این نوشتار پیش از این، در یازدهمین شماره نشریه پرنیان کانادا منعکس شده است.
خیلی از ایرانیان تازهوارد ترجیح میدهند یک بیزینس شخصی شروع کنند. در این نوشتار به دلایل مرسوم برای انتخاب بیزینس شخصی و مشکلات آن میپردازیم.
ایرانیها دوست دارند برای خودشان کار کنند و به اصطلاح رئیس خود (و البته دیگران!) باشند؛ ساعت کار مشخص نداشته باشند و هر وقت خواستند تعطیل کنند و با خانواده به مسافرت بروند. برای همین به مشاغل کوچک شخصی روی میآورند در حالی که حجم فشار کار و میزان تلاش شبانهروزی که باید در سالهای اول برای حرفه مورد نظر صرف کنند را واقعبینانه ارزیابی نمیکنند. آمار نشان میدهند صاحبان بیزنسهای کوچک (و در بسیاری موارد اعضای خانواده آنها) در سالهای اول باید بیش از روزی ۱۰ ساعت به طور متوسط کار کنند و دست کم تا سه سال اول از تعطیلات طولانی هم خبری نیست.
یکی از دلایلی که ایرانیان را به سمت بیزینس شخصی میکشد محصول این تفکر وطنی است که کارمندی، ساختن زندگی با آب باریکه است و با کاسبی است که میتوانی یک شبه ره صدساله را طی کنی. کارمند فلان اداره با آن پست و مقام و سابقه ثروتش یک دهم بقال سرکوچه نیست. متاسفانه این مسئله در کشوری مثل کانادا اصلا صدق نمیکند. صاحبان بیزینسهای شخصی اگر در کنار مهارت و مدیریت و سرمایه نتوانند صبر پیشه کنند و پلههای پیشرفت را به تدریج و با حوصله طی کنند موفق نخواهند بود. درحالیکه میبینیم ایرانیان صاحبان بیزینسهای شخصی هر یکی دو سال یک بار شغل عوض میکنند یعنی درست قبل از سوددهی بیزینس از آن ناامید میشوند و به شغل دیگری رو میآورند و اصولا توقع بسیار بالایی نسبت به سوددهی سرمایهگذاری خود دارند که با واقعیتهای موجود منطبق نیست.
مسئله دیگری که صاحبان مشاغل کوچک باید به آن توجه کنند ریسک بسیار بالای سرمایهگذاری است. دلیل این امر چنانکه اشاره شد هزینه بالای نیروی انسانی در مقایسه با ایران، گردش مالی بالا و نیز حجم بالای سرمایهگذاری است. بهعنوان مثال اجاره یک مغازه در نقاط پرتردد شهرهای بزرگ کانادا به طور متوسط حدود ۲۵۰۰ تا ۳۵۰۰ دلار درماه است (با متراژی حدود ۱۰۰ متر) با یک قرارداد ۲ تا ۵ ساله که فرد را ملزم میکند در این مدت اجاره را سر موعد بپردازد. فسخ قرارداد اجاره تابع شرایط خاصی است که اگر ممکن نشود مستاجر موظف است تا پایان مدت قرارداد اجارهبها را بپردازد. برای تامین نیروی انسانی اگر لازم باشد تنها یک نفر به استخدام درآید باید ماهی حدود ۱۸۰۰ دلار هزینه در نظر بگیریم. اگر حقوق خود را نیز ۳۰۰۰ دلار در ماه در نظر بگیرید و فرض کنید حجم کل سرمایهگذاری ۱۵۰۰۰۰ دلار باشد و شما درآمدی معادل تنها ۱۵۰۰ دلار از کسب خود انتظار داشته باشید با یک محاسبه ساده میبینید که شما باید در ماه ۸۵۰۰ دلار سود داشته باشید. برای دست یافتن به این مقدار سود شما باید دست کم ۳۰۰۰۰ دلار در ماه فروش داشته باشید که کار آسانی نیست.
نکته مهم دیگری که در بیزینسهای ایرانی معمولا به آن توجه کافی نمیشود مشتریمداری است. معمولا صاحبان کسب در کانادا این اصل مهم و اساسی را چه در مورد مشتریان ایرانی و چه مشتریان غیرایرانی رعایت نمیکنند. این مسئله به شدتی همهگیر است که از هر ایرانی خارج از کشور سوال کنید بیتردید تجربههای زیادی از برخوردهای عجیب صاحبان ایرانی بیزینس داشته-اند.
یکی از دلایلی که ایرانیان به بیزینسهای شخصی روی میآورند ناآشنایی با زبان (انگلیسی یا فرانسه) است که آنها را در پیداکردن کار یا گرفتن مجوزهای لازم به دردسر میاندزد. اما باید توجه داشت ضعف مهارتهای زبانی برای کسانی که می-خواهند کسبوکاری را راهبیاندازند به معنی استخدام نیروی کار بیشتر است در حالی که اغلب بیزینسهای شخصی و کوچک تنها وقتی به سوددهی میرسند که توسط خود شخص و یا به صورت خانوادگی اداره شوند. بگذریم از این که در استانی مانند کبک نداشتن نیروی کار مسلط به زبان فرانسه حتی میتواند مشکلات قانونی برای فرد ایجاد کند.
اغلب ما ایرانیان امنیت شغلی را در این میدانیم که برای خود کار کنیم نه برای دیگران این در حالی است که آمار نشان میدهد ۳۰ درصد از بیزینسهای کوچک در سال اول و کمی بیش از ۵۰ درصد بیزینسهای کوچک بعد از پنج سال از گردونه خارج میشوند.
به اینها اضافه کنید عواملی مثل نداشتن مهارت کافی، آشنا نبودن به محیط، مدیریت ضعیف، سرمایه ناکافی و نامتناسب با نوع شغل انتخاب شده، نداشتن برنامه و تحلیل درست از شرایط و امکانات و محدودیتها و نگاه غیر واقعبینانه و ایدهآلگرایانه و مبتنی بر شانس و بخت و اقبال. با این حال کم نبودهاند صاحبان مشاغل ایرانی بسیار موفق که توانستهاند بر تمام این مشکلات فائق آیند. بخصوص کسانی که کار مورد علاقه خود را در پیش گرفتهاند، با صبر و انگیزه و پشتکار مسیر را طی کردهاند و توانستهاند نسبت به فراز و فرودها و تغییرات انعطاف نشان دهند.
صحبت در این مبحث بسیار گسترده است. شروع یک حرفه شخصی پیچیدگیها و ریزهکاری های زیادی دارد که در مجال این نوشتار نمیگنجد. توصیه این است که تازهمهاجران عزیز بیگدار به آب نزنند و تا حد امکان درباره حرفهای که میخواهند شروع کنند مطالعه کافی داشتهباشند و بخصوص به شنیدهها و تجربههای شخصی بسنده نکنند و از منابع موثق اطلاع کسب کنند که این در کشوری مثل کانادا با جریان آزاد اطلاعات زیاد سخت نیست. و البته یکی از بهترین راههای کسب اطلاع از یک بیزینس این است که مدتی به عنوان نیروی کار ساده در آن حرفه مشغول به کار شوند.
ثبت دیدگاه