قسمت اول این نوشته همراه با مطلب مشابهی که در واقع، توصیه برای رسیدگی به وضعیت دندانها در ایران به دلیل هزینههای بالای دندان پزشکی در کانادا در وبلاگم داشتم با استقبال مخاطبان روبرو شد. دوستانی با ارسال ایمیل خواستار بیان جزییات بیشتری در مورد هزینههای دندانپزشکی در کانادا شدهاند. برای یافتن پاسخ موثق، جستجوهایی انجام شد و با برخی از اهل فن هم گفتگوهایی داشتم که در هفته آینده نتایج آن را به اطلاع شما میرسانم و امیدوارم مفید باشد.
اما نکته دیگری هم در این میان مطرح شد که شاید بد نباشد در اینجا بیان کنم. در ارتباطاتی که درباره موضوعات فوق مطرح میشد تعداد زیادی هم درباره «هزینههای لیزر و زیبایی در کانادا» میپرسیدند. در ابتدا فکر کردم که شوخی میکنند اما بعد آنقدر این پرسش از سوی افراد مختلف تکرار شد که دریافتم مشکل از گیرنده است نه فرستنده! برخی بر این موضوع آنچنان پافشاری کردهاند که به نظر میرسد باید این عنوان را به سرفصلهای مهم ۱۰۰ روز اول در کانادا اضافه کرد. محتوای چنین پرسشهایی به روشنی نشان میدهد که طیفبندی مهاجران در سالهای اخیر چقدر تغییر کرده و نویسندگانی چون من چگونه باید تلاش کنند زاویه نگاهشان را عوض کنند چون به نظر قرار نیست مخاطبان چنین کاری کنند! بگذریم.
در مطلب قبل بیان شد که پرسش از قیمت فلان و بهمان جنس برای رسیدن به هزینههای ماهانه و سالانه در کانادا پرسش کاربردی و دقیقی نیست به دلایلی که در نوشته قبلی آمد و قصد تکرار آنها نیست. بهتر این است که افراد یا منابع مناسب پاسخگویی به این پرسشها جستجو شوند و سپس سرفصلهای اصلی هزینهای از آنها پرسیده شود. در باره مهمترین سرفصلها و برخی نکات پیرامونی آنها در نوشته بعد توضیح خواهم داد. در این نوشته به موضوع افراد طرف پرسش میپردازم.
بهترین روش برای محاسبه هزینههای زندگی در کانادا کدام است؟
اگر موردی را که در نوشته قبل بیان شد پذیرفته باشید پرسش بالا را میشود این طور پاسخ داد. برای اینکه مطمئنترین جواب را بیابید راهش این است که حداقل یک خانواده مشابه خود در شهری که میخواهید در آن اقامت کنید بیابید. حتی اگر این خانواده در ناحیه شهری مورد نظر باشد بهتر است اما خوب اگر نشد چندان مهم نیست. همانطور که در قسمت قبلی بیان شد، انتخاب شهر (و پیش از آن استان) اهمیت زیادی دارد به دلیل اینکه مسائل اصلی هزینهساز و درصد هزینهها در استانهای مختلف با هم یکسان نیست. در یک استان ممکن است هزینههای بچهها خیلی کمتر از استان دیگر باشد؛ هزینههای اسکان در یک آپارتمان یکخوابه در تورنتو ممکن است از یک آپارتمان سهخوابه در مونترال بیشتر باشد و …
اما این فرد یا خانواده باید چه مشخصاتی داشته باشد؟
مشخصه اول: فردی باشد که از نظر دقت در مسائل، نظرش قابل اتکا باشد. افراد زیادی در کانادا خرج میکنند بدون این بدانند چقدر و برای چه چیز پول دادهاند. این موضوع خیلی هم ربطی به میزان درآمدشان ندارد. بحث این نیست که افراد ولخرجی هستند یا نیستند بلکه مهم این است که مخارج ماهانهشان دستهبندی داشته باشد و به عنوان مرجع اطلاعات قابل اعتماد باشند. من افراد بسیاری را میشناسم که اگر از آنها بپرسید در ماه چقدر صرف هزینههای ماشینشان میشود جواب روشن و دقیقی ندارند که بدهند یا اینکه ارقامشان مربوط به سه سال پیش است!
مشخصه دوم: بیش از دو سال از ورودش به کانادا نگذشته باشد. البته اگر گذشته باشد و شما کس دیگری را نداشته باشید کاری نمیشود کرد اما معمولا بعد از دو سال زندگی در کانادا اگر افراد توانسته باشند تا حدودی از نظر زندگی تثبیت شوند مسائلشان با حالت تازهواردی تفاوت دارد. فهمیدهاند که چگونه بهتر خرج کنند، فروشگاههای ارزان قیمتتر را شناسایی کردهاند، از ابزارهای مالی کمهزینهتر استفاده میکنند و…در مقابل هزینههایی دارند که برای یک تازهوارد ضروری نیست و شاید حتی نادرست باشد پس مثلا اگر خانوادهای که ۷ سال است در کانادا زندگی میکند به شما بگوید هزینه بیمه ماشین ۱۵۰ دلار در ماه است یا خورد و خوراک ۵۰۰ دلار، هیچکدام از این دو عدد برای شما صحیح نیست.
مشخصه سوم: از نظر الگوی زندگی شبیه شما باشد. مثلا اگر شما به عنوان نیروی متخصص کبک اقدام کردهاید و با ۴۰-۵۰ هزار دلار دارایی به کانادا میآیید و دوست شما که یک سال پیش با ویزای سرمایهگذاری آمده و در همان ۳ ماه اول هم خانه خریده منبع اطلاعاتی خوبی برای شما حتی برای هزینههای روزمره نیست. بعدا تفاوتش را خواهید فهمید.
مشخصه چهارم: با شما تعارف نداشته باشد یا نخواهد چیزی را از شما مخفی کند. برخی افراد در کانادا در ماهها یا سالهای اول به دلیل محدودیت منابع مالی مجبور میشوند خیلی دقیق و اقتصادی خرج کنند. این هیچ ایرادی ندارد و کاملا هم طبیعی است اما تعدادی از آنها که البته از نظر عدد کم هم نیستند در تماس با دوستان یا آشنایان یا خانواده خود در ایران، تصویر دیگری از زندگی خود ارائه میدهند. طبیعی است کسی که در آمارها دستکاری میکند منبع موثقی برای کسب اطلاعات نیست.
اگر همه این مشخصات در یک فرد باشد منبع اطلاعاتی خوبی برای شماست اما بدیهی است که ممکن است فرد یا افرادی با تمام این مشخصات در اختیار شما نباشد؛ به هر میزان که باشد هم مفید است و میتوان از اطلاعاتش استفاده کرد. البته اگر تعداد این افراد بیش از یک نفر باشد، جمعبندی اطلاعات آنها میتواند تصویر روشنتری به شما بدهد اما فراموش نکنید که اصولا قرار نیست هر آنچه در مورد کانادا می خواهید بدانید به فهرست هزینهکرد و مخارج محدود شود پس در این زمینه افراط نکنید.
نکته اخر اینکه بعدها خواهید دید چنین اطلاعاتی آن قدر به درد شما نمیخورد که خود شما میتوانید به خودتان کمک کنید. اطلاعات افراد دیگر فقط جنبه راهنمای اولیه دارد. سعی کنید در ۶ ماه اول حضور در کانادا خیلی دقیق و با حوصله خرج کنید و از انجام تصمیماتی که هزینههای سنگین و طولانی یا غیرضروری برای شما پدید میآورد (مثلا هزینههای لیزر و زیبایی!) اجتناب کنید. هزینههای خود را مرتبا ثبت کنید و آنها را در گروهبندیهای مناسبی دستهبندی کنید. خواهید دید که خیلی زود مدیریت هزینههای مالی را به بهترین شکل انجام میدهید و خودتان میتوانید به مرجعی برای دیگران تبدیل شوید.
در مطلب مرتبط بعدی که احتمالا آخرین مطلب از این مجموعه است درباره دستهبندی هزینهها بیشتر خواهم گفت.
ادامه دارد…
ثبت دیدگاه