با انتشار گزارش «توسعه منابع انسانی» سازمان ملل که از رتبهبندی آن در محافل علمی و همچنین رسانهای به عنوان رتبهبندی بهترین کشورها برای زندگی یاد میشود، کانادا پس از نروژ، استرالیا و ایسلند در جایگاه چهارم بهترین کشورها برای زندگی قرار گرفت.
این مطالعه چه چیزی را نشان میدهد؟
رتبهبندی کشورها از نظر میزان توسعهیافتگی و امکانات زندگی مدرن سالهاست که توسط نهادها و سازمانهای بینالمللی انجام میپذیرد. در دهههای اخیر انتقادات زیادی در مورد شاخصههای بررسی وضعیت و رتبهبندی کشورها در سالهای پیشینتر انجام شده است. منتقدین اعتقاد داشتند مبنای اکثر این دستهبندیها و شاخصهسازیها صرفاٌ اقتصادی بوده است. مواردی که به فرض رشد اقتصادی و یا تولید ناخالص ملی را مبنای محاسبات قرار میداد و بر همین اساس کشورها را به توسعه یافته، در حال توسعه و توسعه نیافته تقسیم میکرد.
اما رفته رفته انسان به عنوان اصلیترین شاخص و ملاک توسعه شناخته شد و ارزیابی ملاکهایی که بتواند تاثیر و تاثر پارامترهای مختلف بر روی انسان را بررسی کند و در ترکیب آن پارامترها با یکدیگر به میزانی برای بررسی کشورها دست یابد اهمیت یافت. در این میان کشورهای زیادی با درآمد سرانه بالا حضور داشتند (نظیر کشورهای عمده تولید کننده نفت و انرژی) که در مجموعه سایر پارامترهای انسان-محور، جایگاه خوبی نمییابتند. بر این اساس علاوه بر ثروت و میزان تولید ملی مواردی چون آموزش و تحصیلات، امید به زندگی و میزان سهولت در جابجایی جغرافیایی هم محل تامل قرار گرفت و سلسله گزارش منابع نیروی انسانی سازمان ملل یکی از این گزارشهاست.
در گزارش سال ۲۰۰۹ که در هفته اول اکتبر انتشار یافت و در آن رتبهبندی ۱۸۲ کشور در ضمیمه گزارش آمده است پارهای موارد جالب توجه بود. مثلاً حضور دو کشور مهم مهاجرپذیر پیشرفته یعنی استرالیا و کانادا در میان ۵ کشور اول صدر لیست که در کنار زلاندنو در رتبه بیستم نشان میدهد مهاجرتپذیری گسترده این کشورها برخلاف پارهای از دیدگاههای نادرست نه تنها به افت استانداردهای زندگی در آنها نیانجامیده بلکه سبب بهبود آن شده است.
توجه داشته باشیم که آمریکا به عنوان اولین اقتصاد جهان و دارای یکی از بالاترین درآمدهای سرانه (رتبه اول در زمان گردآوری اطلاعات این گزارش و رتبه دوم در حال حاضر) جایگاهی بهتر از سیزدهم در این فهرست ندارد و حتی نتوانسته در میان ده کشور اول باشد. این در حالی است که اطلاعات این شاخص بر اساس تحلیل آمار تا پایان سال ۲۰۰۷ است و عملاً نتایج رکود شدید ۲ سال گذشته که خصوصاً در آمریکا و اروپا تاثیرات بسیاری داشته در اینجا لحاظ نشده وگرنه اوضاع آمریکا از این هم بدتر میشد.
انگلستان اوضاعی بدتر دارد و با ۵ پله افت نسبت به گزارش قبلی (سال ۲۰۰۷) در جایگاه ۲۱ قرار دارد و در میان بیست کشور اول نیست در حالیکه کلنیهای سابقش (کانادا، استرالیا و نیوزلند) بالاتر از آن ایستادهاند.
علاوه بر ۴ کشوری که پیشتر نام برده شدند، ۶ کشور دیگری که ده نام اول این فهرست را تشکیل میدهند عبارتند از ایرلند، هلند، سوئد، فرانسه، سوییس و ژاپن. بر اساس این رتبهبندی ۳۸ کشور در زمره کشورهای با توسعه انسانی «خیلی زیاد» شناخته شدهاند. ایران با رتبه ۸۸ در میان ۵ کشور اول در میان کشورهای با توسعه انسانی متوسط قرار دارد و یکی از کشورهایی است که نسبت به گزارش قبلی رشد داشته است.
بیشترین میزان رشد مربوط به چین است که با ۷ رتبه ارتقا به جایگاه ۹۲ رسیده است. پایینترین رتبهها هم متعلق به نیجر و افغانستان است. گزارش نشان میدهد که شکاف بین کشورهای صدر و ذیل فهرست نسبت به گذشته بیشتر شده است و کماکان کشورهای فقیر به دلیل اینکه درآمد محدود آنها و کمکهای سایر کشورها هم در شبکهای از فساد دولتی و ناکارآمدی سیستم اداری تلف میشود از نظر شاخصههای توسعه انسانی روز به روز بیشتر سقوط میکنند بطوریکه کودکی که امروز در نیجر به دنیا میآید امیدوارست که ۵۰ سالگی خود را ببیند در حالیکه همزمان با او یک نوزاد نروژی میتواند به تدارک جشن ۸۰ سالگی خود بیاندیشد. همچنین به ازای هر یک دلاری که یک نیجری درآمد کسب میکند همتای نروژی وی ۸۵ دلار کسب کرده است.
ثبت دیدگاه