آخرین آمار بیکاری در کانادا مربوط به ماه جون که در ماه جولای اعلام شد، از ادامه روند رشد نرخ بیکاری با آشکار شدن برخی امیدواریها حکایت دارد.
آمار ماه جون نشان میدهد که از شیب نرخ بیکاری در سه ماهه اول سال به شدت کاسته شده است تا مشخص شود در مقابل حدود ۲۷۳ هزار شغلی که در سه ماهه اول سال حذف شده بود، تنها ۱۳ هزار شغل در سه ماهه دوم سال از دست رفته است. بدین ترتیب نرخ بیکاری حدود دو دهم درصد افزایش یافته و به ۸.۶ درصد رسید. این در حالی بود که برآوردها از عددی حداقل ۸.۷ درصدی خبر میدادند.
در ماه جون درحالیکه در بخش «اطلاعات، فرهنگ و فراغت» ۲۶ هزار و در بخش «مالی، بیمه و معاملات املاک» ۲۱۰۰۰ شغل به مشاغل قبلی افزوده شد، ۲۵۷۰۰ شغل از بخش کارخانهها کاسته شد. بخش ساختمان با یک افزایش ۷۸۰۰ شغلی از یک حرکت آرام رو به رشد خبر میدهد.
اما دو مسئله را نباید از یاد برد. اول آنکه همانطور که برخی اقتصاددانان گفتهاند این آمار بخشی از حقایق را مخفی میکنند. حقیقت آن است که این آمار مجموعهای از فعل و انفعالاتی است که در آن ۴۷۵۰۰ فرصت شغلی تمام وقت از بین رفته و در حالیکه بخش خصوصی ۳۹۳۰۰ شغل را حذف کرده، ۳۷۰۰۰ شغل در حوزه خویشفرمایی (خوداشتغالی) ایجاد شده است. به دیگر سخن، روند حذف مشاغل در بخشهای اصلی اقتصادی کماکان ادامه داشته و با این روند نمیتوان از آرام گرفتن بحران در حوزه اصلی اقتصادی یاد کرد.
نکته دوم، اضافه شدن بحرانهای جدید با تداوم بحران رکود و بیکاری از سال گذشته است. مسئله اینجاست که همه این افراد و آن چند هزار نفر سال گذشته به جمع جویندگان کار نیازمند به حمایتهای دولتی پیوستهاند تا صف متقاضیان بیمه بیکاری افزایش یابد. اما مسئله اینجاست که رفته رفته به پایان مدت دریافت بیمه بیکاری تعداد کثیری از این افراد نزدیک میشویم یعنی کسانیکه در سال ۲۰۰۸ یا اوایل امسال بیکار شدهاند و بدین ترتیب موج جدیدی از بحران آغاز خواهد شد که در آن افرادی بدون هیچگونه درآمد نمیدانند چگونه گذران زندگی کنند.
البته در کانادا سیستمهای حمایتی متعددی برای کمک به افراد نیازمند وجود دارد ضمن اینکه بسیاری از افراد بیکار شده دارای اندوختههای قوی مالی در بانکها بوده اند و با توجه به اینکه سیستم بانکی کانادا بر خلاف آمریکا، از بحران مالی اخیر آسیب جدی ندیده انتظار میرود این افراد بتوانند دوران بعد از اتمام بیمه بیکاری را به هر شکل ممکن پشت سر بگذرانند اما کتمان پذیر نیست که فشار فکری و روانی زیادی به این افراد وارد میآید. اما چه بسا همین فشار در مواردی به نفع آنها تمام شود چرا که در این گونه مواقع میل به اجرای ایدههای نو افزایش مییابد و درآمدزایی از طریق خوداشتغالی تقویت میشود. پدیدهای که آمار هم آن را تایید میکند. در همین هفته گذشته که تورنتو وارد چهارمین هفته اعتصاب بزرگ نیروهای خدمات شهری شد، نشریه مترو تورنتو از نمونههایی از این مشاغل که برخی حتی شاید عجیب به نظر برسد نام برد. در یک مورد دو جوان خوشفکر با مراجعه به در منازل افراد به آنها پیشنهاد میدادند که حاضرند زباله آنها را به ازای هر بسته، ۵ دلار به مکانهای از پیش تعیین شده برای گردآوری زباله ببرند و بدین ترتیب آنها را از بوی مزاحم زبالههای مانده در منزل و انتظار کشیدن در صفهای طولانی برای تحویل زباله خلاص کنند. این نشریه توضیح داده که چگونه آنها در عرض ۲-۳ هفته هزینه سفر تفریحی تابستانی خود را از همین راه به دست آوردهاند (بهینهترین راه خرج کردن یک پول باد آورده!!!)
به هر حال همانطور که همه اقتصاددانان میگویند روند درمان اقتصادی تدریجی بوده و به آرامی انجام خواهد پذیرفت و در برخی بخشها (نظیر کارخانههای صنعتی) دیرتر از سایر بخشها خودنمایی خواهد کرد. باید در انتظار نیمه دوم امسال و ماههای آغازین سال ۲۰۱۰ باقی بمانیم تا شاخصهای اقتصادی بیشتری روند صعودی را نشان دهند.
ثبت دیدگاه