تغییراتی برای رای یا برای اصلاح؟
04 ژانویه 2014 - 4:32
بازدید 639
15

اعلام تغییرات قانون شهروندی که باید آن را اولین قانون جدی وزیر نسبتا جدید مهاجرت، کریس الکساندر دانست می‌تواند سوالات متعددی را به همراه بیاورد: چرا در آخرین سال قبل از انتخابات؟ آیا این تغییرات لازم است؟ آیا این تغییرات به نفع حزب محافظه‌کار یا به ضرر احزاب دیگر است؟ آیا افکار عمومی از این […]

ارسال توسط :
پ
پ

اعلام تغییرات قانون شهروندی که باید آن را اولین قانون جدی وزیر نسبتا جدید مهاجرت، کریس الکساندر دانست می‌تواند سوالات متعددی را به همراه بیاورد: چرا در آخرین سال قبل از انتخابات؟ آیا این تغییرات لازم است؟ آیا این تغییرات به نفع حزب محافظه‌کار یا به ضرر احزاب دیگر است؟ آیا افکار عمومی از این تغییرات حمایت می‌کنند؟ و…

در ابتدا باید متذکر شد که اگرچه این قانون در زمان وزیر جدید نهایی و اجرایی می‌شود اما اصلا چیز جدیدی نیست و ادامه برنامه‌های دولت محافظه‌کار به‌ویژه از زمان اکثریت یافتن است. مهم‌ترین محورهای این تغییرات در قانون جدید عبارتند:

  • از افزایش زمان حضور در کانادا برای دریافت شهروندی؛
  • به همراه بررسی‌های بیشتر (که همین الان هم در قالب قانون فعلی تشدید شده و از نتایج آن کاهش محسوس آمار دریافت کنندگان شهروندی کانادا در دو سال اخیر است)؛
  • حذف امکان دریافت اتوماتیک‌وار «شهروندی به شرط تولد» که با تغییرات فعلی قرار است این امکان حذف و تعدیل شود و شرایط و محدودیت‌هایی برای والدین بچه در نظر گرفته شود که امکان سواستفاده از این وضعیت را بگیرد؛
  • و نهایتا ادعای کاهش زمان انتظار برای انجام آزمون و ادای قسم به منظور دریافت شهروندی که در چند سال اخیر به شدت افزایش یافته است.

همه اینها در چند سال اخیر مرتبا از سوی جیسن کنی وزیر سابق مهاجرت و شهروندی به عنوان مسائل مهمی که باید به آنها پرداخت مورد تاکید قرار گرفته بودند و بعضا مشخص شده بود که محافظه‌کاران چه برنامه‌هایی در این زمینه دارند. اما می‌توان در مورد بخشی از حقایق لابلای سطور بیشتر تعمق کرد.

 

تغییری به نفع رای محافظه‌کاران در مناطق حساس

تغییرات مورد اشاره در درازمدت به نفع محافظه‌کاران است یعنی آنها قطعا بر روی دست‌آوردهای سیاسی این تغییرات که بیش از همه در مورد «تعداد رای شهروندان جدید» خودنمایی می‌کند حساب بازکرده‌اند.

تحقیقات نشان می‌دهد که اکثر مهاجران در ده سال اول حضور در کانادا عمدتا به سمت احزاب چپ‌ و میانه نظیر لیبرال و NDP تمایل دارند که البته سهم لیبرال‌ها در این عرصه بیشتر است. عمده این علایق به دلیل شعارهای سوسیالیستی‌تر این احزاب، توجه به اقشار کم‌درآمد از طریق کمک‌های دولتی و صرف بودجه برای مهاجران برای پیوستن به بازار کار است. از آنجا که در چند دهه اخیر و به مرور، رای مهاجران در شهرهای حاشیه‌ای شهرهای بزرگ (به‌ویژه در ناحیه تورنتو و اطراف) برای اینکه یکی از احزاب بتواند به اکثریت برسد سرنوشت‌ساز شده، محافظه‌کاران سرمایه‌گذاری زیادی روی این گروه انجام داده‌اند تا بتوانند از یکسو روی آن مواردی که برای آنها جذاب‌تر است (از جمله پیوستن سریع والدین) تبلیغات کنند و از سوی دیگر از واقعیت آماری دیگری استفاده کنند که نشان می‌دهد به مرور و بعد از آن ده سال، گرایش بخشی از مهاجران که موقعیت‌های بهتر شغلی و اجتماعی یافته‌اند به سمت محافظه‌کاران بیشتر می‌شود. از جمله اینکه این گروه که خود به بخش مالیات‌دهنده جامعه تبدیل شده‌اند از بذل و بخشش‌های گاه افراطی دولت‌های لیبرال نسبت به گروه‌های فرودست‌تر شکایت دارند.

نکته‌ای که هم‌اکنون در تغییر قانون محسوس است کاستن از وزن رای مهاجران زیر ده سال و افزودن زمینه‌های جذاب برای کسب رای مهاجران بالای ده سال است. اگر فرض کنیم که تصمیم دولت بر افزایش شرط حضور در کانادا برای امکان تقاضای شهروندی تنها در همان میزان ۴ سال از شش سال باشد (که البته هنوز این اعلام نشده و ممکن است حتی بیش از این باشد)، با توجه به سایر موارد و زمینه‌ها از جمله تاخیر مرسوم خود متقاضیان در تکمیل مدارک و ارسال، تاخیر در بررسی‌ها و دعوت به جلسه آزمون و نظایر اینها که عمدتا چیزی حدود یک سال و نیم تا دو سال طول می‌کشد (یعنی در بهترین حالت، ۶ سال بعد از ورود به کانادا)، عجیب نخواهد بود اگر فرض کنیم مهاجران تازه‌شهروند شده (بسته به زمانی که حق رای پیدا می‌کنند و فاصله آن با انتخابات بعدی) تنها یکبار آن هم در آخرین سال‌های قبل از ده‌سال حضور در کانادا می‌توانند رای بدهند و بعد از آن به جرگه‌ی «مهاجران با اقامت ده سال به بالا» که طرفداران محافظه‌کاران در آنها پرشمارتر هستند می‌پیوندد. درحالی‌که پیش از استقرار محافظه‌کاران در سال ۲۰۰۸ و ایجاد انواع موانع و تاخیرات در مورد دریافت شهروندی و حق رای، در دوران لیبرال‌ها امکان رای دادن پیش از ده سال، گاه تا دو نوبت هم برای یک تازه‌شهروند فراهم بود. تنها تحقیقات آتی نشان خواهد داد که همین اقدام به ظاهر کوچک و کم‌اهمیت تا چه اندازه بر شانس موفقیت محافظه‌کاران در انتخابات های بعد از این خواهد افزود. آن هم محافظه‌کارانی که در دو دهه گذشته به‌رغم همه اقدامات تبلیغاتی از یکسو و انواع روش‌های تخریبی علیه رقبای خود از سوی دیگر، هیچ‌گاه نتوانسته‌اند میزان محبوبیت خود در سراسر کانادا را به ۴۰ درصد برسانند.

 

کانادایی‌های حامی سختگیری بیشتر

نکته دومی که در این مورد اهمیت دارد پشتیبانی نسبتا قاطع مالیات‌دهندگان کانادایی از تصمیماتی از این دست که حداقل در ظاهر در جهت دشوارتر کردن دریافت شهروندی و جلوگیری از تبعات سهولت آن است می‌باشد. حتی بسیاری از کانادایی‌هایی که طرفدار دولت محافظه‌کار نیستند از مجموعه سواستفاده‌های کلانی که مهاجران یا شهروندان جدید از سیستم و در واقع از جیب آنها می‌کنند خسته شده‌اند و خواستار سختگیری‌های بیشتر هستند؛ مهاجران قدیمی‌تر در خط مقدم پشتیبانی از چنین اقدامی قرار دارند. (به یاد داشته باشیم که تحقیقات نشان می‌دهد بزرگ‌ترین مخالف تصمیماتی از نوع افزایش تعداد مهاجران، نه کانادایی‌های متولد کانادا بلکه مهاجران قدیمی‌تر هستند که توصیف دلایل این امر مجال دیگری می‌خواهد.)

خود من در این سال‌ها بارها شاهد این بوده‌ام که چطور برخی از مهاجران یا شهروندان جدیدتر با افتخار تمام در مهمانی‌ها و جمع‌های عمومی از اینکه چطور به‌رغم داشتن درآمد خوب از ایران، از کمک‌های دولتی استفاده می‌کنند یا برای دریافت فلان و بهمان اعتبار چه جعل‌ها و تقلب‌هایی کرده‌اند و چه دروغ‌هایی گفته‌اند درافشانی کرده‌اند. همچنین بسیار شاهد بوده‌ایم که کسانی کانادا را محلی برای درمان مجانی یا کم‌هزینه بیماری‌های خود یا والدین‌شان فرض کرده‌اند. یعنی می‌توان مثلا در ایران و دوبی و ترکیه و جاهای دیگر زندگی‌های مجلل شکل داد و تنها برای چکاپ یا درمان رایگان به کانادا آمد.

نمونه دیگری از این دست سواستفاده‌ها بحران‌هایی بوده که در سالیان گذشته هم از نظر سیاسی و هم اقتصادی کانادا را با مشکل روبرو کرده است نظیر مورد درخواست تعداد زیادی کانادایی لبنانی‌الاصل برای مساعدت دولت کانادا برای خروج آنها از بیروت در زمان حمله اسراییل به این کشور که با صرف هزینه چند صد میلیونی ممکن شد. بخش تلخ قصه آنجا بود که مردم نوع‌دوست و رسانه‌های جنجالی کانادا که در آن ایام از هیچ کوششی برای فشار به دولت برای اقدام عاجل کوتاهی نکردند بعدا دریافتند که بسیاری از این کانادایی‌های نیازمند کمک برای دهه‌های متمادی حتی پا به کانادا نگذاشته‌اند، مدارک شهروندی خود را بدون رعایت کامل قانون دریافت کرده بودند و در هیچ اقدام مثبتی در این کشور از قبیل پرداخت مالیات یا سرمایه‌گذاری برای ایجاد کار و ثروت هم در همه این سال‌ها و تا قبل از اینکه فریاد «درخواست کمک به یک هم‌وطن» آنها بلند شود ‌سهیم نبوده‌اند.

همینها و ده‌ها مورد دیگر است که پشتیبانی افکار عمومی کانادا از چنین قوانین سخت‌گیرانه‌ای را به همراه دارد. اگرچه بر اهل تحقیق پنهان نیست که بخشی از این فشار افکار عمومی ناشی از تبلیغات مسموم خود دولت محافظه‌کار و شخص وزیر-شومن سابق وزارت مهاجرت، جناب جیسن کنی در این موارد بوده و بخشی هم ناشی از تعصبات و افکار یک‌جانبه در برخی کانادایی‌ها و تصورات نادرستی که آنها نسبت به مهاجران به ویژه تازه‌واردان دارند. اما هم‌زمان نمی‌توان منکر آن ایرادات مورد اشاره هم شد.

مشکل عمده‌ای که آن مهاجران علاقه‌مند به سواستفاده و تقلب دارند این است که هم‌چنان نوع رابطه دولت و ملت در کانادا را با کشورهایی که از آنها مهاجرت کرده‌اند شبیه‌سازی می‌کنند و چون در کشورهای مبدا چنین مرسوم است که دولت را مالک و ارباب مطلق همه چیز و بقیه را رعیت‌هایی می‌دانند که زرنگ‌های در میان آنها می‌دانند چطور سر آن ارباب بزرگ را کلاه بگذارند پس باید به اقدامات غیرقانونی و غیراخلاقی خود در کشور جدید هم افتخار کنیم. واقعیت این است که در کانادا قاطبه مردم دولت را تنها امانت‌دار و مدیریت‌کننده منابع و دارایی‌های خودشان (به ویژه پول مالیات که مهم‌ترین درآمد دولت محسوب می‌شود) می‌دانند و بنابراین سواستفاده از این منابع را در واقع دزدی از جیب خود می‌بینند و سواستفاده‌گر و امانت‌دار ناتوان، هر دو را مجرم و مستحق مجازات می‌دانند. حال اگر دولتی بتواند نشان دهد که امانت‌دار بهتری است یا می‌خواهد چنین باشد، مردم پشتیبانی بیشتری از وی خواهند کرد و همین نکته، برگ برنده محافظه‌کاران در تصویب قانون جدید و قوانین مشابه (که برخی در سال ۲۰۱۳ عملیاتی شدند) است.

مهاجران جدید باید چه کنند؟ خیلی ساده! باید تلاش کنند که متناسب با استانداردها و تعاریف این جامعه جدید، کانادایی بهتری باشند و بخشی از آن، تحمل و صبر بیشتر برای دریافت شهروندی کانادا است. به همین دلیل، تصمیم به اقامت دائم در کانادا بلافاصله بعد از ورود به این کشور، سپری کردن زمان مورد نیاز و دریافت شهروندی کانادا نه تنها تضمینی برای خلاصی از مخاطراتی است که بازگشت زودهنگام به ایران می‌تواند به دنبال داشته باشد بلکه مقدمه‌ای است بر اینکه یک شهروند واقعی و نه اسمی این کشور شویم؛ چیزی بیشتر از دریافت‌کننده صرف یک کارت و پاسپورت کانادایی.

البته این قانون می‌تواند در مورد نحوه تمدید اقامت دائم تبعات خاص و عمیقی داشته باشد که قطعا در آینده باید به این وجه از موضوع هم پرداخت.

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

مراقب تشابه نام‌ها باشید! مارا با نام کنپارس به دوستان خود معرفی کنید.
This is default text for notification bar