به بهانه نمایش فیلم محمد در جشنواره فیلم مونترال
03 سپتامبر 2015 - 3:35
بازدید 252
9

جشنواره 2015 فیلم مونترال که روز بیست و هفتم آگوست آغاز بکار کرد برای ایرانی ها ویژگی خاصی داشت. گشایش (افتتاح) جشنواره با فیلم “محمد” بود که کارگردان ایرانی مجید مجیدی کارگردانی آن را بعهده داشته است. فیلم محمد که یک تولید عظیم از نوع ایرانی آن است با هزینه 30 میلیون دلار (یکصد و […]

ارسال توسط :
پ
پ

جشنواره 2015 فیلم مونترال که روز بیست و هفتم آگوست آغاز بکار کرد برای ایرانی ها ویژگی خاصی داشت. گشایش (افتتاح) جشنواره با فیلم “محمد” بود که کارگردان ایرانی مجید مجیدی کارگردانی آن را بعهده داشته است. فیلم محمد که یک تولید عظیم از نوع ایرانی آن است با هزینه 30 میلیون دلار (یکصد و ده میلیارد تومان) میباشد نزد اهالی سینمای ایران چه موافق و چه مخالف از اهمیت خاصی برخوردار بوده و هست و همین اهمیت، و همچنین آشنایی خوب مسئولین جشنواره مونترال با کارگردان فیلم آنها را بر آن داشته تا امسال مراسم افتتاحیه را با نمایش آن آغاز کنند. مجید مجیدی کارگردان نیز که در  مراسم افتتاحیه حضور داشت قبل از اکران فیلم با بیان اینکه خاطرات خوبی از جشنواره مونترال دارد و در سالهای قبل جوایزی از این جشنواره دریافت کرده تلویحا دلبستگی خود به جشنواره مونترال را ابراز کرد.

 

درباره نقد فیلم “محمد” از یک اشتباه باید برحذر بود و آن تحت تأثیر بودن از حاشیه های مختلف مربوط به تولید فیلم و گفتمانهای جناحی در حمله به آن و یا تعریف و تمجید کردنهای مداوم از آن است که اگر این تولید بزرگ را کودکی نوپا متولد شده در سینمای ایران بدانیم اولین نگاه او را سرکوب و دل شکسته میکند و دومی از او کودکی لوس و پر توقع خواهد ساخت. درباره حاشیه اظهار نظرهای مختلفی همواره بوده که مد نظر نگارنده نیست، از جمله اینکه لزوم ساخت چنین فیلمی در شرایط نه چندان خوب اقتصادی ایران چه بوده، یا اینکه چرا کارگردانی چنین پروداکشنی به آقای مجیدی داده شده، یا حرفهایی از این قبیل. در این نوشتار سعی بر آن است که خود فیلم را مورد ارزیابی قرار دهیم.

 

آخرین ساخته مجید مجیدی از آنجا که او میخواسته فیلمی درباره کودکی پیامبر مسلمانان بسازد بالقوه در معرض آسیبها و مشکلاتی هست. درباره کودکی پیامبر اطلاعات بسیار اندک است، جسته و گریخته است و پیوستگی ندارد، و از همه مهمتر وارد کردن کشمکش در آن بعنوان عنصر دراماتیکی که در این اثر سینمایی بخواهد بیننده را سرجایش بنشاند بسیار سخت است. وقتی میگوئیم بیننده، منظور بیننده عام ایرانی نیست، در نظر داشته باشید کار جهانی است و کار بین المللی در کانادا، آمریکا، اروپا و،،، به نمایش درمیاید. فیلم از شعب ابیطالب و مسلمانانی که با کودکان و زنها در آنجا محاصره اقتصادی هستند شروع میشود، گرسنگی و نگاههای درمانده این کودکان در برهوت صحرای عربستان آغاز خوبی است.  در ادامه از آنجا که فیلم قهرمان محور نیست بیننده میبایست به زیبائیهای بصری بسنده کند و حوصله کند و منتظر ادامه ماجرا و قسمتهای جذاب آن باشد. اما کاسه این صبر و حوصله به روایت افرادی که در سینماهای مونترال به دیدن فیلم رفتند برای بینندگان خارجی لبریز میشود و نه دکور و صحنه سازی زیبای فیلم و نه موسیقی تأثیرگذار آن نمیتواند بیننده خارجی را جذب کند و بسیاری سینما را ترک میکنند.

 

وقتی بحث موسیقی به میان میاید البته تأثیرگذار و زیبا است اما یک ملودی که بعد از دیدن فیلم تا ساعتها و روزها در ذهن بیننده تداعی شود بر جای نمیماند. این نکته در مقایسه فیلم مجید مجیدی با فیلم رسالت یا همان” محمد رسول الله” مصطفی عقاد با آن موسیقی بیاد ماندنی بیشتر جلب نظر میکند و احتمالا همین مقایسه است که سطح توقع بیننده را در زمینه موسیقی فیلم محمد چنین بالا میبرد.

فیلم به لحاظ بصری بسیار زیبا و گیرا است، طراحی صحنه میلژن کرکا کلژاکویچ، طراحی لباس مایکل اوکانر و همچنین فیلمبرداری ویتوریو استرارو در کنار زیبایی شناسی کارگردان خوش ذوقی چون مجید مجیدی دست به دست هم داده تا صحنه های بدیع و خارق العاده ای خلق شود. از آن جمله چند صحنه زیبای آسمان شب و عبور ستاره های دنباله دار، پلان زیبای پخش شدن قاصدکها در فضا، باغهای با شکوه میوه و،،، را میتوان نام برد که بسیاری از آنها بدون اغراق در هیچ فیلم ایرانی نه تولید شده اند و نه مشابهی دارند. و البته اینها از مؤلفه های سینمای هالیوود هستند که رد پای آن را میتوان در جلوه های ویژه صحنه حمله پرنده ها به سپاه فیل، یا طوفان ساحلی که ماهی ها را بهمراه میآورد دید و اینها این زیبایی بصری را تکمیل میکنند.

 

در سوی مقابل، تکرار صحنه های خرق عادت که در ادبیات و فرهنگ ما به آن معجزه یا کرامات گفته میشود از آنجا که به لحاظ منطقی باب میل بیننده خارجی نیست به فیلم ضربه میزند. بیننده کانادایی در قرن بیست و یکم برنمیتابد که در یک فیلم چندین و چند بار شاهد اتفاقات ماوراء الطبیعه باشد آن هم از سوی پیامبری که نزد خود مسلمانان معجزه اصلی اش کتاب او بوده و مثل موسی یا سایر پیامبران کارهای خارق العاده نمیکرده و حتی خود با افراد معاصرش که با دامن زدن به شایعات میخواستند از او تصویری فوق بشری بسازند مقابله میکرده. صحنه هایی چون: دست کشیدن بر حلیمه و شفا یافتن او، افتادن بتها و جاری شدن چشمه از زیر آنها و،،، بارها و بارها در فیلم به چشم میخورند که برای بیننده ایرانی و شرقی البته آشناتر است اما در یک فیلم بین المللی میبایست کنترل شود و یا با نگاه متفاوت تری و به شیوه متعادل تری نشان داده شود.

 

ایراداتی که میتوان به فیلمنامه گرفت بجز شخصیت پردازی ضعیف، نبود پیوستگی و بیان یک روایت و داستان واحد در طول فیلم، نداشتن قهرمان اصلی است که در مقابله با سختیها و خطرات بیننده رد پای او را دنبال کند و حالش را در ادامه فیلم جویا شود. فیلمی که قریب سه ساعت بطول انجامد میبایست از عناصر جاذبه بیشتری بهره میبرد تا وفاداری تماشاگران را تا آخرین دقایق تجربه کند. فراموش نشود که این یک تولید عظیم سینمایی است که میبایست بتواند اهداف تعریف شده را برآورده کند. یکی از این اهداف نزدیکی ادیان و نشان دادن چهره مهربان اسلام است که هرچند معصومیت و رحمانیت پیامبر بخوبی نشان داده شده بنظر نمیرسد فیلم توانسته باشد در آن موفق عمل کند. تقابل دائم جامعه یهودیان یکی از چیزهایی است که در فیلم هست و بنظر نمیرسد در شرایط دنیای کنونی برعلیه مسلمانان بتواند کمکی به دستیابی به چهره مطلوب کارگردان از مسلمانان داشته باشد.

 

فیلم نقاط قوتی دارد که از آن جمله میتوان به ترکیب ماهرانه معصومیت کودکی با شخصیت پیامبر در دوران طفولیت نام برد. در چند صحنه این اثرگذاری بیننده را میخکوب میکند، از جمله: دیالوگ بیاد ماندنی چرا تو گریه نمیکنی ؟! که خطاب به نوزاد گفته میشود نشان از بردباری و صبوری این شخصیت بعنوان یک انسان برگزیده دارد. پی.او.وی پیامبر از شهر مکه از منظر قار حرا که لحظه تأثیرگذاری است که بهمراه موسیقی بسیار زیبا است، بدن بیمار و رنجور کودکی پیامبر که از تب میسوزد و در آب قرار داده میشود و ،،، همه و همه شناخت بالای کارگردان از نحوه نشان دادن معصومیت کودکی را به بهترین شکل نشان میدهد.

 

در پایان، برای چنین شجاعتی و چنین تلاش شبانه روزی هفت ساله ای میبایست به کارگردان و عوامل فیلم خسته نباشید گفت. پروژه محمد یک تولید سینمایی عظیم است با اکشن فراوان، حضور فیلها و اسب ها و شترها در کنار بازیگران خردسال همگی نشان از سختی و مرارت کارگردانی آن دارد. مدیریت چنین صحنه هایی با سختیها و مشکلات غیر قابل پیش بینی فراوان همراه است که قطعا آقای مجیدی آنها را تجربه کرده. در چنین شرایطی همه چیز کاملا تحت کنترل صد در صدی نخواهد بود و این نکته ای است که در هر نقد منصفانه ای میبایست در نظر گرفت. فیلم میتواند یک شروع خوب برای سینمای ایران باشد و در راه تولید “بیگ پروداکشن ها” راهگشا واقع شود.

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

مراقب تشابه نام‌ها باشید! مارا با نام کنپارس به دوستان خود معرفی کنید.
This is default text for notification bar