مجید بسطامی
تلاش میکنم در این مجموعه از پستها به پرسش کلیشهای اما مهم «آیا در کانادا موفق خواهیم شد؟» که از سوی تمامی علاقهمندان به مهاجرت مطرح میشود پاسخ گویم. این همه حقیقت نیست و شما هم حتماً دیدگاهی دارید که میتواند به غنای بحث کمک کند.
این مقاله از سوی تیم نویسندگان شرکت خدمات مهاجرتی کنپارس به مدیریت آقای دکتر مختاری تهیه شده و در سایت www.parscanada.com منتشر شده است. انتشار آن در دیگر وب سایتها تنها با ذکر منبع مجاز است. تقاضا داریم موارد تخلف را از طریق ایمیل [email protected] به اطلاع ما برسانید. برای اقدام به مهاجرت از طریق نیروی متخصص، سرمایه گذاری و هر گونه روش دیگر با دفاتر شرکت کنپارس تماس بگیرید.
چه تصوری از موفقیت خود دارید؟
حتی اگر بر خلاف بسیاری از مهاجرین ایرانی فرد صبوری باشید و دوره درمانی سخت و دردناک خود را با طراحی مناسب آغاز کرده باشید همواره عاملی وجود دارد که میتواند احساس کسب موفقیت در سرزمین جدید را از دسترس شما دور سازد، فقدان تعریفی برای موفقیت. بسیاری از ما در پیچ و خم زندگی سخت دور از وطن از یاد میبریم که باید پیشتر برای خود روشن سازیم تلاشمان برای دسترسی به چیست؟ کدام ساحل امن و آرامشبخش را جستجو میکنیم؟ بالاخره قرار است در کدام صبح احساس کنیم خورشید به ما لبخند میزند؟
آیا دستیابی به شغلی فرضاً با ۶۰ یا ۷۰ هزار دلار درآمد سالانه نشان از موفقیت ماست؟ آیا باید خانه و زندگی خاصی داشته باشیم؟ آیا باید رتبه دانشگاهی مشخصی را کسب کنیم تا مثلاً در ۵۰ سالگی وقتی به پشت سر نگاه میکنیم احساس کنیم زندگی موفقیتآمیزی را تجربه کردهایم و از کسب این موفقیت یا حرکت در مسیر آن لذت ببریم و از خودمان و عملکردمان رضایت نسبیی داشته باشیم؟ آیا باید شرایط مشخصی در مورد تحصیل یا زندگی فرزندانمان وجود داشته باشد تا خود را به عنوان والدینی موفق ارزیابی کنیم؟
در فقدان چنین هدفگیری و تصویرسازی شفافی ما هیچگاه تصور روشنی از آنچه میخواستهایم و آنچه کسب کردهایم و فاصله بین این دو به دست نخواهیم آورد. در این حالت این روحیات شخصی ماست که احساسمان را میسازد نه ارزیابی منطقی و مستمر عملکردمان؛ اگر فرد به شدت قانع و کمتوقعی باشیم هر حرکت و پیشرفت کوچکی هم میتواند خوشنودمان کند صرف نظر از اینکه برای رسیدن به آن چقدر هزینه، وقت و عمر صرف کردهایم و صرف نظر از اینکه پتانسیلهای ما چقدر بوده است.
اگر هم فردی آسانگیر نباشیم همیشه افسوس خواهیم خورد که چرا چیز دیگری نشدهایم. اگر از سر چشمه آب زندگانی با خضر پیامبر و کولهباری از در قلطان هم بازگردیم غبطه میخوریم که چرا به جای کوله، فرقان نداشتیم؟ همه این عکسالعملهای به ظاهر متفاوت از یک آبشخور سیراب میشوند و آن این است که عمدتاً مفهوم و مصداق موفقیت را برای خود ملموس و شفاف نکردهایم. چگونه میتوان در چنین وضعیتی از در دسترس بودن یا نبودن موفقیت سخن گفت؟
اما آنها که چنین کردهاند هم مستعد آفاتی هستند. اول ٱنکه مصادیق انتخاب شده باید واقعی و دسترسپذیر باشند. کم نیستند کسانیکه از نوجوانی آرزویی داشتهاند و چون میپنداشتهاند در ایران جایی برای برآورده کردن آن آرزو نیست به مهاجرت گوشه چشمی داشتهاند تا برای آنها فرصت تحقق بخشیدن به آن را فراهم آورد فارغ از اینکه بسنجند آیا دستیابی به آن آرزو تاثیر مهم و مثبتی در زندگی امروز آنها خواهد داشت؟ آیا در کشور جدید تحقق آن مقدور است؟ با چه میزان هزینه؟ و کسب چقدر سود؟ و از دست دادن چه میزان فرصت؟
کسی را میشناختم که از بیست و چند سالگی تا امروز که از مرز۴۰ سالگی درگذشته همیشه آرزو داشت تا فرصتی برایاش پدید آید و او بتواند خود را به یکی از هنرپیشگان مشهور سینمای ایران معرفی کند. به دلیل فعالیتهای پژوهشی و نگارشی من در حوزه سینما میدانست که با این طیف از افراد مواجهاتی دارم و لذا اصرار میکرد که از این طریق مساعدتی کنم. در خلال این سالها او ازدواج کرد و بچهدار شد اما این رویای ایام شبابش را ترک نکرد و با جدیت همیشه از این میگفت که اگر چنین فرصتی برایش فراهم شود (و این را از سر شوخی هم نمیگفت) به زن و زندگی پشت پا خواهد زد و همین مسیر را خواهد رفت و با این بیاناتش البته همسر و فرزندانش را نیز آزار میداد. فراگیر شدن بیمارگونه موج کیمیاگرخوانی و جستجوی «افسانه شخصی» هم توجیهی شد که در مسیر خود را محقتر بیابد. همیشه شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران را نکوهش میکرد که چرا باید فضا و فرصت چنین خواسته سادهای از او دریغ شود.
این مقاله از سوی تیم نویسندگان شرکت خدمات مهاجرتی کنپارس به مدیریت آقای دکتر مختاری تهیه شده و در سایت www.parscanada.com منتشر شده است. انتشار آن در دیگر وب سایتها تنها با ذکر منبع مجاز است. تقاضا داریم موارد تخلف را از طریق ایمیل [email protected] به اطلاع ما برسانید. برای اقدام به مهاجرت از طریق نیروی متخصص، سرمایه گذاری و هر گونه روش دیگر با دفاتر شرکت کنپارس تماس بگیرید.
شاید چنین آرزویی و چنین رفتاری عجیب و بیمارگونه به نظر برسد (البته به شما تضمین میدهم که شما در سایر رفتار و اعمال وی هیچ نکته عجیبی نخواهید یافت) اما واقعیت این است که در صندوقچه اسرار و عواطف همه ما میتوان مواردی از این ناپختگیها و خاماندیشیهای نوجوانانه را یافت که ما را به انجام تصمیمات غیرمنطبق با واقعیت میکشاند. در این سالهای مهاجرت و اقامت در کشوری دیگر، در بسیاری از ادامه تحصیل دادنها یا تغییر شغلها این تمایل دیوانهوار به عملی کردن رویاهای کودکی را دیدهام. کسانیکه فقط فلان رشته تحصیلی را ادامه دادهاند چون در ایران به هزار و یک دلیل در انجام آن ناموفق بودهاند. نمیدانند این رشته در اینجا به چه کارشان میآید و گره از کدام کار فروبسته آنها میگشاید. مهم این است که «موفقیت» را برای خود در همین مورد تعریف کردهاند. فرسنگها دورتر از واقعیتی که در خیابانهای کناری در حرکت است.
این مقاله از سوی تیم نویسندگان شرکت خدمات مهاجرتی کنپارس به مدیریت آقای دکتر مختاری تهیه شده و در سایت www.parscanada.com منتشر شده است. انتشار آن در دیگر وب سایتها تنها با ذکر منبع مجاز است. تقاضا داریم موارد تخلف را از طریق ایمیل [email protected] به اطلاع ما برسانید. برای اقدام به مهاجرت از طریق نیروی متخصص، سرمایه گذاری و هر گونه روش دیگر با دفاتر شرکت کنپارس تماس بگیرید.
ثبت دیدگاه