گهگاه میبینم یا میخوانم که افرادی نتورکینگ networking (برقراری ارتباطات شغلی) را پارتی داشتن یا پارتیبازی ترجمه یا تعبیر کردهاند و در واقع، این دو را معادل هم دانستهاند. این تعبیر نادرست هم در وبلاگها بسیار شایع است و هم در سایتهای مختلف مرتبط با موضوع مهاجرت و کاریابی در کانادا. تا جاییکه برای تقریب به ذهن و آشناکردن اجمالی مخاطب با یک مفهوم باشد شاید بشود این ترجمه را با تسامح پذیرفت اما باید متوجه باشیم که این دو مفهوم در عمل و مصداق، بسیار متفاوتند؛ هر چقدر اولی کاربردی و مفید و مورد تایید است دومی منفی و غیر قابل پذیرش.
دانستن این تفاوت نه تنها به فرد جویای کار کمک میکند تا با ذهنیت درست و مناسبی از آن بهره بگیرد بلکه برای آینده او که خود وی یکی از حلقههای بالقوه یا بالفعل نتورکینگ میشود اهمیت زیادی دارد؛ به این دلیل که اگر قواعد این کار را درست رعایت نکند و به جای نتورکینگ، پارتیبازی کند شدیدا متضرر خواهد شد.
پارتیبازی در استخدام (چون پارتیبازی انواع و اقسام مختلفی دارد!) از نظر ما چه معنا و مفهومی دارد؟
معمولا به شکلی از معرفی افراد برای به دست آوردن یک موقعیت شغلی گفته میشود که:
۱- فردی تنها به واسطه داشتن همین ارتباط نسبت به بقیه، فرصت یا شانس بهتری کسب میکند. البته ممکن است کسی که دارد از این فرصت بهره میبرد واقعا فرد لایقی باشد و یا نه؛ که معمولا واقعیت یا حداقل برداشت و احساس ما از این اتفاق، این دومی است.
۲- فرد معرفیکننده ممکن است هیچ شناختی نسبت به فرد جویای کار نداشته باشد و تنها به واسطه یک رابطه، فرد را به فرد یا سازمان استخدام کننده معرفی کند. مثلا شما پسر عموی خانمتان را که ساکن شهرستان هستند و حتی یکبار هم با ایشان برخورد نداشتهاید به توصیه مادرزن گرامی به دوستی که الان مدیرکل یک سازمان دولتی است معرفی میکنید.
۳- در بسیاری از مواقع، همین معرفی میتواند سبب ختم پروسه انتخاب شاغل شود یعنی قدرت و نفوذ معرفیکننده در حدی است که نهاد مربوطه فرد را ندیده میپذیرد یا اگر هم ببیند و روالی انجام شود به قول معروف فرمالیته است.
۴- برای فرد معرفیکننده یا رابط چندان مهم نیست که عملکرد فرد استخدام شده چه خواهد بود. او بنا به دلایلی (خانوادگی، دوستی، مالی،…) وظیفهای داشته و انجام داده است.
۵- معمولا این روال یک جور تعهد یا ادای دین برای فرد معرف ایجاد میکند. فردی که به درخواست معرف پاسخ مثبت داده معمولا از معرف انتظار دارد که در مقابل برایش کاری انجام دهد (عموما پارتیبازی متقابل برای خودش یا کسی که او معرفی میکند) و این زنجیره ناکارآمد و فاسد از «برقراری ارتباطات شغلی بدون مسئولیتپذیری» مرتبا قطورتر و قطورتر میشود و چون در سیستم اقتصاد نفتی که ۸۰ درصد گردش مالی و شغلی در نهادهایی انجام میشود که متضرر شدن یا نشدن سیستم بواسطه استخدامهای نادرست لطمه مستقیمی به وضعیت شغلی و مالی افراد درگیر در ماجرا نمیزند این نوع روابط، پایانی نخواهد داشت.
هیچیک از این صفات در مورد نتورکینگ در کانادا صادق نیست یا حداقل عمومیت ندارد. بدیهی است که در کانادا هم نظیر هر جای دیگر افرادی هستند که بنا به دلایل یا عللی، این امر را درست، کامل و دقیق انجام نمیدهند اما وقتی به صورت عمومی و فراگیر مشخصات یک پدیده را با پدیده دیگر مقایسه میکنیم شباهت اندکی بین آنها میبینیم. در واقع، تنها شباهت همین است که کسی از طریق ارتباط برقرار کردن با دیگران، تلاش میکند خود را به مرجع تصمیمگیر برای اشتغال معرفی کند.
درک درست این تفاوتهاست که اهمیت دارد:
در نتورکینگ هدف این است که فرد یا سازمانی (کارفرما) که به کسی نیاز دارد بتواند بهترین فرد ممکن را از طریق شناختی که سایر افراد پیدا کردهاند برگزیند. قرار نیست کسی سر کسی را کلاه بگذارد یا از این نیاز سواستفاده شود بلکه مهم پدید آوردن یک موقعیت برد-برد برای کارفرما و جویای کار است. اما تصمیمگیر نهایی بالاخره کارفرما است. حتی در مواردی که معرف یکی از بالاترین و معتمدترین مدیران مجموعه است باز هم فرد جویای کار باید مراحل مربوطه را طی کند و احتمال دارد که مثلا در جلسه مصاحبه وضع به گونهای پیش برود که وی انتخاب نشود چون به رغم دارا بودن جنبههای مثبت برجسته، نکاتی داشته باشد که از نظر فرد مصاحبهکننده برای آن موقعیت شغلی ایدهآل نباشد. به همین دلیل شما در کانادا میتوانید از نتورکینگ انتظار دستیابی به جلسه مصاحبه شغلی job interview را داشته باشید و نه بیشتر. بدیهی است که بر اساس وزن و اعتبار معرف در نزد کارفرما یا کسی که مسئولیت استخدام را دارد این معرفی تاثیرات زیادی میتواند داشته باشد اما به قول اهالی امریکای شمالی، at the end of the day وقتی کارفرما میخواهد درباره استخدام یا عدم استخدام فردی تصمیم بگیرد همه جوانب را میسنجد و بر اساس واقعیتها و برداشتهایش عمل میکند نه اینکه معرف چقدر تعریف و تمجدید یا توصیه کرده چون کارفرما یا کسی که مسئولیت استخدام دارد می خواهد مشکلی را در محیط کاری حل کند نه اینکه صدقه بدهد یا مشکل اضافه کند یا دل معرف را خوش کند.
مورد دیگری که بسیار اهمیت دارد این است که هیچ فرد دقیق و جدی در این بازار کار، بدون شناخت کافی معرف کسی نمیشود. فردی که دارد نقش معرف را بازی میکند به دو مسئله اهمیت میدهد یکی اعتمادی که کارفرما یا مسئول اشتغال به وی کرده و دومی اعتباری است که در نزد وی دارد. به همین دلیل اگر اطلاعاتش درباره فرد جویای کار کافی نباشد یا بدتر، خاطره ناخوشایندی از وی در ذهن داشته باشد به اشکال مختلف از اینکه درگیر پروسه معرفی شود اجتناب میکند. برعکس اگر فرد را بشناسد و به تواناییهای وی باور داشته باشد ممکن است حتی بدون اینکه فرد جویای کار بطور مستقیم تقاضا داده باشد، وی را به کارفرما معرفی کند. حتی مواردی را دیدهام که افرادی، کسانی را که شاغل بودهاند به کارفرمایان یا مدیران بالادستی خود معرفی کردهاند تا در صورت امکان آنها را برای شغل جدید جذب کنند چون احساس میکردند این پوزیشن جدید هم به نفع فرد جویای کار و هم کارفرماست.
مورد دیگری که تفاوت زیادی بین دو نوع مفهوم دارد میزان توقع معرف است. برخلاف پارتیبازی، اینکه شما فرد قابلی را به یک کارفرما معرفی کنید نه تنها شما را مدیون نمیکند بلکه اگر فرد شاغل بتواند به خوبی از پس کار براید سبب افزایش اعتبار و منزلت شما در نزد کارفرما میشود چون در یک بازار کار رقابتی هیچ گوهری ارزشمندتر از شناسایی نیروی کاری معتمد و توانمند نیست و اگر شما چنین کاری کرده باشید بار بزرگی را از روی دوش کارفرما برداشتهاید. البته منظور ما در اینجا معرفیهای مرسوم بین افراد است وگرنه این همه شرکت و بنگاه کاریابی به صورت Head Hunter با رقمهای دستمزد بالا برای این شکل گرفتهاند که بتوانند کارفرمایان را در یافتن نیروهای موثر و معتمد یاری بدهند و البته پول خوبی هم دریافت کنند.
همانطور که میبینید هیچگونه شباهتی بین یک فرایند معرفی از طریق نتورکینگ با سیستم پارتیبازی مرسوم در ایران وجود ندارد. بدهیهی است که به دلیل همین مشخصات، نتورکینگ برای تازهواردان بسیار حیاتی و البته بسیار دشوار است و صدای همه را در میآورد اما اگر تازهواردان در محیطهای کاری اولیه درست و موفق عمل کنند در آینده شاهد مزایای بسیار بالای نتورکینگ نسبت به پارتیبازی خواهند بود و میبینند که برای رشد و پیشرفت در بازار کار کانادا نیازی به خیلی از آن چیزهایی که در ایران برای آنها دستنیافتنی بود نیستند.
ثبت دیدگاه