشگاه یا انجمنهای علمی وابسته کلاسهای آموزش نرمافزار برقرار است که تواناییهای شغلی شما را افزایش میدهد از آنها بهره بگیرید. اگر میتوانید این نرمافزارها را تدریس کنید در این زمینه اقدام کنید و مدارک آن را هم مستند کنید. اگر پس از بررسی متوجه شدید که نرمافزار خاصی در کانادا در رشته تخصصی شما مورد توجه است که در ایران به کار نمیآید سعی کنید با ایجاد فرصتهای آکادمیک (نظیر یک پروژه درسی، دوره کارآموزی یا پایان نامه) تسلط بر این نرمافزار را در اولویت قرار دهید تا از فرصتهای تحصیلی نهایت استفاده را برده باشید.
همه تلاش شما مصروف به این باشد که بر زبان انگلیسی تخصصی و عمومی در همان ایام تحصیل تا حد امکان تسلط یابید. تنها کلمات تخصصی کافی نیستند، باید جملاتی که این کلمات و اصطلاحات فنی در آنها معنا مییابد را روان شوید. کار بر روی نگارش به انگلیسی خصوصا در حوزه فنی بسیار مهم است. از امکانات اینترنت برای بهرهگیری از لکچرهای تخصصی بهره بگیرید و خود را با زبان فنی و شغلی خود ملموس کنید.
پایاننامه شما یکی از مهمترین فرصتهای تحصیلی و آکادمیک شما برای آشنایی با وجوهی جدید از زمینه تخصصی و کاری شماست. دقت در انتخاب پایاننامه میتواند مسیری جدید برای شما بگشاید. این فرصت را به راحتی از دست ندهید. کپی کردن و ترجمه کار دیگران چیزی به شما نمیدهد. شما میتوانید از این فرصت برای تقویت وجوه عملی تخصص خود بهره ببرید حتی اگر به نکته جدیدی هم دسترسی پیدا نکنید.
و نکته آخر اینکه تلاش کنید از پایاننامه خود حداقل یکی-دو مقاله خوب علمی به زبان انگلیسی استخراج کنید. در این باره همه نکات علمی نظیر امانتداری، حفظ قوانین کپیرایت و اعلام درست مراجع و مواخذ را پیش چشم داشته باشید. این مقالهها میتوانند در آینده برای شما فرصتهای ادامه تحصیل فراهم آورند. از همه مهمتر اینکه این کار، شما را با برخی از اصول بنیانی و کلیدی در جامعه دانشگاهی کانادا (احترام به تلاش دیگران و دوری از تقلب) که متاسفانه در فضای دانشگاههای ایران چندان به آن توجه نمیشود آشنا میسازد.
از پست بعدی وارد بندهای هفتگانه گزارش مربوطه و بیان مستقل هر یک از آنها خواهیم شد
ثبت دیدگاه