اهلی کردن حیوانات و تمدن انسانی از منظر تاریخی رابطهای موازی با یکدیگر دارند. ابتدا حیواناتی اهلی شدند که میتوانستند در مزارع به عنوان نیروی کار استفاده شوند یا برای تولید نیازهای انسانها به کار بیایند. حیوانات از نظر سمبلیک نیز جایگاه ویژهای در تاریخ بشر داشتهاند و اغلب پادشاهان و همسرانشان حیواناتی نادر یا حتی گاه خطرناک را به عنوان حیوانات اهلی در کنار خود داشتند. البته این روزها با تغییر روزگار و ظهور گروهها و انجمنهای حامی حقوق حیوانات و بیش از هر چیز تغییر فرهنگی در این زمینه، دیگر نمیتوان حتی در فکر داشتن همچون حیواناتی هم بود. خوشبختانه اگر ما به داشتن حیوان خانگی علاقهمند باشیم، صدها سگ و گربه و خرگوش و همستر و … هستند که میتوانیم از بین آنها یکی را برای منظور خود انتخاب کنیم.
داشتن یک حیوان خانگی مسئولیتهای زیادی را با خود به همراه میآورد و کارهای مربوط به مراقبت از یک حیوان را نباید دستکم گرفت. خیلیها در این مورد بدون تحقیق و سریع تصمیم میگیرند و بعد از گذشت مدتی حیوان خود را واگذار میکنند یا بدتر از آن، مراقبت و توجهی را که حیوان به آن نیاز دارد از او دریغ میکنند. این نوشته حرف دل من است که برای داشتن یک حیوان خانگی هشت سال تمام با خانوادهام کلنجار رفتهام و بالاخره به تازگی توانستهام صاحب یکی از آنها شوم. خواستم شما را هم در این تجربه سهیم کنم زیرا عمیقا حس میکنم که داشتن یک حیوان خانگی در زمان مناسب میتواند تاثیرات بسیار مثبتی داشته باشد و برای همه تجربه مفید و سودمندی باشد.
همان طور که خیلی از شما ممکن است با خواندن نوشتههای قبلی من متوجه شده باشید، من تنها فرزند خانواده هستم و هنوز هم در خانه پدریام زندگی میکنم. والدینم همیشه فراتر از وظایف عادی یک پدر و مادر برای تامین خواستههای من و دادن عشق و محبت و توجه لازم به من عمل کردهاند. اما من همیشه یک حیوان خانگی میخواستم که بتوانم دوستش داشته باشم و از او مراقبت کنم. هرچند که سگها به نظرم خیلی دوستداشتنی هستند، اما با توجه به کار و درسهای دانشگاهیام میدانستم که نمیتوانم مراقبتهای روزانه و نیز توجهی را که یک سگ لازم دارد برایش فراهم کنم. البته همیشه دوست داشتم یک گربه ایرانی یا همانPersian Cat داشته باشم. پدر و مادر من هیچوقت هیچ حیوان خانگی نداشتند و به شدت هم با حضور یک موجود زنده دیگر در خانه مخالف بودند. بالاخره بعد از سالها تقاضا و مذاکره آنها را متقاعد کردم تا به من اجازه بدهند که یک گربه ایرانی به خانه بیاورم.
…
متن کامل را دراین صفحه از وبسایت پرنیان و یا این صفحات از نسخه تعاملی پرنیان شماره 26 ببینید.
یادآوری: نسخه انگلیسی این مطلب در صفحات 10-11 انگلیسی شماره 26 منعکس شده است.
ثبت دیدگاه