موفقیت دانشآموزان مهاجر کانادایی این کشور را به یکی از محبوبترین نقاط زمین برای تحصیل و تنها کشوری تبدیل ساخته که در آن تازهواردان محصل رتبه بالایی در آزمونهای بینالمللی کسب میکنند.
اما نگاهی دقیقتر نشان میدهد که در این موضوع کمی افراط شده است. همه گروههای مختلف مهاجرین در مدارس کانادا موفق نیستند و موفقیت بسیار بالای برخی از این گروهها مشکلات باقی آنها را تحتالشعاع قرار داده است.
وضعیت تحصیلی بسیار درخشان دانشآموزان آسیای جنوبشرقی، بویژه آن عده که دارای پیشینه خانوادگی چینی هستند، جایگاه و نمره محصلان مهاجر ۱۵ ساله را در آزمونهایی چون ریاضی، علوم و قرائت چنان بالا برده که سبب شده تا این حقیقت از دید ناظران پنهان بماند که دانشآموزان دیگر مخصوصا آنها که دارای پیشینه اسپانیایی و کارائیبی هستند، در امر تحصیل خود با چه مشکلات عدیدهای مواجهند.
البته نازکطبعی مخصوص کانادایی سبب شده تا در جمعآوری اطلاعات در زمینه اختلافات قومی و ریشههای نژادی این گروهها آنچنان که باید اهتمام نشود و اطلاعاتی که میتوانست برای درک بهتر از مشکل موجود به کار بیاید، وجود نداشته باشد و تنها چیزی که در دست است اشاراتی پراکنده به وجود مشکل باشد.
برای مثال در حال حاضر از هر ۵ دانشآموز چندزبانه در شهر مونترال فقط ۱ نفر از دبیرستان فارغالتحصیل میشوند. از دانشآموزان امریکای لاتینی کلاس ششم در شهر تورنتو فقط ۴۲ درصد دارای استانداردهای لازم در آزمونهای ریاضی هستند. این رقم در میان دانشآموزان آسیای جنوبشرقی ۸۶ درصد است. وضعیت دانشآموزان ویتنامی در مونترال بهتر از همین گروه در شهر ونکوور است و البته کسی از علت این اختلاف خبر ندارد.
برخی از این ایدههای مهم درباره تحصیل به دلیل مطالعاتی است که در زمینه نژاد دانشآموزان در مدارس انجام گرفته است. در سال ۱۹۶۶ نتایج حاصل از یک تحقیق پیشگامانه در زمینه خروجی محیطهای آموزشی و مسائل نژادی که توسط موسسه تحقیقاتی Coleman Reportدر ایالات متحده امریکا انجام شد، خط پایانی شد بر بسیاری از پیشفرضهای موجود در خصوص تمایزات نژادی در مدارس امریکایی.
از سوی دیگر تاریخ مملو است از نمونههای تحقیقات اشتباهی که با پیشفرضهای مبتنی بر رابطه بین هوش و نژاد انجام شده و به نتایج اشتباه نیز رسیدهاند. نتیجه وجود چنین مواردی این شده است که امروزه دیگر خیلی از متولیان آموزشی شرم دارند از این که باز هم موضوع نژاد را در امر تحقیقات آموزشی دخالت دهند.
یکی از هیئتهای آموزشی که در این مورد استثنا بوده، هیئت مدارس نواحی تورنتو است که در منطقه تحت نظارت آن هم پدر و هم مادر حدود ۷۰ درصد از دانشآموزان کلاس هفتم تا دوازدهم آن متولد جایی خارج از کانادا هستند. این هیئت اخیرا در یک بررسی دقیقتر شرایط مردمشناختی دانشآموزان خود را با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار داده است. دادههای این بررسی به هیئت مذکور این امکان را داده است تا به شناخت بهتری از جمعیت دانشآموزی خود دست پیدا کند.
پاول کپان، رئیس و مدیر شورای کانادایی آموزش در اینباره میگوید: «در کشوری مثل کانادا که مهاجرت چنین نقش مهمی در توسعه ملی دارد، بسیار بدیهی است که مدارس، هیئتهای آموزشی و یا تصمیم گیرندگان اصلی در امر آموزش به جمعآوری دادههایی در زمینه محل تولد دانشآموزان خود و والدین آنها اقدام کنند.»
یکی از طبقات مهاجر که در این ردهبندی زیر متوسط قرار میگیرند، آن عده از مهاجرانی هستند که از کشورهای امریکای لاتین و کارائیب به کانادا آمدهاند. از هر ۱۰ مهاجری که در سال ۲۰۰۵ به کانادا آمده بودند، یک نفر به این گروه تعلق داشتند. بر اساس تحقیقی که توسط دو تن از استادان دانشگاه انجام شده، از میان نسل اولیهای این گروه فقط ۲۳ درصد به دانشگاه رفتهاند که این رقم یکی از پایینترین نرخهای تحصیلات تکمیلی در بین باقی گروههای مهاجرین بوده است.
یکی از استادان انستیتوی انتاریویی مطالعات در زمینه آموزش که خود نیز پیشینهای امریکای لاتینی دارد، اخیرا تحقیقاتی در مورد موانع موجود بر سر راه موفقیت آکادمیک دانشجویان مهاجر از این مناطق در تورنتو انجام داده است. برخی از این دانشجویان در پاسخ به علت ضعف تحصیلی خود گفتهاند که مجبور بودهاند برای کمک به خانواده خود کار کنند و برخی نیز وجود بعضی از کلیشههای منفی و نداشتن آموزشهای لازم و کافی در زبان انگلیسی را عامل عقبماندگی خود دانستهاند.
کارولینا استرلا، یک دانشآموز سال آخر دبیرستان که ۱۷ سال سن دارد و در دبیرستان Toronto Western Technicalدرس میخواند، در تورنتو به دنیا آمده و هر دو نفر والدین او اهل اروگوئه و اکوادور هستند. مسیر تحصیلی او بسیار دشوار بوده و هست. او که باید امسال بهار فارغ التحصیل شود هنوز فقط توانسته یک سوم از واحدهای لازم را بگذراند.
خرابی کار او از جایی شروع شد که از اولین دبیرستان محل تحصیل خود به دلیل برخورد فیزیکی با یکی از همکلاسیهایش اخراج شد. او می گوید چون دانشآموز مزبور او را به دلایل نژادی مورد تمسخر قرار میداد او هم وی را در داخل یک قفسه محبوس کرده بود. به اعتقاد او این سختی تحصیل و ناتمام گذاشتن آن در میان دانشآموزان امریکای لاتینی هیچ ربطی به فرهنگ این گروه ندارد بلکه اغلب آنها به دلیل مشکلات مالی و زندگی کردن در محلات فقیرتر، مجبورند به مدارس ضعیفتری بروند و همین هم عدم موفقیت آنها را تشدید میکند.
برای مشاهده اصل مطلب اینجا کلیک کنید.
ثبت دیدگاه