با غم غربت (Homesickness or Nostalgia) چه کنیم؟
28 جولای 2009 - 1:24
بازدید 332
15

  غم غربت یا نوستالژیا از جمله عوارضی است که در میان مهاجران تازه وارد به چشم می‌خورد. آیا این عارضه خطرناک است؟ و آیا می‌توان از آن اجتناب کرد؟   غم غربت چیست؟   غم غربت احساسی از تنهایی، جدا افتادگی یا سردرگمی است که به دلیل دورافتادن و جدایی فرد از محیط، افراد، […]

ارسال توسط :
پ
پ

 

غم غربت یا نوستالژیا از جمله عوارضی است که در میان مهاجران تازه وارد به چشم می‌خورد. آیا این عارضه خطرناک است؟ و آیا می‌توان از آن اجتناب کرد؟
 
غم غربت چیست؟
 
غم غربت احساسی از تنهایی، جدا افتادگی یا سردرگمی است که به دلیل دورافتادن و جدایی فرد از محیط، افراد، سنت‌ها و آداب و رسومی که به آنها عادت داشته پدید می‌آید. این عارضه می‌تواند برای تمامی افراد در تمامی گروه‌های سنی اتفاق بیافتد اما عموماً در کودکان و نوجوانان زمانی که محیط قبلی خود (مثلاً مدرسه سابق یا محله سابق) را ترک می‌کنند بیشتر دیده می‌شود.
 
این عارضه همچنین در ماه‌های اولیه مهاجرت خصوصاً در میان خانم‌ها بیشتر از آقایان دیده می‌شود. فرزندان در دوران بلوغ خصوصاً کسانی که در میانه‌های تجارب عاطفی و عاشقانه بوده‌اند و با مهاجرت مخالفت کرده‌اند و یا نظر آنها در این مورد اخذ نشده است نیز بیشتر احتمال درگیر شدن با این پدیده را دارند. دانشجویان سال اول کالج یا دانشگاه به خصوص زمانی که در یک شهر یا کشور دیگر ادامه تحصیل می‌دهند معمولاً این تجربه را پشت سر می‌گذرانند.
 
در میان مهاجران ممکن است این عارضه با احساس نگرانی از پیامدهای مهاجرت و چگونگی غلبه بر مشکلات پیش رو مخلوط شود اما اینها دو چیز متمایز هستند.
 
غم غربت چه علایمی دارد؟
 
افراد در این وضعیت معمولاً غمگین، نگران و چه بسا افسرده می‌شوند. آنها میل به تنهایی و دوری‌گزینی از دیگران و عدم مشارکت را از خود نشان می‌دهند. در ساعاتی از شبانه‌روز که حس تنهایی شدیدتر است نظیر اول صبح و به هنگام جدا شدن از تخت‌خواب، هنگام غروب، شبها پیش از خواب، بعدازظهر آخرین روز تعطیلات و… علایم آن بروز نمایان‌تری خواهد داشت. در مواردی ناراحتی های جسمی نظیر سردرد یا تهوع هم بروز می‌کند. برخی افراد که پیشینه ناراحتی‌های قلبی داشته‌اند ممکن است مرتباً از تشدید آن شکایت کنند در حالیکه با معاینه پزشک متخصص به آنها تضمین داده می‌شود که مشکل جدی ندارند.
 
آیا غم غربت یک بیماری است؟
 
خود این عارضه یک عکس‌العمل روانی طبیعی نسبت به تغییر وضع است که در افراد بسیار زیادی بروز می‌کند اما در خیلی از موارد دوره آن به قدری کوتاه است که شاید توسط دیگران احساس نشود. در مواردی که علایم آن ظهور می‌کند هم معمولاً جای نگرانی نیست مگر اینکه ۱- یک عامل درونی یا بیرونی دیگر مثلاً طلاق سبب تشدید آن شود، ۲- دوره آن بیش از حد طبیعی طولانی شود و منجر به بروز اختلالات جدی در روند عادی زندگی فرد شود و ۳- خود این عارضه منجر به ایجاد اختلالات دیگر مثلاً اختلافات خانوادگی شود که به شدت یافتن آن و ایجاد بحران منتهی شود.
 
آیا غم غربت نیاز به درمان دارد؟ راه‌های مقابله با آن کدام است؟
 
در بسیاری از موارد خیر. فرد به مرور و با آشنا شدن با محیط جدید و درآمیختن با آن شاهد کاهش عوارض خواهد بود. به همین دلیل هیچ چیز بیشتر از ایجاد درگیری فکری و آشنا شدن با افراد و زوایای تازه‌ محیط جدید به فرد کمک نمی‌کند.
 
مهم‌ترین فاکتور در گذر سریع از این مرحله، خود فرد است پس شما به عنوان مهاجر باید سعی کنید که مثبت، امیدوار و صبور باشید و به آینده‌های بهتر فکر کنید. برای آینده خود برنامه داشته باشید و با جدیت آن برنامه را دنبال کنید؛ سعی کنید با حضور در محافل و مجامعی چون کلاس‌های زبان یا کامیونیتی‌سنترها خود را از تنهایی برهانید و حداقل اینکه از خانه بیرون بزنید حتی اگر دماسنج، برودت هوای بیرون را منهای ۲۰ نشان دهد. هیچ چیز مثل تنها در محیط سربسته، در کنج عزلت نشستن منجر به تشدید این عارضه نمی‌شود.
 
نکته بعدی آگاهی پیشینی از مراحل مختلف این عارضه و آمادگی برای مقابله با آن است. هرچند که این آگاهی لزوماً سبب جلوگیری از وقوع آن نمی‌شود اما می‌تواند به کنترل آن کمک کند ضمن اینکه فرد آگاه، با مشارکت و همیاری در روش‌های درمانی نظیر مشارکت‌پذیری، دوره آن را کوتاه می‌کند.
نکته سوم دعوت به مشارکت در تصمیم‌گیری، پیش از جدایی از محیط سابق است. کسانی‌که در فرآیند تصمیم‌گیری شرکت دارند راحت‌تر با تبعات آن مواجه می‌شوند و همکاری بیشتری هم برای اجرای راه‌حل‌های موثر نشان می‌دهند پس لازم است که درخواست کننده اصلی Main Applicant از لحظه آغازین، تصمیم به مهاجرت را با سایر اعضای خانواده در میان گذارد، دلایل خود را برای آنها مطرح کرده و امکان نقد و بررسی را برای آنها فراهم کند. در ماه‌ها و هفته‌های قبل از پرواز هم لازم است تا ابعاد مختلف موضوع، سختی‌های روزهای اول و مشکلاتی که یک تازه وارد با آنها روبروست و راه حل‌های احتمالی را با تمام اعضای خانواده به مشارکت گذارد. این موضوع صرفنظر از آمادگی ذهنی افراد، میل آنها به حل مسئله در آینده را افزایش می‌دهد و از بروز رفتارهای مقاومت جویانه جلوگیری می‌کند.
 
به همراه داشتن عناصری که احساس غربت و جداافتادگی را کاهش دهد مفید است، مثلاً عروسک کودکان یا آلبوم عکس بزرگسالان. هر چقدر استفاده و مرور خاطرات، در محیط‌های جمعی‌تر انجام شود نتیجه بهتری می دهد.
 
نحوه بازگرداندن فرد به شرایط عادی در افراد مختلف تفاوت دارد. برخی با صحبت کردن و توضیح مشکلاتشان آرام می‌شوند. عده‌ای اگر بتوانند تماس‌های مداوم با اعضا خانواده خود در ایران داشته باشند آرام می‌گیرند؛ برخی نیازمند پرکاری هستند. برخی با حضور در محیط‌های تفریحی می‌توانند مشکل را پشت سر گذارند. مهم این است که بتوان به وسیله‌ای علایم اصلی (تنهایی، گوشه‌گیری و سکوت) را تخفیف داد.
همینجاست که لندد شدن در شهرها و محیط‌هایی که جامعه ایرانی قوی دارند اهمیت می‌یابد. گاهی حضور در یک محفل ایرانی، شرکت در یک کنسرت موسیقی فارسی و حتی خوردن نان بربری می‌تواند تاثیری شگرف در بازگشت فرد به شرایط عادی ایفا کند.
 
در این میان نقش اولین مسافرت به ایران هم مهم است. تجربه نشان داده که افراد وقتی به ایران بازمی‌گردند و احساس می‌کنند که دسترسی به ایران، خانواده و دوستان سخت نیست بهتر به زندگی عادی در مهاجرت باز می‌گردند.
 
اگر این روش‌ها جواب نداد و دوره این عارضه طولانی شد یا علایم افسردگی شدید نمایان گشت بهتر است با یک روانشناس مشاوره شود.
 
به مرور و با آشناتر شدن فرد با محیط جدید و امکانات غیرقابل مقایسه با گذشته، این احساس کاملاً محو می‌شود به گونه‌ای که افراد زیادی بیان کرده‌اند در زمان دوری از کانادا، دچار غم غربت شده‌اند!

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

مراقب تشابه نام‌ها باشید! مارا با نام کنپارس به دوستان خود معرفی کنید.
This is default text for notification bar