مجید بسطامی
کسانی هستند که به مقوله مهاجرت به کانادا تنها از زاویه دستیابی به امکانات سهل و آسان برای تفریح و راحتی میاندیشند؛ به دروازهای به جهان خوشگذرانی و خوشگذرانان. این افراد به چه میزان پول برای ورود به کانادا نیازمند هستند؟
گفتیم که گروه سوم مهاجران به کانادا را باید افرادی دانست که در اندیشه یک زندگی بیدغدغه، آرام و توام با انواع خوشیها، ویزا و در ادامه پاسپورت کانادایی را وسیلهای برای رسیدن به مقصد و مقصود یافتهاند. تفاوت این عده با گروه دوم این است که اولاً گروه دوم میدانند که باید برای زندگی در کانادا کار کنند اما تصورشان از این «کار» و شرایط زندگی در کانادا متوهمانه است در حالیکه گروه سوم به زندگی تفریحی در کانادا فارغ از هر نوع دردسر و مشکل یا با حداقل زحمت نگاه میکنند. تفاوت دیگر این است که این گروه سوم پول این نوع زندگی بیدغدغه را دارند اما گروه دوم چنین نیستند. اصلاً به همین دلیل است که باید نهایتاً جامه خیالپرداز توریستی را از تن به در آورند و رخت زمخت کار در بر کنند.
اما این گروه سوم چه کسانی هستند؟ اکثر آنها صاحبان سرمایهها و کارخانهها، اعضای خانواده مدیران دولتی یا خصوصی، فرزندان عمدتاً نه چندان با استعداد خانوادههای متمولی که میخواهند فرزندانشان به هر طریق ممکن مدرکی دانشگاهی از یک دانشگاه اسم و رسم دار داشته باشند و نظایر آنها هستند. این فرزندان در خانههایی که مناسب زندگی چندین نفر است به تنهایی یا با پارتنرهای رنگ و وارنگ زندگی میکنند؛ با ماشینهای آخرین مدل و فهرست مخارج ماهانهای که متناسب هزینههای ۲-۳ خانواده مهاجر است و البته به دلیل فشار درسها، معمولاً ترمی یک درس بیشتر انتخاب نمیکنند! و در کمتر از یک چهارم کلاسهای آن درس هم شرکت میکنند. اینها اغراق نیست، واقعیتهایی است که هر روز بیشتر از روز پیش شاهد آن هستیم.
بسیاری از افراد این گروه این قدر واقعبین هستند که میدانند جاهایی به مراتب خوش آب و هواتر از کانادا برای تفریح و تفرج هست اما خوب، شاید هیچ جا به راحتی کانادا نتوان شهروند شد. در واقع کانادا پلی سهلالوصول برای دسترسی آسان به سایر نقاط جهان برای خرج کردن و تفریح و سرخوشی است.
در سالهای اخیر که موج ویزاهای سرمایهگذاری همه طبقه متوسط به بالای ایران را دربرگرفته و یا افراد متخصص زیادی که در سالهای بازنشستگی قرار گرفتهاند و اندوخته خوبی دارند زندگی در شرایط آرامتری را جستجو میکنند، بر افراد این گروه پیوسته افزوده شده است. اغلب این افراد در ایران از طرق مختلف درآمد کسب میکنند و در کانادا خرج میکنند و حساب آنها را که باید از کسانی که با ویزای سرمایهگذاری به کانادا آمدهاند و در اینجا بیزینسی راه انداختهاند (و من بسیاری از آنها را در گروه اول قرار میدهم) جدا کرد.
آیا این کار ایرادی دارد؟ از نظر من تا حدی آری. من معتقدم این افراد اگر اندکی آگاهانهتر با سیستم اقتصادی کانادا برخورد کنند و دامنه اطلاعاتشان را گسترش دهند و اگر نه همه موفقیت و ثروتشان، بلکه تنها بخش اندکی از موفقیتشان در ایران ناشی از هوش، نبوغ و آشنایی با ترفندهای تجارت و کارآفرینی بوده باشد (و نه از راههای نامناسبی چون رانتخواری و پارتیبازی) درخواهند یافت که در کانادا خیلی موفقتر و ثروتمندتر خواهند بود به شرطی که تن به آب زنند. در این صورت آنها در یک فضای رقابتیتر و در عین حال پرفرصتتر که میتواند ابعاد و مرزهایش تا تمامی اقتصاد جهانی گسترش یابد فرصت ارتقا شخصیتی و شغلی دارند. این چیزیست که آنها در یک اقتصاد بومی و بسته هیچگاه امکان بروز آن را نداشتهاند.
اما جنبه دیگر نقد من به آثار زیانبار این شیوه از تفکر و زندگی بر روی جامعه ایرانیان مربوط میشود. یک دلیل اینکه جامعه ایرانی کانادا این همه متشتت و ضعیف (نسبت به دیگر اقوام پرقدرت کانادا) است همین تمایل بخش عمدهای از ثروتمندان ایرانی به خرج کردن صرف و فقدان روحیه کارآفرینی و تولید ثروت و ایجاد شغل و فرصت برای اعضای کامینیتی است.
میتوان به صدها آفت و مسئله دیگر حضور این تفکرات در جامعه ایرانی کانادا اشاره کرد اما این نکات ربط مستقیمی به بحث این مقاله ندارد و تنها چون به مباحث کلی «علل و دلایل مهاجرت» مرتبط میشد در اینجا بیان شد. میدانم این نکات قابل بحث و نقد است و لذا امیدوارم دوستان دیگر با بیان دیدگاههای خود در جهت پختهتر شدن این گونه موضوعات همراه ما باشند.
سوال کلیدی را دوباره تکرار کنیم: «این افراد به چه میزان پول برای ورود به کانادا نیازمند هستند؟»
مسلم است برای کسی که میخواهد خوش باشد، هر چه پول بیشتر داشته باشد امکان خوشی بیشتری وجود دارد. هزاران نقطه خوش آب و هوا با مناظر بکر طبیعی و انواع امکانات در تمامی کانادا، آمریکا و آمریکای لاتین و جنوبی پذیرای وی خواهند بود. چنین فردی خصوصاً پس از دریافت پاسپورت کانادایی میتواند در گرانترین هتلهای اروپایی که سرآشپزهایی با شهرت جهانی غذای آنها را آماده میکنند در یک هفته معادل درآمد ناخالص سالانه یک متخصص اهل فن خرج کند!
شما در میان کدام یک از سه گروه مهاجران قرار گرفتهاید؟ به همان نسبت میتوانید به این پرسش که چه میزان پول برای سال اول زندگی در کانادا نیازمندید پاسخ دهید.
ثبت دیدگاه