فوت جک لیتون، رهبر حزب NDP، همه چیز را برای مجلس کانادا که از ۱۹ سپتامبر کار خود را از سر خواهد گرفت تغییر داد.
این روزها روزهای خوشی برای محافظهکاران است و اتفاقات اخیر سبب شده تا آنها به راحتی دوام دولت اکثریتی خود را برای چهار سال آینده محرز بدانند و احزاب مخالف خود را نیز در موقعیتی تضعیف شده و البته آشوبزده فرض کنند.
اما در سیاست گاهی همه چیز فقط به یک لحظه کوتاه بستگی دارد. اعضای داخلی حزب میگویند که حتی با وجود آشفتگی در دو حزب NDP و لیبرال، آنها هنوز هم برای موفقیت خود استراتژیهای مهمی را در نظر دارند که باید عملی شوند و لحن گفتگوی افراد حزب در این میان نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. به نظر میرسد که آقای استفن هارپر در هفته گذشته خیلی خوب توانست میزان اندوه عمومی را دریابد و برای جک لیتون فقید مراسم خاکسپاری دولتی بزرگی را ترتیب دهد.
وقتی ماه آینده مجلس کانادا کار خود را آغاز کند، محافظهکاران همچنان در تلاش خواهند بود تا تعادل مناسبی میان حملات شدید نمایندگان در دوره پرسشهای شفاهی مجلس و نجابت و رفتار موقرانهای که اکثر کاناداییها در پی مرگ شخص لیتون خواستار آن هستند، برقرار سازند.
آقای تیم پاور، یک مشاور و محافظهکار قدیمی در اینباره میگوید: «این که محافظهکارها مرگ لیتون را برای خود یک شانس بدانند و بخواهند از این فقدان نهایت استفاده را بکنند، به هیچ عنوان در نظر عموم کار خوشایندی نخواهد بود. در ضمن باید گذاشت که NDP هم پیش رفته و برای خود رهبر انتخاب کند. بعد از آن محافظهکارها میتوانند نسبت به این انتخاب هر انتقاد سازندهای را که به نظرشان میرسد ابراز کنند.»
یک محافظهکار قدیمی دیگر نیز اعتقاد دارد: «به نظرم مردم کاملا مراقب هستند تا ببینند که آیا دولت با این پدیده به عنوان یک پیروزی برخورد میکند یا خیر و البته از شواهد هم مشخص است که دولت هم کاملا متوجه این تلقی مردم شده و مراقب رفتار خویش است.»
البته شاید محافظهکاران قصد نداشته باشند که از این اتفاق به شکل علنی و بارز ابراز خشنودی و پیروزی کنند اما با این حال اینطور هم به نظر نمیرسد که بخواهند به این دلیل با حزب مخالف خود با درایت و سیاست برخورد نمایند.
همین حالا در بین خود محافظهکارها و در محافل داخلیاشان این بحث و انتقاد مطرح است که چطور یکی از سران حزب NDP به نام آقای استفن لوئیس در روز مراسم خاکسپاری لیتون با سخنرانی خود مردم را تشویق کرد که برای بزرگداشت آن مرحوم به یکی از نهادهای تحقیقاتی وابسته به این حزب کمک مالی نمایند.
اگر هم محافظهکارها به دلیل مرگ لیتون به طور خودخواسته نسبت به NDP آتشبس اختیار کرده بودند، اما زمان این آتشبس در روز سهشنبه و با سخنانی که دو تن از محافظهکاران باسابقه در نقد رفتارهای NDP به زبان آوردند به پایان رسید. انتقاد آنها به NDP این بود که چطور در زمان انتخابات حرکتی را در مخالفت با شرط اقامت برای برخورداری از مزایای سالخوردگی آغاز نموده اما درست بعد از پایان کار و به دست آوردن نتیجه لازم اعلام کرده است که این حرکت اساسا اشتباه طراحی شده بوده است.
آقای دین دلماسترو، منشی پارلمانی آقای هارپر در اینباره میگوید: «حزب NDP حزبی است که در بسیاری از موارد از کنار چیزهایی که خود مطرح کرده و یا حرفهایی که اعضایش به زبان آوردهاند به سادگی میگذرد. به نظر من رفتار اعضای دو حزب لیبرال و محافظهکار به طور قطع در مورد آنچه ادعا میکنند یا حرفهایی که میزنند رفتار و برخورد استانداردتری است. به نظرم حزب محافظهکار در حال حاضر باید انتظار یک حزب مخالف متفاوت با گذشته را داشته باشد.»
آقای استاکول دی، از وزرای اسبق کابینه دولت هارپر، هم میگوید که تقابل دو حزب محافظهکار و NDP میتواند به شکلی کاملا مشروع به نفع محافظهکارها تمام شود چرا که این دو حزب از نظر دیدگاههای سیاسی کاملا در دو نقطه مقابل هم قرار دارند. او میگوید: «هر قدر هم محافظهکارها بخواهند حساسیتها را درک کنند و احترام این رهبر از دست رفته را نگاه دارند اما باز هم در مواردی راه آنها با NDP کاملا از هم جداست. برای مثال NDP خواستار افزایش میزان مالیاتها و نیز بالا بردن هزینههای دولت است اما محافظهکارها عقیدهای کاملا مخالف این دارند. همین موضوع به آنها کمک میکند تا از دخالت هرگونه عقیده شخصی در امور احتراز کنند و در مورد تفاوتهای پیامهای اقتصادیای که صادر میکنند هم کاملا جدی برخورد کنند.»
آقای پاورز میگوید: «هدف اصلی هارپر و تیمش این است که با قدرت به راهی که در پیش گرفتهاند یعنی مدیریت اقتصادی کشور ادامه دهند. البته این مقطع زمانی میتواند دوره سختی باشد اما از طرفی هم آقای نخستوزیر به دلیل شرایطی که احزاب رسمی مخالف دچار آن هستند، احساس آزادی عمل بیشتری خواهد داشت. اکنون زمانی است که محافظهکارها با تمام توان به کار و رشد ادامه خواهند داد و تا زمانی که مخالفان بخواهند تجدید قوا نموده و افراد تازهای را بر سر کار بیاورند فرصت زیادی خواهد بود.»
محافظهکاران که پنج سال تمام در حالت دولت اقلیتی قرار داشتهاند، حتی حالاهم که دیگر حریف قدری در مقابل خود نمیبینند شاید باز هم نتوانند خیلی راحت با این مسئله کنار بیایند. البته آنها بدون شک از یاد نبردهاند که چطور لیبرالها به رهبری ژان کرچین (کرتین) و در زمان ضعف آنها چه خوب از موقعیتها، کمال استفاده را بردند.
آقای دی به خاطر میآورد که در سال ۲۰۰۰ و تنها بعد از گذشت چند ماه از پیروزی و انتخابش به سمت رهبری Canadian Alliance، او دوباره مجبور شد که در یک کارزار انتخاباتی شرکت کند. در واقع لیبرالها که در آن زمان در مجلس اکثریت را داشتند، به تمام اعتقادات، سخنان و سابقه کاری وی حملهور شده بودند.
به زعم آقای دی، که در حال حاضر یک مشاور خصوصی است، معمولا همه فکر میکنند که تفاوت قدرت شدید احزاب چیز بدی است. او میگوید: «اما دموکراسی یعنی همین. بنابر این هرکس که به رهبری NDP انتخاب شود، میتواند انتظار داشته باشد که تمام آنچه که حزبش در گذشته گفته یا وعدههایی که برای آینده داده به پای NDP نوشته شده است. لیبرالها هم با محافظهکارها همین رفتار را خواهند داشت. هر کس که قرار است رهبر این حزب باشد باید این را بداند که همه کارهایش به دقت زیر ذرهبین خواهد بود. این اتفاق برای من افتاد و برای هر کسی دیگری هم میافتد و شما هم شاهد آن خواهید بود.»
برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید.
ثبت دیدگاه