یادآوری: متن انگلیسی این نوشته در شماره ۱۵ پرنیان (مهر ماه) و برگردان آن در شماره ۱۶ (آبان ماه) منتشر شده است.
…
سیستم آموزشی کانادا مشخصا سیستم ایستایی نیست و همسو با نیازهای جهانی تغییر میکند و البته این فشارها هم در بخشهایی از این سیستم قابل مشاهده است. رقابت برای یافتن کار بسیار بالاست، این امر فقط به مهاجران تازه، که درگیر فراگرفتن زبان و آشنایی با سیستم کاری کانادا هستند، محدود نمیشود بلکه حتی کسانی که سالهاست در این سیستم استقرار پیدا کردهاند هم این رقابت را حس میکنند. این رقابت بینالمللی است و اگر دانشجوی A+ هم باشی، که البته در جای خود بسیار با ارزش و مهم است، خیلی وقتها برای برنده شدنت کافی نیست. مدارس و مشاغل به دنبال افراد فعالی هستند که خود را در فرمهای تقاضایشان دارای آن «ویژگی» خاص نشان داده باشند؛ گاهی این ویژگی را خود متقاضی از خلال تجربههایش نشان میدهد و گاهی هم توصیه متخصصان معروف و موثق، تاییدی بر وجود این ویژگی است.
اگرچه هنوز هم موفقیتهای درسی و آکادمیک اهمیت زیادی دارند اما دیگر تنها ملاک ارزشیابی افراد نیستند و دانشجویان کانادایی اگر میخواهند در حوزههای کاری خاصی موفق باشند باید در فعالیتهای فوق برنامه هم شرکت کنند. درست است که این کار خستهکننده و دشوار است اما تجارب و مهارتهایی که فرد در خلال فعالیتهای فوق برنامه کسب میکند نقش مستقیم و مهمی در آمادگی فرد برای حضور در آن عرصهها دارند. مهارت کار گروهی و ارائه موضوع، دو مهارت عمدهای هستند که مهاجران در کسب آنها مشکل دارند و از مواردی هستند که باید از زمانی که فرد تحصیل در دبیرستان را آغاز کرده، شکل گرفته باشند. معمولا به دانشآموزان دبیرستانی گفته میشود و تشویقشان میکنند تا در کلوبها و تیمهایی که دوست دارند عضو شوند و در صورت تمایل نقش «مدیریت اجرایی» و اداره یا به عبارت دیگر رهبری این مجموعهها را بر عهده بگیرند. وجود این تجارب در رزومه آنها نه تنها به هنگام تقاضا برای ورود به دانشگاه، کالج یا یافتن کار برایشان مفید خواهد بود بلکه به دانشآموزان کمک میکند تا به علایق واقعی خود نیز پی ببرند. در دانشگاه برای دانشجویان امکانات بیشتری فراهم میشود تا بتوانند به انجمنهایی بپیوندند که هدف آنها افزایش آگاهی، تامین هزینه و یا ایجاد علاقه در حوزههایی خاص است. با پیوستن به این فعالیتها و کار در آنها دانشجویان میآموزند که چگونه بین کارهای مربوط به تحصیل و نیز کارهای فوق برنامهاشان تعادل برقرار کنند و به این ترتیب در واقع مدیریت زمان را تمرین میکنند. البته علاوه بر این مورد مهارتهای دیگری هم در این دانشجویان تقویت میشود از جمله کار گروهی، مهارتهای ارائه و بیان، مدیریت پروژه و بالاخره سازماندهی. فعالیتهای فوق برنامه میتوانند نقش بسیار مهمی در ایجاد شبکه هم داشته باشند و حتی گاهی خود آنها میتوانند منجر به کاریابی شوند. دانشجویان درگیر در این گونه فعالیتها شاید ارزش کار خود را بدانند یا شاید هم ندانسته در آن مشغول باشند اما آنچه مسلم است این است که معمولا وقت و زمانی که آنها در چنین فعالیتهایی صرف میکنند بینتیجه و بدون پاداش باقی نمیماند.
دانشجویان مهاجر بهویژه دانشجویان ایرانی بسیار باهوشند و اغلب از نظر سوابق و نمرات آکادمیک وضعیت بسیار خوبی دارند. سیستم تحصیلی در ایران بیش از هر چیز به تربیت دانشجویان خوب در زمینه ریاضی و علوم توجه دارد و به همین دلیل دانشآموختگان این سیستم هم غالبا بدون کمترین مشکلی دروس دشوار در این حوزهها را پشت سر میگذارند. اما از طرف دیگر آنها به هنگام جستجو برای کار و یا حتی شرکت در دروههای بدون حقوق اینترنشیپی با مشکلاتی از نوع دیگر مواجه هستند زیرا مجبورند با دانشجویانی رقابت کنند که توانستهاند در دوره تحصیل هم درس بخوانند و هم در فعالیتهای فوق برنامه شرکت کنند. معمولا یک کارفرما دانشجویی را انتخاب میکند که در حوزه مورد نظر تجربه کاری مرتبط داشته باشد. حتی اگر تجربه کاری دانشجو مستقیما با آن کار یا وظیفه و یا با موسسه آموزشیای که دانشجو درخواست پذیرش در آن را داده ارتباط نداشته باشد، باز هم کارفرما یا موسسه آموزشی برای آن تجربه ارزش قائل خواهند شد زیرا در واقع آن را مبنایی ضروری برای موفقیتهای آتی فرد در جهت توسعه مهارتها و همینطور شغل مورد نظر میدانند.
…
متن کامل را در این صفحه از وبسایت پرنیان ببینید.
ثبت دیدگاه