پایان هفته همیشه روز دیدار نوهها با مادربزرگ و پدربزرگ بوده است. غروب پنجشنبه وقتی هوا گرگومیش میشد و دلتنگی به سراغشان میآمد تنها دیدن نوهها بود که دلگرمشان میکرد. اما امروز مهاجرت داستان زندگی تعداد زیادی از آنها را تغییر داده است. امروز پدربزرگها و مادربزرگهای زیادی کیلومترها دورتر از نوهها و فرزندانشان زندگی میکنند. شاید بعضی از آنها سالهاست نوههایشان را در آغوش نگرفتهاند. مهاجرت که از سویی سفری است به سوی آینده روشن و امید به ساختن اما از سوی دیگر قصه تلخ جدایی است. جدایی از سرزمین، کوچهها، دوستها، یادها و خاطرههای ناب و از همه مهمتر خانه و خانواده. قصه تبدیل شدن به تکههای پراکنده و ناقص از تصاویری که انگار کامل نمیشوند. قصه عکس پدربزرگ و مادربزرگ بر سفره نوروزی این سوی آبها و دیوارهای پرشده از عکسهای فرزندان و نوهها در آن سوی آبها. تلخی این قصه در کام خانوادهها تا جایی است که بسیاری از پدران و مادران را بر آن میدارد تا آنها هم مانند فرزندان از یار و دیار دل برکنند و در سنین سالمندی تن به مهاجرت بدهند.
حضور پدرها و مادرها در خانوادههای مهاجر مزایای بسیار زیادی دارد. مزایایی که بعضی از ملیتهای مقیم کانادا مثل چینیها آن را بسیار درک کردهاند. حضور پدربزرگها و مادربزرگها به نوهها کمک میکند بهتر با ریشههای خود ارتباط برقرار کنند. زبان مادری خود را بهتر بیاموزند. از حمایتهای عاطفی بیشتری برخوردار باشند و در آینده افراد موفقتری برای جامعه باشند. همچنان که فرزندان نیز با تکیه بر کمکهای پدر و مادر در نگهداری از کودکانشان امکان پیشرفت بهتر در زمینههای درسی و کاری خود پیدا میکنند. از طرف دیگر خود پدربزرگ و مادربزرگها نیز از مشکلات مربوط به سالمندی و تنهایی در امان میمانند؛ شاهد رشد و بالندگی نوهها هستند و از محبت و حمایت عاطفی خانواده خود بهره میگیرند؛ و نهایتا از خدمات و امکانات پزشکی کشور جدید استفاده میکنند و سالهای باقی مانده خود را نیز در کنار عزیزان سپری میکنند.
اما متاسفانه همیشه قصه به اینجا ختم نمیشود. مهاجرت در این سنین خیلی آسان نیست. هرچه سن افراد بالاتر میرود بریدن از ریشهها سختتر میشود و قدرت سازگاری با شرایط و محیط جدید کاهش پیدا میکند. بخصوص در جامعه سنتی مانند جامعه ایران سالمندان در مهاجرت و همزیستی با فرزندانشان که در جامعهای مدرن و متفاوت زندگی میکنند به یقین آسیب میبینند. مشکلاتی مانند عدم آشنایی با زبان و فرهنگ کشور جدید باعث میشود ارتباطشان را با محیط پیرامون از دست بدهند و رفته رفته در پیله تنهایی و افسردگی فروروند. مردان و زنان توانایی که یک عمر بر پای خود ایستادهاند و استقلال و توانایی کافی برای اداره یک زندگی پرتلاطم را داشتهاند حالا حتی در برآوردن نیازهای اولیه خود به کمک فرزندانشان نیاز دارند. هرچند میزان این وابستگی به عوامل مختلفی بستگی دارد و برای همه یکسان نیست. عواملی مانند دانستن زبان، شرایط سنی و تواناییهای جسمی و فیزیکی، امکانات مالی و همچنین شرایط محیطی کشور جدید و امکانات آن در این میان نقش بازی میکنند.
از طرف دیگر خانوادههای مهاجر هرچند از داشتن پدر و مادر در کنار خود خوشنودند اما گاهی به دلیل پیچیدگی شرایط زندگی جدید و این که خود با چالشهای مختلف مهاجرت درگیرند فرصت و توان کافی برای حمایت میهمان سالمندشان را ندارند. این مسائل بر دینامیک رابطه میان پدر و مادر با فرزند یا پدربزرگ و مادربزرگ با نوهها تاثیر میگذارد و آن را از شکل عادی خارج میکند. غرور بزرگترها را جریحهدار میکند و کوچکترها را دچار دوگانگی و استیصال میسازد.
مسلم است که هرچه پدران و مادران ما از استقلال بیشتری برخوردار باشند خانوادههای مهاجر با مشکلات کمتری مواجه میشوند. در این میان نقش سازمانها و انجمنهایی که به سالمندان یا شهروندان ارشد خدمت میکنند و آنها را در به دست آوردن استقلال و توانمندی برای زندگی در محیط جدید کمک میکنند بسیار پررنگ میشود. این سازمانها در اغلب جوامع قومی که در کانادا زندگی میکنند به شکل بسیار گستردهای به فعالیت مشغولاند و عموما بسیار هم موفق عمل میکنند. این مراکز معمولا از حمایت مالی صد در صد جامعه خود برخوردارند و در بعضی موارد اگر سابقه کافی داشته باشند و گروه بزرگی از جامعه را تحت پوشش قرار دهند میتوانند از حمایتهای دولتی هم استفاده کنند.
در جامعه ایرانیان مقیم کانادا نیز انجمنها، گروهها و سازمانهای بسیاری در زمینههای مختلف فرهنگی اجتماعی اقتصادی هنری و حقوقی فعالیت دارند اما هنوز متاسفانه به جز در یکی دو شهر بزرگ کانادا مراکز زیادی برای خدمترسانی به شهروندان ارشد در این کشور فعال نیستند و باز هم متاسفانه چنان که دیده میشود همان تعداد اندک موجود نیز از حمایت کافی ایرانیان برخوردار نبودهاند. البته در امریکا به دلیل این که سن نسل اول و دوم مهاجرت به سنین میانسالی و کهنسالی نزدیک شده است این مراکز بیشتر تاسیس شدهاند و موفقیت بیشتری داشتهاند.
در ادامه نگاهی داریم به خدماتی که انجمنها و مراکز مربوط به جوامع قومی مختلف در شهر مونترال که به شهروندان ارشد خود ارائه میدهند. شاید برای انجمنهای ایرانی نیز این موارد قابل تامل و الگوبرداری باشد:
…
متن کامل این گزارش را در این صفحه از وبسایت پرنیان و یا این صفحات از پرنیان شماره ۱۶ ببینید.
ثبت دیدگاه