در آخرین روزهای ماه فوریه، جیسن کنی، وزیر مهاجرت و شهروندی کانادا و وزارتخانه تحت امرش همچون هر سال اقدام به اعلام آمارهای مربوط به تعداد ویزاهای صادر شده در گروهها و انواع مختلف اعم از مهاجرتی، توریستی و تحصیلی کردند و تبلیغات فراوانی در رسانهها در مورد رکوردهای برجای گذاشته شده در این مورد انجام دادند. برخی از این آمارها به قرار زیر است:
- کانادا در سال ۲۰۱۲، ۲۵۷ هزار و ۵۱۵ ویزای اقامت دائم صادر کرده است. وزیر مهاجرت این عملکرد را با این واژگان توصیف کرد: «برای هفتمین سال متوالی، کانادا بالاترین سطح پایدار مهاجرت در تاریخ کانادا را تداوم داد.» برنامهریزی اداره مهاجرت برای این سال بین ۲۴۰ تا ۲۶۰ هزار ویزا بود که ویزاهای صادر شده اندکی از سقف تعیین شده کمتر است.
- در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲، کانادا به طور متوسط ۳۰ هزار و ۲۵۰ ویزا بیش از دهه قبل از آن ویزا صادر کرده است. دلیل تاکید وزارتخانه بر این اعداد، مقایسه عملکرد محافظهکاران با دولت قبلی، یعنی لیبرالهاست.
- در این سال نزدیک به یک میلیون ویزای توریستی صادر شده است که ۴۰ درصد بیش از سال ۲۰۰۴ است و یک رکورد جدید محسوب میشود. همچنین زمان ویزای توریستی با امکان ورود مکرر multiple-entry که از جولای ۲۰۱۱ اعلام شده و همچنین سوپرویزا سبب شده که حضور والدین مهاجران با سهولت بیشتری انجام شود.
- در این سال حدود یکصد هزار ویزای تحصیلی صادر شده است که ۶۰ درصد بیش از سال ۲۰۰۴ است. بر اساس گزارشی که از تاثیر حضور دانشجویان خارجی در ۲۰۱۱ منتشر شده، این افراد بیش از ۸ میلیارد دلار به اقتصاد کانادا منفعت رساندهاند. دولت در چند سال اخیر برنامههای متنوعی برای بهبود شرایط و فعالیت دانشجویان خارجی و ادغام بهتر آنها در بازار کار کانادا فراهم آورده از جمله امکان اشتغال پارهوقت خارج از محیط دانشگاه (پیشتر فقط همسران آنها اجازه چنین کاری داشتند و خود آنها تنها میتوانستند در داخل پردیس دانشگاه مشغول بکار شوند)، افزایش زمان تلاش برای دریافت ویزای کار بعد از اتمام تحصیل، مقابله با مراکز آموزشی صوری و کلاهبردار، افزایش تعداد ویزاهای «گروه دارای تجربه کانادایی» Canadian Experience Class و…
همه اینها به روایت وزارت مهاجرت نشاندهنده عملکرد خوب و رو به پیشرفت این وزارتخانه است.
حقایقی پشت آمار…
اگر چه نمیتوان عملکرد خوب وزارتخانه را در برخی حوزهها کتمان کرد اما چون همیشه حقایقی هم پشت آمار وجود دارد:
حقیقت اول: مایکا نیرن یکی از وکلای مهاجرت اشاره میکند که افزایش آمار ویزاهای مهاجرتی سال ۲۰۱۲ نسبت به سال ۲۰۱۱ نه به واسطه افزایش عملکرد اداره مهاجرت فدرال، بلکه به دلیل تلاش استانها و افزایش تعداد پذیرش آنها بوده است. اگر قرار است از کسی تجلیل شود، آنها شایستهترند. البته سخنگوی اداره مهاجرت در پاسخ گفته که به هر حال این اداره مهاجرت است که این ویزاها را صادر میکند اما کارشناسان امور میدانند که این همه حقیقت نیست. وظیفه و تلاش اصلی در استانها انجام میشود و اداره مهاجرت که باید کار نهایی را انجام دهد معمولا این کار را با جدیت و سرعت استانها انجام نمیدهد. نمونه بارز آن وضعیت ویزاهای کبک است که تازه توافقنامههای قانونی الزامات بیشتری برای شخص وزیر ایجاد کرده است.
حقیقت دوم: در میان انواع ویزاهای مهاجرتی، تاثیر افزایش ویزای خانوادگی (حدود ۱۵ درصد افزایش) از همه بیشتر بوده است. در حالیکه انواع ویزاهای کلاس اقتصادی (از جمله نیروی متخصص، سرمایهگذاری و کارآفرینی) کمتر از ۳ درصد افزایش داشتهاند. این در حالی است که شخص وزیر و وزارتخانه در رسانههای کانادایی مرتبا از عملکرد خود در کمک به اقتصاد کانادا و جبران کمبود نیروهای متخصص و سرمایهگذاری جدید و…سخن میگویند.
حقیقت سوم: آقای کنی اصرار دارد که همه این هفت سال را با هم در یک کاسه کند و از «رشد پیوسته و ثابت» سخن بگوید اما اگر وضعیت سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۱ را با سال ۲۰۱۰ مقایسه کنیم به نکات جالبی دست خواهیم یافت. در این سال که بالاترین آمار صدور ویزای اقامت دائم در ۵۰ سال گذشته بوده است، کانادا ۲۸۰ هزار و ۶۳۶ ویزا از این نوع صادر کرد یعنی ۱۵ هزار و ۶۳۶ ویزا بیش از بالاترین سقفی که در آن سال برنامهریزی شده بود. البته آگاهان از خاطر نبردهاند که قرار بود در می سال ۲۰۱۱ انتخابات فدرال برگزار شود و جناب کنی که فعالترین عضو ستاد انتخاباتی هارپر بود و در تمام چند ماه تبلیغات انتخاباتی، با حضور در جوامع قومی سبب افزایش رای محافظهکاران در این مناطق شد بیش از هر چیز بر روی همین رکورد تاریخساز در صدور ویزای مهاجرت (که برای آن جوامع بسیار جذاب بود) مانور میکرد.
حقیقت چهارم: اصولا مقایسه این اعداد با دهه ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۵ از یک نظر بسیار غیرکارشناسانه و فریبکارانه است. در آن دوره زمانی، کارشناسان حدود همان میزان مهاجر را برای کشور کافی میدانستند در حالیکه در چند سال اخیر تقریبا همه کارشناسان امور مهاجرت حتی افراد متمایل به محافظهکاران تاکید میکنند که عدد هدفگیری شده دولت برای ورود مهاجران بسیار پایین و غیرمنطبق با واقعیتهای بازار کار کانادا در دهه آینده است. در یکی از آخرین موارد روزنامه گلوباندمیل که تمایلات آن بیشتر به محافظهکاران و طبقه الیت و مدیران ارشد کشور است در یک گزارش تحلیلی، ورود سالانه حداقل ۴۰۰ هزار مهاجر تازهوارد را توصیه کرده است. دیگرانی حتی به اعداد تا یک میلیون نفر هم اشاره کردهاند. از این نظر، عملکرد اداره مهاجرت در چند سال اخیر نه تنها قابل تقدیر نیست، بلکه بسیار کمتر از نیازهای آتی جامعه و معضلاتی است که در کمتر از ۵ سال آینده به دلیل پیری جمعیت و فقدان نیروی کار متخصص جایگزین، حادث خواهد شد.
حقیقت پنجم: جناب وزیر هر بار که حقیقت چهارم به وی گوشزد شده، به جای آنکه بپذیرد توان کارشناسی و نیروهای تحت امر وی، سیاستگذاریهای نادرست و تصمیمات یکشبه، تامین نیازهای واقعی کانادا به مهاجران را به تاخیر انداختهاند، مرتبا از نتایج نظرسنجیهای کشور و مخالفت کاناداییها با افزایش ورود مهاجران سخن گفته (که البته در مورد نظرسنجیها، نکته درستی است) اما ایشان پاسخ نمیدهند که چطور در مواردی چون تغییرات مربوط به قوانین افزایش سن OLS، قوانین دریافت بیمه بیکاری و تغییرات نحوه ارزیابی خطرات زیستمحیطی که هم افکار عمومی مخالف تصمیمات دولت هستند و هم اجماع کاملی میان کارشناسان وجود ندارد، دولت ایشان دقیقا خلاف نتایج نظرسنجیها عمل میکند اما در مورد میزان ورود مهاجران که تحقیقات متعدد انجام شده، روند موجود را در درازمدت به ضرر اقتصاد و جامعه کانادا میدانند، مرتبا نتایج نظرسنجیها را بهانه میکنند.
حقیقت ششم: در میان انواع ویزاهای صادر شده، ویزاهای تعلق گرفته به چند کشور از جمله هند، چین و فیلیپین، (نسبت به ویزاهای صادر شده در گذشته برای همان کشورها) رکوردهای تاریخی به جا گذاشتند. این نکته از این نظر قابل توجه است که اولا بعد از حذف ۲۸۰ هزار پرونده منتظر در گروه نیروی متخصص فدرال در سال ۲۰۱۲، تظاهرات و اعتراضات فراوانی علیه شخص وزیر در اکثر این کشورها شکل گرفت و برای اولین بار در تاریخ کانادا، عدهای در این کشورها علنا علیه وزیر مهاجرت کانادا شعار دادند و او را با عباراتی نه چندان خوشآیند تحقیر کردند. اینکه حالا همین کشورها رکوردار ویزاهای دریافتی میشوند جالب توجه نیست؟ آنهم در شرایطی که انتخابات بعدی در سال ۲۰۱۵ است و رقابتها عملا از ۲۰۱۴ آغاز میشود و اعضای جوامع قومی هر سه کشور مورد اشاره تاثیر زیادی بر اکثریت یا اقلیت و حتی شکست محافظهکاران دارند. اگر حقیقتی در این نکته نهفته باشد باید شاهد رکوردشکنیهای دیگری در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ در مورد این کشورها باشیم!
ثبت دیدگاه