برای کاریابی کدام پارامترها مهم‌ترند: زبان، تخصص یا تجربه کانادایی؟
28 اکتبر 2011 - 21:19
بازدید 540
13

برخی پرسیده‌اند که برای کاریابی راحت‌تر و سریع‌تر در کانادا کدام مورد یا موارد مهم‌تر هستند. برخی هم موردی را با مورد دیگر مقایسه کرده‌اند مثلا پرسیده‌اند زبان مهم‌تر است یا تخصص داشتن یا گذراندن دوره‌های فنی و حرفه‌ای و نظایر اینها. در مورد اغلب این موارد قبلا صحبت شده . در مورد برخی هم […]

ارسال توسط :
پ
پ

برخی پرسیده‌اند که برای کاریابی راحت‌تر و سریع‌تر در کانادا کدام مورد یا موارد مهم‌تر هستند. برخی هم موردی را با مورد دیگر مقایسه کرده‌اند مثلا پرسیده‌اند زبان مهم‌تر است یا تخصص داشتن یا گذراندن دوره‌های فنی و حرفه‌ای و نظایر اینها. در مورد اغلب این موارد قبلا صحبت شده . در مورد برخی هم در اینده نزدیک سخن خواهم گفت (خصوصا مورد دوره‌های فنی و حرفه‌ای که پرسش بسیاری از افراد است) اما در اینجا می‌خواهم به صورت عمومی‌تری نظرم را درباره پارامترهای مهم مرتبط با کاریابی بیان کنم.
به نظر من ۵ پارامتر در کاریابی موفق در کانادا مهم‌تر از پارامترهای دیگر هستند: میزان تسلط به زبان، هماهنگی مهارت‌های تخصصی متقاضی با تخصص مربوطه در کانادا (میزان متخصص بودن افراد)، سابقه کار کانادایی، میزان نیاز بازار کار کانادا به این تخصص و ارتباطات شغلی (networking)؛
برخی از این پارامترها دست متقاضی است مثل مهارت‌های زبانی یا شغلی و برخی خارج از اختیار او مثل داشتن سابقه کار کانادایی یا نیاز بازار کار کانادا به تخصص وی.
فرض کنید که بحث مربوط به نیاز بازار کار کانادا را کنار بگذاریم. در واقع، این یک بحث مقدماتی‌تر است که هر متخصص ایرانی قبل از هر چیز باید به آن پاسخ دهد: ایا کانادا اصلا به تخصص من نیاز دارد یا آن اندازه نیاز دارد که من با تلاش و پیگیری بتوانم به کاریابی در کانادا امیدوار باشم یا چنین نیازی نیست یا آنچنان زیاد نیست و بهتر است به تغییر زمینه شغلی، career transition فکر کنم؟ اگر نیاز در حد معقولی باشد (یعنی در رتبه‌بندی شغلی، آینده این رشته شغلی در ده سال اینده به صورت good یا fair تعریف شود و نه limited یا so limited) در این صورت سوال بعدی این است که کدام پارامترهای دیگر با چه میزان اهمیت مهم می‌شوند؟
به نظر من در تعیین اهمیت سایر پارامترها نمی‌توان نسخه واحدی برای همه مهاجران نوشت بلکه بین مهاجران تازه‌وارد و مهاجرانی که مدتی در کانادا زندگی کرده‌اند تفاوت هست؛
برای مهاجران تازه‌وارد من این رتبه‌بندی را از نظر اهیمت پارامترهای بیان شده قائلم: ۱- میزان تسلط به زبان، ۲- سابقه کانادایی، ۳- میزان متخصص بودن و ۴- رتباطات کاری-اجتماعی؛
تسلط به زبان بسیار مهم است چون در فقدان آن بسیاری از مسیرهای کاریابی آغاز نمی‌شوند. مثلا اگر کسی بخواهد در دوره‌های کوآپ یا practical firm شرکت کند یا یک دوره کالج برود و یا ساده‌تر از همه اینها در یک مصاحبه شغلی تلفنی شرکت کند ناموفق خواهد بود. در واقع، پروسه کاریابی موفق با سطحی از آمادگی زبانی آغاز می‌شود که بسته به رشته شغلی، متفاوت است اما از یک حداقلی پایین‌تر امکان‌پذیر نیست و شما همه امکانات دیگر را هم که داشته باشید باز کارتان پیش نمی‌رود.
سابقه کانادایی از این نظر مهم است که معمولا کارفرمایان کانادایی برای جذب افراد فاقد این سابقه حاضر نیستند ریسک کنند. مثلا ممکن است رزومه شما از همه کسانی که الان در این شرکت مهندسی کار می‌کنند بهتر باشد اما آنها حداقل دو مزیت نسبت به شما دارند، یکی اینکه با فرهنگ، قواعد و قوانین حاکم بر فضاهای کاری کانادا آشناتر هستند و دوم اینکه محتوای رزومه آنها با همین فعالیت‌شان تایید شده و صرفا یک‌سری ادعا روی کاغذ نیست! کارفرمایی که دنبال حل مشکل خود است همیشه با دیده تردید به کسی فاقد سابقه کار کانادایی نگاه می‌کند چون نمی‌داند که این فرد بیشتر حلال مشکل است یا مشکل‌ساز٫
به نظرم مورد سوم نیاز به توضیح اضافه ندارد اما چرا ارتباطات شغلی-اجتماعی در ته لیست اولویت‌ها قرار دارند؟
به طور معمول تا شما در جامعه کانادا کار نکنید این ارتباطات شکل نمی‌گیرد و حتی اگر کسی از شما سابقه خوبی هم از ایران داشته باشد (مثلا یک همکار سابق) باز مطمئن نیست که در کانادا هم همان نتیجه حاصل می‌شود و برای همین توصیه‌ها و معرفی‌ها خیلی کمتر اتفاق می‌افتند و البته عدم آشنایی شما با اعضا این جامعه هم مزید بر علت است. بعد از کار در محیط‌های کانادایی‌ست که به مرور نوع کار و ارتباطات شما با سایر همکاران، مشتریان و مرتبطین کاری لینک‌ها و ارتباطاتی پدید می‌آورد و به دیگران این امکان را می‌دهد که شما را ارزیابی کنند.
اینها رتبه‌بندی پارامترهای مهم برای تازه‌واردان است؛
مدت چند سالی که در کانادا می‌مانید و زمانی‌که مسئله شما می‌شود ارتقا شغلی و بهبود وضعیت،اوضاع تفاوت خواهد کرد؛ در این صورت ترتیب اولویت می‌شود ارتباطات شغلی-اجتماعی، میزان متخصص بودن شما و مهارت‌های زبانی. البته دو مورد آخر بسته به نوع شغل تفاوت دارد. در مشاغلی که وابستگی به زبان خیلی مهم است (مثل اکثر سطوح مدیریتی در تقریبا همه رشته‌ها) این پارامتر مهم‌تر از میزان متخصص بودن شما می‌شود اما در برخی رشته‌ها یا سطوح شغلی که مهارت‌های زبانی نسبت به سایر مهارت‌های شغلی در درجه پایین‌تری قرار دارند، اهمیت میزان متخصص بودن شما بیشتر می‌شود ضمن اینکه به طور معمول با چند سال زندگی و کار در کانادا، سطح مهارت‌های زبانی شما برای انجام نیازهای شغلی به حد مقبولی می‌رسد؛
اما به هر حال نظیر خود ایران، حرف اول را در یافتن موقعیت‌های شغلی بهتر، ارتباطات شغلی-اجتماعی می‌زند و به همین دلیل است که بسیاری از افراد حتی خود کانادایی‌های قدیمی که از این نظر ضعف دارند در مراحل بعدی ارتقا یا جابجایی شغلی با مشکل مواجه می‌شوند. اگر بخواهید به سمت راه‌اندازی بیزینس شخصی بروید اهمیت این بحث بسیار بیشتر می‌شود که خود قصه مستقلی دارد.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

مراقب تشابه نام‌ها باشید! مارا با نام کنپارس به دوستان خود معرفی کنید.
This is default text for notification bar