در پست اول از این مجموعه درباره اهمیت موضوع «تثبیت شرایط» برای تازهواردان به کانادا در خرید منزل مسکونی توضیحاتی ارائه شد. در پست دوم به بحث خرید خانه به قصد درآمدزایی و سرمایهگذاری پرداختیم. در آخرین پست به نکاتی میپردازیم که در زمان تصمیمگیری برای خرید خانه باید از نظر دور نداشت.
مقایسه هزینه خانهداری در برابر کرایه مسکن استیجاری؟
یکی از نکاتی که معمولا برخی از نمایندگان بنگاههای فروشنده مسکن real estate agentبر روی آن تمرکز تبلیغاتی میکنند و همین موضوع مهاجران تازهوارد را به خرید سریع خانه تشویق میکند مقایسه نرخ اجاره منزل با قسطهای وام خانه است. مثلا به فرض در شرایط فعلی شما با خرید یک کاندوی دوخوابه با قیمت متوسط در تورنتو با ده درصد پیشپرداخت (down payment) و بازپرداخت اقساط ۳۵ ساله، ماهانه کمتر از ۱۳۰۰ دلار باید قسط پرداخت نمایید. آنها به شما نشان میدهند که اجاره همین کاندو در ماه اگر از این عدد بیشتر نباشد کمتر نیست. حتی اگر شما به جای یک آپارتمان مجهز در یک کاندو، به سراغ یک دوخوابه اجارهای (rental apartment) بروید بسته به اینکه در کجای شهر اجاره پرداخت نمایید بین حدود ۹۵۰ تا ۱۲۰۰ دلار باید پرداخت نمایید در حالیکه با خرید یک واحد آپارتمانی، همه این پول را پسانداز کردهاید.
بخشی از استدلال آنها درست و بخشی مغالطهآمیز است. این که به هر حال خرید خانه نوعی پسانداز محسوب میشود درست است اما نباید درباره میزان این پسانداز مبالغه کرد. همچنین این کار فرصتهایی را از شما میگیرد. مثلا در صورتیکه شما صاحب خانه باشید (و در حالیکه مخارج شما فزونی گرفته) اگر برای وام دولتی کمبهره دانشجویی تقاضا دهید رقم کمتری به شما پرداخت میشود و شاید اصلا مشمول دریافت این وام نشوید (البته شرایط استانها با هم تفاوت دارد). در عوض صاحب خانه شدن نوعی آرامش روحی و تعلقخاطر پدید میآورد و بنگاههای اقتصادی نظیر بانکها و موسسات اعتباری را به پرداخت وام به شما تشویق میکند. البته در زمانه بحرانهای اقتصادی نگرانی از بیکار شدن و ناتوانی از عدم پرداخت اقساط خانه خود یک عامل تنشزا است. همانطور که میبینید در برابر هر منفعتی یک خسارت است و نمیتوان یک حکم قاطع صادر کرد. همچنین تا حد زیادی به وضعیت شغلی و روحی فرد بازمیگردد.
اما چرا اصولا این نوع مقایسه مغالطهآمیز است؟ چون در آن مخارج متنوع صاحب خانه شدن دیده نمیشود و تمام هزینههای اجارهنشینی (اجارهبها) با تنها یک بخش از هزینههای خانهداری (پرداخت وام بانکی) مقایسه میشود. در حالیکه زندگی در منزل شخصی از هر نوعی که باشد توام با هزینههای متنوع و متعددی است اعم از مالیات، مخارج ماهانه برق، آب و گاز utilities(که در کاندوها به صورت Condo feeگرفته میشود)، تعمیر و نگهداری و نظایر اینها. با همین قیاس مثلا منزلی که ۱۳۰۰ دلار قسط ماهانه دارد ممکن است مجموع هزینههای دیگرش از ۷۰۰ دلار تجاوز کند و کل هزینهها از ۲۰۰۰ دلار درگذرد تازه به شرطی که یک دفعه، هزینههای یک خرج عمده (مثلا تعمیر سقف آسیبدیده خانه که در کانادا مرسوم است) به گردن صاحبخانه نیافتد. این در حالی است که فرد اجارهنشین معمولا هیچکدام از این نوع مخارج را ندارد مگر اینکه در قراردادش پرداخت قسمتی از یکی از اینها (مثلا یک سوم هزینه آب، برق و گاز) قید شده باشد.
از این بالاتر مسئله خود بهره وام بانکی است. از آن رقم ۱۳۰۰ دلار قسط وام بانکی حدود ۵۰ درصد (در ۵ سال اول) بهره وام است. در واقع شما با پرداخت آن رقم فقط در حال پسانداز کردن نیمی از آن هستید نه همه آن. تازه الان نرخ بهره در کانادا خیلی پایین است اما سه سال دیگر قطعا چنین نخواهد بود. نتیجه اینکه اگر نرخ بهره افزایش یابد سودی که بانک بابت بهره از روی ۱۳۰۰ دلار بر میدارد بیش از ۵۰ درصد خواهد شد و ممکن است در پایان یک ترم بانکی (۵ یا ۶ ساله) شما عملا کمتر از ۴۰ درصد اصل پول را پرداخت کرده باشید.
علاوه بر این، شما در وضعیتی که یک خانه خریدهاید باید با همه بد و خوب آن بسازید و فرایند فروش خانه کار سادهای نیست و میتواند با ضرر و زیان فراوان و پرداخت جریمه همراه باشد در حالیکه یک مستاجر با سرامدن موعد اجارهاش میتواند به راحتی نقل مکان کند و به هر جا که با واقعیتهای زندگی و درآمدش انطباق بیشتری داشت برود.
البته عکس این موضوع هم ممکن است اتفاق بیافتد یعنی افزایش نرخ بهره سبب رشد بیشتر قیمت منزل شود و ارزش ملک شما ۵ یا ۱۰ سال بعد خیلی بیش از ارزش امروز آن شود اما همانطور که گفتیم به صورت عمومی، افزایش قیمت ملک مسکونی (حساب ملک تجاری متفاوت است) یک فرایند خیلی درآمدزا برای صاحبان آن نیست.
آنچه در اینجا بیان شد به معنای نفی خانه خریدن نیست بلکه شفاف کردن بحثها برای تصمیمگیری دقیقتر مهاجران تازهوارد است وگرنه در یک فرآیند میانمدت، خرید خانه به دلایل متعدد که خیلی از آنها لزوماً اقتصادی نیست، عملی منطقی خواهد بود.
مالک بودن و دردسرها
علاوه بر اینها صاحبخانه شدن بسته به نوع و ابعاد خانه میتواند فرایند دردسرسازی باشد. مثلا اگر شما یک houseداشته باشید باید چمن آن را مرتب کوتاه کنید، به برفروبی در زمستانهای پر برف کانادا توجه جدی کنید و بسته به قدمت خانه، برای نو کردن جاهای متفاوتی که نیاز به تعمیر دارند اقدام کنید که همه اینها یعنی هزینه و دردسر.
توجه داشته باشید که خیلی از این موارد انتخاب شما نیست، یک اجبار بر اساس قوانین و مقررات شهری است. مثلا شما میتوانید چمن حیاط خانه را کوتاه نکنید اما اصلاح چمن جلوی خانه تکلیف شهری است و اگر این کار را نکنید و از حد معینی بلندتر شود شهرداری خودش دست به کار خواهد شد و بعداً رقم قابل توجهی شما را جریمه خواهد کرد. همچنین پارو کردن برف جلوی خانه که محل گذر مردم است وظیفه شماست و اگر در اثر سهلانگاری شما اتفاقی برای دیگران بیفتد مسئولید. همین موضوعات به نوعی دیگر برای ساکنان سایر انواع منازل قابل بیان است پس توجه داشته باشید که خانهداری در کانادا که توام با جاذبهها، راحتیها و همه نکات مثبت است مسائل خاص خود را هم دارد و تا زمانیکه کسی در خودش توان و اراده مواجهه با همه جزییات این مسئولیتها را نیافته بهتر است برای آنها اقدام نکند.
برای آگاهی بیشتر درباره موضوع تهیه منزل شخصی میتوانید به جزوه «راهنمای خرید خانه در کانادا برای تازهواردان» در کتابخانه کنپارس مراجعه نمایید.
ثبت دیدگاه