قسمت اول این مصاحبه که به معرفی مهندس وزیری و سوابق تحصیلی و شغلی ایشان در ایران میگذشت در اینجا قابل دسترس است. در این نوبت به چالش جدی بسیاری از تازهواردان یعنی موضوع چگونگی فراهم آوردن تجربه کار کانادایی پرداخته شده است. یادآوری میشود که متن کامل این گفتگو در دهمین شماره پرنیان کانادا منتشر شده است.
ماجرای مرغ و تخممرغ
حالا تعداد حاضران در محل ظرفیت را تکمیل کرده، صحبتها گل انداخته است و البته فارسی زبان غالبی است که شنیده میشود. گویی عدهای در حال انتقال تجربه به دیگران هستند. همین نکته به پرسش دیگری منتهی میشود که معضل بسیاری از تازهواردان است. قصه مرغ و تخممرغ: نیاز به تجربه کار کانادایی برای یافتن کار و نیاز به کار برای داشتن تجربه کار کانادایی! از ایشان میپرسم که آیا ایشان هم با چنین مشکلی روبرو بودند و اگر آری، برای حل آن چه کردند؟ یکی از مسائل تازهواردان موضوع مرغ و تخم مرغ یا بحث تجربه کار کانادایی در کاریابی و برعکس فقدان تجربه کانادایی بدون کاریابی است، شما این مشکل را چطور حل کردید؟
«اول باید یک نکته را بیان کنم. از ۲۰۰۱ که به کانادا آمدیم تا امروز اوضاع خیلی فرق کرده است. اصلا ظرف ۵ سال گذشته تفاوت خیلی زیاد شده و حتی در سه سال گذشته سرعت تغییرات باز بیشتر بوده، یعنی روز به روز میبینیم که این ماشین مهاجرت دارد شتاب بیشتری میگیرد و اقشاری هم که در حال آمدن هستند در دورههای مختلف فرق میکنند. زمانی که من آمدم مهاجرین عموما متخصصینی بودند که به دلیل مهارتهای شغلی میآمدند، حالا یا تکنیکال یا هر رشته دیگر اما کسانی بودند که میآمدند تا کار کنند. بعد به مرور سرمایهگذار و انواع دیگری از مهاجران هم آمدند.
خوب آن زمان که ما آمدیم این مشکل نداشتن تجربه کار کانادایی بیشتر از امروز بود. البته وقتی صحبت از امروز میکنم در ارتباط با رشته خودم عرض میکنم، امروز این مسائل به مراتب کمتر است و امکانات زیادی فراهم شده اما شاید کسانی که جدیدا وارد کانادا میشوند بلد نیستند که از آنها استفاده کنند.»
آقای وزیری در پاسخ به اینکه این امکانات امروزه چیست که آن روز نبود، توضیح میدهند که: «ما به عنوان یک متخصص که وارد این مملکت میشویم دو مسئله مهم داریم. یکی اینکه مهارتهای زبانی را خوب بدانیم و چیزی که توصیه میکنم اول در مورد این بحث است چون خیلی از آنها که در ایران هستند میگویند ما زبانمان خوب است؛ بعد که اینجا میآیند میگویند زبانمان خراب شد. هر دو تا را درست میگویند. علتش این است که بنچمارک (مبنای مقایسه) در ایران پایین است یعنی این دوستان در ایران میبینند در اطرافشان متوسط توانایی زبانی از صد، پنج است و ایشان ۱۵ است، خوب نسبت به آن ۵ خیلی خوب است. بعد میآیند اینجا و میبینند که متوسط باید ۵۰ باشد و خوب زیر این حد است و میگویند زبانمان خراب شد. پس مسئله اول این است.
دومین مسئله که به همان ماجرای مرغ و تخممرغ مربوط میشود این است که باید رفت و دید چطور باید به صورت حرفهای ثبت نام professionally registered بشوی که آن وقت آن ماجرای اشاره شده را آسان میکند. مثلا برای اینکه در حوزههای مهندسی نظیر برق، مکانیک،… کار بکنی باید در این استان در Professional Engineers Ontario رجیستر شده باشی؛ که اصطلاحا بعد از اسمتان یک P. Eng بگذارید. دریافت این عنوان چند تا حسن برای یک فرد تازهوارد دارد. یکی اینکه اگر آن را بگیرید کسی کاری ندارد که شما کجا درس خواندهاید. دومین نکته این است که اشاره به این مورد در رزومه شما به کارفرما میفهماند که دولت شما را به عنوان یک مهندس قبول کرده و کمتر آن مسئله سابقه کار کانادایی اهمیت خواهد داشت. البته اهمیت آن را حذف نمیکند بلکه کمرنگ میکند. منتهی برای اینکه بتوانی مهندس حرفهای باشی باز نیاز به سابقه کار کانادایی داری.
خوب زمانی که اینجا میآمدم اطلاعات لازم را گرفته بودم و به محض جایابی اولیه و انتقال از هتل به آپارتمان، از روز بعد دنبال کارهای مربوط به این موضوع رفتم. در آن زمان اصلا فایل برای رجیستر شدن را باز نمیکردند مگر اینکه شما حداقل یک سال سابقه کار کانادایی را میداشتید. الان شما میتوانید آن فایل را باز کنید، مدارک را تحویل بدهید، امتحانات را بگذرانید و همه کارهای ضروری را انجام دهید بدون اینکه سابقه کانادایی داشته باشید؛ به شما یک گواهی certificate میدهند به نام EIT یعنی Engineer In Train بعد شما دو سال فرصت داری که یک سال سابقه کار کانادایی خود را بیاورید. حسن این کار چیست؟ این است که وقتی رزومهات را با عنوان EIT میفرستی کارفرما میبیند که شما اگرچه سابقه کار کانادایی ندارید اما یک مرجع قوی شما را تایید کرده چون شما همه موارد ضروری و مدارک و مستندات را ارائه کردهاید پس شما از یک حداقل ضروری زبانی برخوردارید، از یک حداقل دانش حرفهای برخوردارید، مسائل مربوط به قوانین و اخلاق حرفهای ethic and law شغل خودت را میدانید. این اعتماد بیشتری در کارفرما برای استخدام شما ایجاد میکند تا زمان گذشته که به ما میگفتند اول شما باید بروی کار کانادایی انجام بدهی تا ما برایت فایل باز کنیم. رزومه ما هیچ عنوان کانادایی نداشت، تجربه ما هم همهاش در ایران بود و حتی آن موقع ایران را این قدر نمیشناختند و بعد از اینکه امریکا به عراق حمله کردIraq و Iran بیشتر مطرح شد. آن زمان که من میگفتم کارهای مربوط به یک کارخانه اتومبیلسازی را طراحی کردهام میپرسیدند مگر ایران اصلا اتومبیلسازی دارد؟»
از ایشان درباره مدت زمان دستیابی به این عنوان EIT سوال میکنم چون با توجه به اینکه اغلب مهاجران ایرانی معمولا تا زمانیکه ویزای کانادا را در دست نگرفتهاند تلاشی برای آشنایی و آمادگی برای ورود به جامعه جدید انجام نمیدهند بعید است که کسب آن عنوان هم به سرعت اتفاق بیفتد.
«بله، به نظر من حدود یک سالی زمان میبرد که افراد به آن مرحله EIT برسند یعنی اگر فردی توانست در یک سال اول به آن برسد من میگویم روی برنامه حرکت کرده است به خاطر اینکه معمولا ۲-۳ ماه اول برای استقرار و انجام کارهای اولیه زمان لازم است و بعد از سه ماه که اقدام کنید آن بررسی و کارهای اداری مربوطه زودتر از ۹ ماه اتفاق نمیافتد، در نتیجه اگر همه کارها را درست انجام دهی بعد از یکسال عنوان EIT را خواهی داشت. معنایش این نیست که نمیتوانی در این یک سال دنبال کار باشی و کار کنی؛ اگر خوششانس باشی میتوانی زودتر کار بگیری و بهتر است که این کارها را موازی انجام بدهی تا در زمان کوتاهتری به مقصد اصلی برسی.»
ادامه دارد…
ثبت دیدگاه